|
|
|
|
جستجو در مقالات منتشر شده |
|
|
4 نتیجه برای ترکیبپذیری عمومی
محتشم محمدی، مظفر روستایی، دوره 2، شماره 2 - ( 12-1394 )
چکیده
هدف از تحقیق حاضر، مطالعه قابلیت ترکیبپذیری عمومی (GCA) والدین، ترکیبپذیری خصوصی (SCA) هیبریدهای نتاج و برآورد وراثتپذیری و هتروزیس برای عملکرد دانه و برخی از صفات زراعی در جهت توسعه ارقام گندم با عملکرد بالا بود. یک مجموعه دایآلل یکطرفه حاصل از شش ژنوتیپ گندم در یک طرح بلوکهای کامل تصادفی در طی فصل زراعی 93-1392 در ایستگاه تحقیقات کشاورزی گچساران در شرایط دیم ارزیابی شدند. اختلاف معنیدار بین ژنوتیپها برای تمام صفات مورد مطالعه، بیانگر تنوع قابل توجه در مواد ژنتیکی مورد استفاده بود. اثرات معنیدار GCA و SCA نشاندهنده نقش عمل افزایشی و غیر افزایشی ژنهای کنترلکننده تمام صفات بود. نسبت میانگین مربعات GCA به SCA و نسبت ژنتیکی ارجحیت عمل غیرافزایشی ژن را برای صفات مورد مطالعه نشان داد. وراثتپذیری عمومی برای تمام صفات مورد مطالعه بالا (67/0-99/0) بود که نقش فاکتورهای ژنتیکی را در کنترل این صفات در مقایسه با اثرات غیرژنتیکی نشان داد. وراثتپذیری خصوصی برای تمام صفات پایین تا متوسط (06/0-37/0) بود. در بین والدین، رقم کوهدشت به عنوان بهترین ترکیبشونده عمومی برای قدرت رشداولیه، تعداد روز تا رسیدن فیزیولوژیک، طول سنبله، طول پدانکل، خروج سنبله از برگ پرچم و عملکرد دانه بود. همچنین هیبرید DAMARA-6 × کوهدشت یک تلاقی با ترکیبپذیری خصوصی مناسب برای تعداد صفات روز تا ظهور سنبله، تعداد روز تا رسیدن فیزیولوژیک، دوره پر شدن دانه، ارتفاع بوته، محتوای کلروفیل، دمای کانوپی، طول دانه و عملکرد دانه بود. انتظار میرود این تلاقی با دارا بودن هتروزیس مثبت برای عملکرد دانه، محتوای کلروفیل و طول دانه و هتروزیس منفی از نظر ارتفاع بوته، نتاج مناسبی تولید کند و به طور موفقیتآمیزی در برنامههای تولید هیبرید به کار گرفته شود. با توجه به سهم بیشتر اثرات غیرافزایشی در کنترل ژنتیکی صفات، بازده ژنتیکی گزینش آنها به ویژه در نسلهای اولیه پایین میباشد و گزینش برای بهبود ژنتیکی این صفات میبایست از نسلهای پیشرفته اصلاحی آغاز شود.
دکتر محمد معتمدی، پرویز صفری، دوره 4، شماره 2 - ( 12-1396 )
چکیده
تنش کمآبی یکی از مهمترین عوامل کاهش تولید محصول گندم است و شناخت ساختار ژنتیکی و نوع عمل ژنهای کنترلکننده عملکرد دانه در شرایط تنش برای طراحی روش اصلاحی ضروری است. در این مطالعه از یک طرح تلاقی نیمه دیآلل (روش دوم گریفینگ) 9 × 9 برای مطالعه ساختار ژنتیکی عملکرد دانه گندم در شرایط تنش و غیرتنش استفاده شد. تجزیه ترکیبپذیری به روش دوم گریفینگ برای هر دو سطح تنش و غیرتنش معنیداری واریانسهای GCA و SCA را نشان داد که نشان دهنده کنترل عملکرد دانه توسط اثرات افزایشی و غیرافزایشی ژنها میباشد. نتایج تجزیه ترکیبپذیری نشان داد که در میان والدین، ارقام قدس و بم بیشترین GCA را برای عملکرد دانه داشتند و بهترین تلاقیها، ارگ × قدس، نوید × مغان، بم × الوند (در هر دو سطح رژیم آبیاری) و بم × قدس (در شرایط تنش) بودند. از تجزیه بایپلات دادههای دیآلل برای نمایش GCA و SCA والدها، تعیین گروههای هتروتیک و بهترین تلاقیها استفاده شد. به طور کلی با توجه به نتایج کسب شده، ارقام بم، قدس و ارگ علاوه بر تحمل به تنش و حفظ عملکرد در شرایط تنش خشکی، توانایی انتقال این ویژگیها به هیبریدها را نیز داشتند و از آنها میتوان در برنامههای اصلاحی برای بهبود تحمل به تنش استفاده کرد.
امیر قلی زاده، حمید دهقانی، مصطفی خدادای، دوره 5، شماره 1 - ( 6-1397 )
چکیده
در هر برنامه اصلاحی، آگاهی از نوع عمل ژنهای کنترلکننده توارث صفات اهمیت فراوانی دارد. در این تحقیق به منظور برآورد پارامترهای ژنتیکی صفات، نتاج حاصل از تلاقی دیآلل 6 ژنوتیپ گشنیز در نسلهای F1 و F2 مورد ارزیابی قرار گرفتند. ژنوتیپهای مورد بررسی در سه شرایط متفاوت آبیاری به طور جداگانه در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در هر آزمایش در سال زراعی 95-1394 مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج تجزیه واریانس ژنتیکی حاکی از معنیدار بودن میانگین مربعات ترکیبپذیری عمومی و خصوصی برای تمامی صفات مورد بررسی بود که نشاندهنده اهمیت اثرات افزایشی و غیر افزایشی ژنها در کنترل این صفات بود. اثرات افزایشی در کنترل صفات ارتفاع بوته، تعداد برگ، تعداد شاخه و عملکرد بیولوژیک مهمتر بودند؛ در حالی که نقش اثرات غیرافزایشی ژنی در کنترل صفات شاخص برداشت و عملکرد میوه بیشتر از اثرات افزایشی بود. بنابراین تهیه دورگهای برتر با استفاده از روشهای بهنژادی مبتنی بر آزمون نتاج در جهت بهبود این صفات موثر خواهد بود. همچنین در میان والدهای انتخاب شده، والد P4 در آبیاری معمولی و تنش خشکی ملایم و والد P6 در تنش خشکی شدید، بهترین والدها برای استفاده به عنوان والد دهنده در توسعه واریتههای گشنیز با عملکرد بالا بودند.
مهدی رحیمی، مریم عبدلی نسب، دوره 6، شماره 2 - ( 12-1398 )
چکیده
صفات بیوشیمیایی و فیزیولوژیک در مواجهه با انواع تنشهای محیطی تحت تاثیر قرار میگیرند و بنابراین اصلاح این صفات، نقش موثری در تحمل به تنشها خواهد داشت. در این مطالعه، دورگهای حاصل از پنج لاین S7 ذرت در قالب یک طرح نیمهدیآلل در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه تحصیلات تکمیلی صنعتی و فناوری پیشرفته، کرمان در طی سال زراعی 97-96 بر پایه طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار بهمنظور مطالعه قابلیت ترکیبپذیری صفات بیوشیمیایی و فیزیولوژیک ذرت مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج تجزیه واریانس دیآلل به روش چهارم گریفینگ نشان داد که واریانس ترکیبپذیری عمومی و خصوصی برای صفات پروتئین، پرولین، محتوای قند، کاروتنوئید، کلروفیل a، کلروفیل b و کلروفیل کل معنیدار است. بنابراین نقش اثرات افزایشی و غیرافزایشی در کنترل این صفات برآورد شد. صفات پروتئین، پرولین، کلروفیل a و کلروفیل کل بیشتر تحت کنترل اثرات افزایشی قرار داشتند در حالیکه صفت کاروتنوئید بیشتر تحت کنترل اثرات غیرافزایشی بود و نقش اثرات افزایشی و غیرافزایشی در کنترل بقیه صفات تقریباً برابر بود. لاین KSC704-S7-11 برای اکثر صفات مورد مطالعه ترکیبپذیری عمومی مثبت و معنیداری نشان داد که میتوان از این لاین در برنامههای بهنژادی برای بهبود و افزایش تحمل به تنشها استفاده نمود. علاوهبر آن، تلاقیهای P1 × P3 و P4 × P5 نیز بیشترین ترکیبپذیری خصوصی مثبت و معنیداری را برای صفات پرولین، کلروفیل a، کلروفیل کل و کاروتنوئید نشان دادند، بنابراین بهعنوان بهترین دورگها برای بهبود و افزایش تحمل به تنش در ذرت معرفی میشوند.
|
|
|
|
|
|