|
|
|
|
جستجو در مقالات منتشر شده |
|
|
2 نتیجه برای فیلوژنی
سیده زهرا حسینی، بهروز شیران، محمدعلی ابراهیمی، دوره 5، شماره 2 - ( 12-1397 )
چکیده
رابطه فیلوژنتیک بین 12 گونه وحشی Prunus، یک رقم زراعی بادام و یک رقم هلو، با استفاده از توالیهای ناحیه ITS1-5.8S rDNA-ITS2 هسته و ناحیه DNA trnL کلروپلاستی و با روشهای حداکثر شباهت و نزدیکترین همسایگی مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج حاصل از دادههای ITS در این پژوهش تنها توانست گونههای مورد مطالعه Prunus را به دو گروه تقسیم کند اما در تفکیک بخشها از یکدیگر کارایی لازم را نداشت. گونه P. tenella نسبت به سایر گونههای مورد مطالعه، در فاصلۀ ژنتیکی دورتری قرار گرفت و به نظر میرسد این گونه به Amygdalus تعلق ندارد. همچنین با استفاده از دادههای ITS میتوان گزارش نمود، Prunus مونوفیلتیک میباشد. فواصل ژنتیکی برای هرجفت از گونهها مشخص شد و میانگین فاصلۀ ژنتیکی در بین گونهها تنها کمترین فاصلۀ ژنتیکی را در داخل جنس نشان میدهد. بر اساس نتایج این تحقیق میتوان Prunus را بصورت تک جنس گزارش نمود و با توجه به شباهت بسیار زیاد ناحیۀ trnL در گونههای وحشی بادام، احتمالاً جد مادری Prunus یکی بوده و trnL نشانگر خوبی برای جداسازی گونههای موجود در بادام نیست.
ابوذر ابوذری، احمد رضا دادرس، بهروز گلعین، یحیی تاجور، دوره 7، شماره 2 - ( 12-1399 )
چکیده
در برنامههای اصلاحی به آگاهی از قرابت و تنوع ژنتیکی موجود در ذخایر ژرمپلاسمی نیاز است. گستردگی کشت و میزان بالای تولید مرکبات بیانگر اهمیت آن در اقتصاد جهانی است. در این تحقیق 110 ژنوتیپ مرکبات با استفاده از 12 آغازگر ISSR مورد ارزیابی قرار گرفتند. در مجموع 154 نوار چندشکل با میانگین 8/12 آلل امتیازدهی شد. درصد چندشکلی از 57 درصد برای آغازگر ISSR1 تا 82 درصد برای آغازگر ISSR9 متغیر بود. متوسط محتوای اطلاعات چندشکلی (PIC)، میزان متوسط شاخص نشانگر (MI)، شاخص تنوع ژنی (Nei)، شاخص شانون (I) و تعداد آلل مؤثر (Ne) بهترتیب 002/0 ± 48/0، 17/1 ± 14/6، 11/0 ± 42/0، 12/0 ± 61/0 و 27/0 ± 78/1 برآورد شد. بر اساس آمارههای تنوع ژنتیکی، جمعیت مورد مطالعه تنوع ژنتیکی بالایی داشت و چهار آغازگر ISSR11، ISSR9، ISSR4 و ISSR5 از پتانسیل بیشتری جهت تمایز ژنوتیپها برخوردار بودند. تجزیه خوشهای و تجزیه ساختار بهترتیب بر اساس روش اتصال همسایگی (NJ) و روش بیزی ژنوتیپها را به پنج گروه و چهار زیرجمعیت تقسیم کرد. بر مبنای هر دو تجزیه، قرار گرفتن ژنوتیپهای ناشناخته با ارقام شاهد در یک گروه، فرض زمینه ژنتیکی مشترک بین این ژنوتیپها را تقویت نمود. در گروهبندی ژنوتیپها، سه گونه حقیقی پوملو (C. maxima)، ماندارین (C. reticulate) و سیترون (C. medica) در گروههای مجزا قرار گرفتند. بر اساس نتایج، علاوهبر سه گونه حقیقی، حداقل یک گونه یا جنس دیگر از خویشاوندان مرکبات در ریخته ارثی جمعیت مورد مطالعه سهم داشت. در این تحقیق اگرچه هر دو تجزیه مورد استفاده در تکمیل اطلاعات هم کارآمد بودند، امّا با لحاظ نمودن میزان اختلاط ژنتیکی و اطلاعات منشأ ژنوتیپها، شاید بتوان بر اثربخشی بیشتر تجزیه ساختار مبتنی بر مدل در ارزیابی روابط ژنتیکی دست یافت.
|
|
|
|
|
|