|
|
|
|
جستجو در مقالات منتشر شده |
|
|
4 نتیجه برای گیاه دارویی
ولی اله یوسفی، عبدالله نجفی، علیرضا زبرجدی، هوشمند صفری، دوره 1، شماره 1 - ( 2-1393 )
چکیده
آویشن (Thymus)، یک گیاه دارویی معطر، گیاهی شناخته شده، چندساله و خشبی از تیره لامیاسه است. جنس Thymus بهدلیل فراوانی بالای هیبریداسیون و اینتروگرسیون بین گونههای همناحیه، از لحاظ ردهبندی بسیار پیچیده است و برخی از گونههای این گیاه دارویی بومی ایران هستند. در مطالعه حاضر، هفت اکوتیپ Thymus جمعآوری شده از نواحی مختلف ایران به همراه گونه زراعی لندن با استفاده از مشخصات کاریوتیپی جهت شناسایی تنوع ژنتیکی در این گیاه دارویی مورد مطالعه قرار گرفتند. تعداد پایه ثانویه در پنج اکوتیپ 15= x و در سه اکوتیپ دیگر 30 =x بود که احتمالاً از یک تعداد پایه اولیه 7 = x نشأت گرفتهاند. سطوح پلوئیدی این اکوتیپها شامل دیپلوئید و تتراپلوئید بود. اکوتیپهای مورد مطالعه Thymus در طبقهبندی Stebbins رده A1 و B1 را اشغال کردند که این مطلب دلالت بر وجود تقارن کاریوتیپی ابتدایی در این اکوتیپها میباشد. میانگین طول کروموزوم از 03/1 تا 52/1 میکرون متغیر بود. تمام کروموزومها از نوع متاسانتریک (m) بودند. همچنین تجزیه خوشهای با استفاده از پارامترهای کروموزومی و بر اساس UPGMA، اکوتیپها را در چهار گروه قرار داد.
سید مهران علوی مهریان، ناصر زارع، اسد معصومی اصل، پریسا شیخ زاده، رسول اصغری، دوره 7، شماره 1 - ( 6-1399 )
چکیده
چویل (Boiss (Schlecht) Ferulago angulata) از گیاهان دارویی با ارزش و بومی ایران است که غنی از ترکیبات ترپنی بوده و به لحاظ داشتن خواص ضد میکروبی از اهمیت ویژهای برخوردار است. در این تحقیق، تأثیر غلظتهای مختلف سالیسیلیک اسید و عصاره مخمر در کشتهای سوسپانسیون سلولی چویل بر الگوی بیان ژنهای درگیر در مسیر بیوسنتز ترپنها (HMGR و GPPS) برای اولین بار مورد بررسی قرار گرفت. کشت سوسپانسیون سلولی چویل با استفاده از کالوسهای حاصل از ریزنمونه برگ انجام شد و محرکهای اسید سالیسیلیک و عصاره مخمر (با غلظتهای 50، 100 و 150 میلیگرم بر لیتر) در مرحله رشد فعال سوسپانسیون به محیط کشت اضافه گردید و 24، 48 و 72 ساعت پس از تیمار، نمونه سلولی تهیه گردید. از کشتهای سلولی بدون اعمال تیمار محرک بهعنوان شاهد استفاده شد. بررسی الگوی بیانی ژنهای HMGR و GPPS با استفاده از Real-time PCR نشان داد که بیان هر دو ژن بهطور معنیداری تحت تأثیر نوع و غلظت محرک و مدتزمان پس از تیمار قرار گرفت. بیان نسبی ژنهای HMGR و GPPS با تیمار محرکهای مورد بررسی نسبت به شاهد افزایش یافت، ولی افزایش میزان بیان نسبی این ژنها در تیمار سالیسیلیک اسید بهطور معنیداری بیشتر از تیمار عصاره مخمر بود. بیشترین بیان نسبی ژنهای GPPS و HMGR مربوط به تیمار سالیسیلیک اسید با غلظت 100 میلیگرم بر لیتر و 24 ساعت پس از تیمار بود. با این حال، بیشترین بیان نسبی این ژنها در زمانهای 24 و 72 ساعت پس از تیمار 150 میلیگرم بر لیتر عصاره مخمر مشاهده شد. نتایج این مطالعه میتواند در زمینه مهندسی متابولیت گیاه چویل مورد بهرهگیری و استفاده قرار گیرد.
عباس قلی پور، سیدکمال کاظمی تبار، سارا شریفی سلطانی، دوره 7، شماره 2 - ( 12-1399 )
چکیده
گیاه دارویی وج (Acorus calamus) گیاهی چندساله، نیمهآبزی و معطر از تیره Acoraceae است که علاوهبر خواص دارویی متعدد، در صنایع بهداشتی، غذایی و کشاورزی (دفع آفات) کاربرد دارد. این تحقیق بهمنظور مطالعه مقایسهای تنوع ژنتیکی نمونههای طبیعی و باززایی شده از کشتبافت سه جمعیت ارزِفون، پِلِسک و اَلَندان این گیاه با استفاده از نشانگرهای مولکولی ISSR انجام شد. از 15 آغازگر استفاده شده، 9 آغازگر بیشترین تعداد نوارهای چندشکل را در نمونههای مورد مطالعه تولید کردند. از مجموع 83 نوار تولید شده، تعداد 52 (65/62 درصد) نوار چندشکلی بودند. درصد لوکوسهای چندشکلی برای گیاهان گروه طبیعی و باززایی شده بهترتیب 37/43 درصد و 42/55 درصد بود و ضریب تنوع ژنتیکی نی (H) برای دو گروه نمونه طبیعی و باززایی شده 239/0 محاسبه شد. ضریب شانون (I) برای گیاهان گروه طبیعی و باززایی شده بهترتیب 033/0 ± 251/0 و 031/0 ± 299/0 محاسبه شد. در بین نمونههای طبیعی و باززایی شده، بیشترین تشابه ژنتیکی بین نمونههای جمعیت الندان (63/0) و کمترین مقدار آن بین نمونههای جمعیت پلسک (44/0) مشاهده شد. نتایج حاصل از تحلیل واریانس مولکولی (AMOVA) نشان داد که 94 درصد تغییرات ژنتیکی یافت شده مربوط به درون گروهها و 6 درصد در بین گروهها بود. مطابق شاخصهای محاسبه شده، میزان تنوع ژنتیکی نمونههای باززایی شده گیاه وج در مقایسه با نمونههای طبیعی بیشتر بود. کمترین میزان واگرایی ژنتیکی بین نمونههای طبیعی و باززایی شده در جمعیت الندان مشاهده شد، بنابراین گیاهان این جمعیت برای اهلیسازی و پرورش در ایران میتواند مناسب باشد.
سعید نواب پور، احد یامچی، ساسان گل چشمه، دوره 8، شماره 1 - ( 5-1400 )
چکیده
مطالعه حاضر جهت طبقهبندی و بررسی تنوع ژنتیکی بین نمونههای استبرق مناطق مختلف استان کرمان با استفاده از نشانگرهای ISSR انجام شد. در مجموع DNA مربوط به 14 نمونه گیاهی با 9 آغازگر ISSR با استفاده از واکنش PCR تکثیر شد و الگوی باندی آنها بهدست آمد. آغازگرهای مورد استفاده چندشکلی قابلقبولی (35.93) را نشان دادند بهنحویکه حداقل و حداکثر شاخص اطلاعات چندشکل آغازگرهای بهکار رفته در این مطالعه بهترتیب 0.11 برای آغازگر ISSR9 و 0.41 برای آغازگرهای ISSR3 و ISSR8 بود. میزان شباهت ژنتیکی بر اساس شاخص نی از 0.405 تا 0.745 بهدست آمد و کمترین شباهت ژنتیکی بین نمونههای جیرفت 3 و دوساری 2 و بیشترین شباهت ژنتیکی بین نمونههای جیرفت 1 و جیرفت 2 بود. با استفاده از تجزیه خوشهای بهروش UPGMA، نمونهها در چهار گروه قرار گرفتند که گروههای دوم و سوم نمونههای بیشتری را در خود جای دادند. از نظر نزدیکی ژنتیکی نیز دو نمونه جیرفت 1 و جیرفت 2 که در یک خوشه قرار داشتند، نزدیکتر بودند. همچنین نمونههای جمعآوری شده از عنبرآباد نسبت به سایر نمونهها در فاصله ژنتیکی دورتری قرار داشت. تجزیه به مختصات اصلی نیز نشان داد مؤلفههای اول و دوم 67 درصد از تنوع بهدست آمده را توجیه میکنند. بهطور کلی نشانگرهای ISSR برای طبقهبندی نمونههای استبرق مفید بود و با توجه به اطلاعات بهدست آمده مبنی بر وجود تنوع ژنتیکی در بین نمونههای استبرق استان کرمان، از این تنوع میتوان در آینده در بهنژادی و تولید استبرق زراعی بهره جست.
|
|
|
|
|
|