مفاهیم سعادت بخش قرآنکریم، همواره دغدغهی ذهن روشنفکران و ادیبان مسلمان بوده و بسیاری از آنان سعی کردهاند تا از طریق بازتاب این مفاهیم در آثار خویش، به وظیفهی انسانی خود مبنی بر راهنمایی بشر جهت گام نهادن در راه دین و به تبع آن رسیدن به قلّههای رفیع سعادت سهیم باشند. از این رو اثرپذیری متون ادبی از متون دینی و در رأس آنها قرآن کریم و تفاسیر به عنوان یکی از رویکردهای ادبی در حوزهی نقد، توجّه بسیاری از پژوهشگران را به خود جلب کرده است.
در این مقاله که با روش تحلیلی توصیفی و استفاده از منابع کتابخانهای صورت گرفته، سعی شده تا پارهای از وجوه اشتراک و افتراق میان نمایشنامهی «أهل الکهف» نوشتهی «توفیق الحکیم»- نویسندهای که سهم وی در شکلگیری و شکوفایی فنّ نمایشنامهنویسی در زبان عربی بر کسی پوشیده نیست- و داستان قرآنی اصحاب کهف، بررسی شود. از این رو در ابتدا به بررسی گذرای رابطهی دین و ادبیات پرداخته شده و پس از بیان شرح حال مختصری از «توفیق الحکیم» و آثار و جایگاه او در عرصهی نویسندگی، نمونههایی از وجوه ارتباط نمایشنامهی وی با نام «أهل الکهف» و داستان قرآنی اصحاب کهف بررسی شده است تا میزان اهتمام توفیق الحکیم به این کتاب آسمانی برای ترویج افکار خود و نهادینهکردن پارهای اصول اخلاقی، برای خوانندگان آشکار گردد. در نتیجه تحقیق دریافتیم که نمایشنامهی «أهل الکهف» درزمینههای گوناگونی مانند عنصر مکان و تصویرگری برخی از فضاهای فیزیکی داستان مانند عدم تابش نور خورشید به درون غار و توصیف صحنههای داستان و مفاهیمی چون یکتاپرستی و علت مرگ اصحاب کهف متاثر از قرآن کریم و تفاسیر مختلف است.
کلید واژگان: قرآن کریم و ادبیات، نقد ادبی، توفیق الحکیم، أهل الکهف.
میمندی وصال، جمشیدی فاطمه. بررسی وجوه اشتراک و افتراق نمایشنامهی «أهل الکهف» اثر «توفیق الحکیم» و داستان قرآنی اصحاب کهف بر اساس تفاسیر . 1. 1393; 1 (2) :133-154