|
|
|
|
جستجو در مقالات منتشر شده |
|
|
2 نتیجه برای نواب پور
محمدرضا جعفرزاده رزمی، سعید نواب پور، حسین صبوری، سیده ساناز رمضانپور، دوره 6، شماره 2 - ( 12-1398 )
چکیده
بهمنظور تجزیه ژنتیکی صفات زراعی در برنج، آزمایشی با 116 رگه خویش آمیخته نوترکیب F9 حاصل از تلاقی ارقام اهلمیطارم × سپیدرود در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه گنبدکاووس با سه تکرار در سالهای 1395 و 1396 اجرا شد. نقشه پیوستگی جمعیت با 80 نشانگر SSR، 28 آلل چندشکل iPBS (79 آلل چندشکل)، 7نشانگر IRAP (17 آلل) و 26 نشانگر ISSR (70آلل) تهیه شد که 1275.4 سانتی مورگان از ژنوم برنج را پوشش داد. تجزیه QTL به روش مکانیابی فاصلهای مرکب (CIM) انجام شد و در مجموع دو سال، پانزده QTL برای صفات مورد مطالعه مکانیابی شد. اثر افزایشی QTLهای ردیابی شده بین 6.725 گرم برای وزن دانه تا 85.626- گرم برای وزن دانه متغیر بود. واریانس فنوتیپی توجیه شده توسط این QTLها نیز از 11.3تا 20 درصد متغیر بود. بیشترین میزان توجیه، مربوط به QTL وزن دانه در سال اول آزمایش بود. از بین QTLهای ردیابی شده، qGWهای روی کروموزوم یک بهعنوان QTLهای پایدار و بزرگ اثر برای افزایش وزن دانه برنج (Oryza sativa L.) شناسایی شد که پس از تعیین اعتبار میتواند در برنامههای اصلاحی و انتخاب به کمک نشانگر مورد استفاده قرار گیرد.
سعید نواب پور، احد یامچی، ساسان گل چشمه، دوره 8، شماره 1 - ( 5-1400 )
چکیده
مطالعه حاضر جهت طبقهبندی و بررسی تنوع ژنتیکی بین نمونههای استبرق مناطق مختلف استان کرمان با استفاده از نشانگرهای ISSR انجام شد. در مجموع DNA مربوط به 14 نمونه گیاهی با 9 آغازگر ISSR با استفاده از واکنش PCR تکثیر شد و الگوی باندی آنها بهدست آمد. آغازگرهای مورد استفاده چندشکلی قابلقبولی (35.93) را نشان دادند بهنحویکه حداقل و حداکثر شاخص اطلاعات چندشکل آغازگرهای بهکار رفته در این مطالعه بهترتیب 0.11 برای آغازگر ISSR9 و 0.41 برای آغازگرهای ISSR3 و ISSR8 بود. میزان شباهت ژنتیکی بر اساس شاخص نی از 0.405 تا 0.745 بهدست آمد و کمترین شباهت ژنتیکی بین نمونههای جیرفت 3 و دوساری 2 و بیشترین شباهت ژنتیکی بین نمونههای جیرفت 1 و جیرفت 2 بود. با استفاده از تجزیه خوشهای بهروش UPGMA، نمونهها در چهار گروه قرار گرفتند که گروههای دوم و سوم نمونههای بیشتری را در خود جای دادند. از نظر نزدیکی ژنتیکی نیز دو نمونه جیرفت 1 و جیرفت 2 که در یک خوشه قرار داشتند، نزدیکتر بودند. همچنین نمونههای جمعآوری شده از عنبرآباد نسبت به سایر نمونهها در فاصله ژنتیکی دورتری قرار داشت. تجزیه به مختصات اصلی نیز نشان داد مؤلفههای اول و دوم 67 درصد از تنوع بهدست آمده را توجیه میکنند. بهطور کلی نشانگرهای ISSR برای طبقهبندی نمونههای استبرق مفید بود و با توجه به اطلاعات بهدست آمده مبنی بر وجود تنوع ژنتیکی در بین نمونههای استبرق استان کرمان، از این تنوع میتوان در آینده در بهنژادی و تولید استبرق زراعی بهره جست.
|
|
|
|
|
|