|
|
|
|
جستجو در مقالات منتشر شده |
|
|
فریبا رنجبر، بابک عبدالهی مندولکانی، راحله قاسم زاده، دوره 10، شماره 1 - ( 6-1402 )
چکیده
بهمنظور ارزیابی الگوی بیان ژنهای کدکننده آنزیمهای آنتیاکسیدان کاتالاز (Catalase)، آسکورباتپراکسیداز (Ascorbate peroxidase) و پلیفنلاکسیداز (Polyphenol oxidase) تحت شرایط کمبود (کمتر از 1.5 میلیگرم آهن در کیلوگرم خاک) نسبت به شاهد (10 میلیگرم آهن در کیلوگرم خاک) در ارقام آهن-کارا (پیشتاز) و آهن-ناکارا (فلات) گندم نان، آزمایشی بهصورت فاکتوریل بر پایه طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار در گلخانه اجرا شد. ارقام گندم نان در شرایط کمبود و کفایت آهن خاک کشت و میزان بیان نسبی ژنهای کدکننده سه آنزیم فوق در برگ و ریشه گندم در دو مرحله رویشی و زایشی با استفاده از روش Real-time PCR اندازهگیری شد. نتایج این پژوهش نشان داد که میزان بیان نسبی ژن کاتالاز در مرحله زایشی در ریشه هر دو رقم بهطور قابلتوجهی افزایش یافت ولی افزایش بیان در رقم آهن-کارا بیشتر از رقم آهن-ناکارا بود. میزان بیان نسبی این ژن در برگ در همین مرحله و در ریشه در مرحله رویشی در هر دو رقم کاهش یافت. میزان بیان نسبی ژن آسکورباتپراکسیداز در مرحله زایشی در ریشه رقم آهن-ناکارای فلات بیشتر از رقم آهن-کارا افزایش یافت. در مرحله رویشی در برگ و ریشه، بیان این ژن در رقم آهن-کارا افزایش ولی در رقم آهن-ناکارا کاهش یافت. میزان بیان نسبی ژن پلیفنلاکسیداز در مرحله رویشی در شرایط کمبود آهن در برگ تقریباً سه برابر ریشه افزایش یافت در حالیکه بیان نسبی این ژن در مرحله زایشی در برگ نسبت به کنترل کاهش یافت. با افزایش بیان هر دو ژن کاتالاز و آسکورباتپراکسیداز در ریشه هر دو رقم در مرحله زایشی در شرایط کمبود آهن، بهنظر میرسد گیاه در مرحله پر شدن دانه با انتقال آهن بیشتر به دانه سعی در کاهش اثرات تنش و حفظ عملکرد دارد. یافتههای مطالعه حاضر درک ما را در مورد نقش ژنهای کدکننده آنزیمهای آنتیاکسیدانی در مقابله با تنش کمبود آهن خاک افزایش میدهد.
فاطمه دریکوند، عیدی بازگیر، مصطفی درویش نیا، حسین میرزایی نجفقلی، دوره 10، شماره 1 - ( 6-1402 )
چکیده
سیب یکی از مهمترین محصولات اقتصادی ایران و جهان بهشمار میرود. بیماری پوسیدگی قهوهای سیب (Monilinia laxa) یکی از بیماریهای مهم است که باعث کاهش عملکرد در مراحل قبل از برداشت و پس از برداشت میشود. در این تحقیق میزان تغییرات برخی از ترکیبات دفاعی میوه سیب ازجمله آنزیمهای پروکسیداز و کاتالاز، پس از مایهزنی با قارچ M. laxa بررسی شد. استخراج و اندازهگیری آنزیم پراکسیداز و کاتالاز بهترتیب در روزهای 0، 3، 6، 9 و 12 روز پس از مایهزنی قارچ عامل بیماری انجام شد. همچنین در این مطالعه روند تغییرات بیان ژنهای PR1 و PR8 علیه بیمارگر پوسیدگی قهوهای در میوه سیب پس از تلقیح با بیمارگر در فاصله زمانی 12، 24، 48 و 96 ساعت بههمراه شاهد مورد بررسی قرار گرفت. نتایج تجزیه واریانس بیان ژنهای مقاومت در سطوح مختلف زمان اعمال تیمار معنیدار بود. بیشترین میزان بیان ژنهای PR1 و PR8 بعد از 48 ساعت نسبت به تیمار شاهد مشاهده شد. در این تحقیق، بیان ژنهای PR1 و PR8 برای اولین بار علیه بیمارگر قارچی در سیب بررسیشده است و امید میرود یافتههای پژوهش حاضر در توسعه روشهای اصلاحی برای مقاومت به بیمارگرهای مهم انباری سیب برای نگهداری طولانیمدت آن مفید باشد.
رمضانعلی پورعلی، محمدهادی پهلوانی، خلیل زینلی نژاد، دوره 10، شماره 2 - ( 12-1402 )
چکیده
افزایش عملکرد دانه در واحد سطح و بهبود کیفیت نان تولیدی از مهمترین اهداف برنامههای بهنژادی گندم در ایران هستند. آگاهی از نحوه کنترل ژنتیکی صفات و دسترسی به نشانگرهای مولکولی یا مورفولوژیکی پیوسته با آنها نیز پیشنیاز هرگونه دستورزیهای ژنتیکی محسوب میگردند. در این مطالعه از تعداد 100 نتاج نسل F1 دایآلل 10 × 10 کامل و دوطرفه استفاده شد تا ژنتیک عملکرد دانه و ارزش نانوایی آنها با استفاده از نشانگرهای STS مرتبط با زیرواحدهای HMWG مورد تحلیل قرار گیرد. این پژوهش در سالهای 1399 و 1400 در دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان انجام شد. در سال اول 10 رقم گندم شامل گنبد، مروارید، کلاته، احسان، سیروان، بهاران، چمران2، شوش، مهرگان و برات از نواحی جغرافیایی مختلف ایران در مزرعه کشت و با هم تلاقی داده شدند. در سال دوم والدین و تلاقیها در قالب طرح بلوک کامل تصادفی با سه تکرار کشت و مقادیر عملکرد دانه، تعداد سنبله در بوته، تعداد دانه در سنبله، وزن دانه، روز تا سبز شدن و ارتفاع بوته از روی آنها اندازهگیری گردید. نتایج بیانگر وجود تفاوت ژنتیکی معنیدار بین والدین بود. تحلیل وراثتپذیری خصوصی نشان داد که تلاقی ارقام بهترین روش بهنژادی برای بهبود عملکرد دانه، تعداد سنبله در بوته و روز تا سبز شدن است. بر همین مبنا، برای بهبود تعداد دانه در سنبله، وزن دانه و ارتفاع بوته روش انتخاب، بازدهی بالاتری خواهد داشت. ارقام مروارید و گنبد بهترتیب بهترین ترکیبشوندههای عمومی برای عملکرد دانه بودند؛ زیرا اثرات ترکیبپذیری عمومی مثبت و معنیداری داشتند. بالاترین ترکیبپذیری خصوصی در تلاقیهای احسان × گنبد، مروارید × چمران 2 و شوش × سیروان مشاهده گردید. نتایج این مطالعه نشان داد که نشانگرهای STS در شناسایی تفاوت ارزش نانوایی ارقام توانمند بودند. امتیاز کیفی ارقام بین 6 تا 10 برآورد شد و کلاته و برات بهعنوان برترین ارقام شناسایی شدند. برتر شدن رقم برات از هر دو جنبه کمیت و کیفیت در عملکرد تأیید مجددی بر کارآمدی بهنژادی این رقم و بیانگر ارزشمند بودن آن بهعنوان والد حاوی ژنهای مطلوب میباشد. در مجموع، نشانگرهای STS بهکار گرفته شده در این مورد مطالعه، ابزار مفیدی برای بهبود زمینه ژنتیکی گندم و با استفاده از آنها در انتخاب به کمک نشانگر برای ارزش نانوایی هستند.
سیده مریم سیدحسنپور، لیلا نژاد صادقی، زهرا سادات شبر، دانیال کهریزی، دوره 10، شماره 2 - ( 12-1402 )
چکیده
کاملینا با نام علمی Camelina sativa گیاهی یکساله، خودگشن، آلوهگزاپلوئید با توارث دیپلوئیدی و متعلق به خانوادهی براسیکاسه میباشد که شباهت زیادی به گیاه مدل Arabidopsis thaliana دارد. عوامل رونویسی WRKY یکی از مهمترین خانوادههای ژنی در گیاهان هستند که نقش مهمی در تنظیم رشد و نمو و پاسخ به تنشهای مختلف ایفا میکنند. در این پژوهش با استفاده از ابزارها و پایگاههای داده، اعضای خانواده ژنی WRKY در گیاه کاملینا شناسایی و ویژگیهای مختلف آنها مورد بررسی قرار گرفت. نتایج این بررسی تعداد 214 عضو از خانواده ژنی WRKY را در ژنوم گیاه کاملینا مشخص کرد. تمامی ژنهای شناسایی شده دارای دمین عملکردی محافظت شده WRKY و موتیفهای مختلفی در ساختار خود بودند. تجزیه و تحلیل فیلوژنتیکی اعضای شناسایی شده خانواده ژنی WRKY گیاه کاملینا را به چهار گروه اصلی تقسیمبندی کرد. بررسی موقعیت کروموزومی نشان داد که 214 عضو خانواده ژنی WRKY شناسایی شده بهطور نامساوی روی کروموزومهای این گیاه توزیع شدهاند. بهمنظور اعتبارسنجی پژوهش، بیان دو ژن Csa11g065620 و Csa07g035970 که ارتولوگهای دو ژن WRKY8 و WRKY57 درگیر در تنش خشکی بودند، در دو لاین دابلهاپلوئید متحمل (DH 91) و حساس (DH 101) به تنش خشکی در شرایط تنش خشکی بررسی شد. نتایج بررسی بیان ژنها نشان داد که دو ژن مذکور در شرایط تنش خشکی در لاین متحمل (DH 91) بیان بالایی نسبت به شرایط نرمال داشتند، ولی در لاین حساس (DH 101) تفاوت بیان معنیداری بین ژنها مشاهده نشد. نتایج این پژوهش اطلاعات مناسبی را برای مطالعه تکاملی و عملکرد خانواده ژنی WRKY در کاملینا فراهم آورده است و میتواند گامی مفید در پیشبرد مطالعات بیشتر در مورد نقش خانواده ژنی WRKY در گیاه کاملینا باشد.
سیده ساناز رمضانپور، حسن سلطانلو، سعید نواب پور، دوره 10، شماره 2 - ( 12-1402 )
چکیده
بهمنظور بررسی تأثیر قارچ Blumeria graminis (عامل سفیدک پودری) بر بیان برخی ژنهای مرتبط با واکنش مقاومت در جو، از یک قم حساس (افضل)، یک ژنوتیپ نیمهحساس (لاین67) و یک ژنوتیپ مقاوم (لاین104) به بیماری سفیدک پودری جو استفاده گردید. پس از کشت ژنوتیپها در گلخانه، گیاهچههای هفتروزه تلقیح شدند و نمونهبرداری در زمانهای مختلف پس از تلقیح (10-0 روز) انجام شد. تغییر در سطح بیان ژن با استفاده از روش qRT-PCR مورد بررسی قرار گرفت. بررسی نتایج مولکولی دادهها نشان داد که ژنهای رمزکننده کیتیناز و گلوکاناز بهعنوان آنزیمهای کلیدی در تخریب دیواره سلولی قارچها، بیان بیشتری در ژنوتیپ مقاوم (لاین104) داشتند. سطح در ژنوتیپ نیمهحساس (لاین67) کمتر از ژنوتیپ مقاوم (لاین104) و بیشتر از رقم حساس افضل بود. بالاترین میزان رونوشتهای ژن کیتیناز 12 ساعت پس از تلقیح در ژنوتیپ مقاوم (لاین104) و کمترین میزان بیان در زمان مشابه در رقم حساس دیده شد. سطح بیان دو ژن دیگر (گلوکاناز و پراکسیداز) نیز در ژنوتیپ مقاوم (لاین104) بیشتر از رقم حساس افضل بود. افزایش در تعداد رونوشتهای ژن مپکیناز در ژنوتیپ مقاوم (لاین104) و کاهش آن در رقم حساس افضل، تأییدکننده نقش مسیر کینازی در واکنش فوقحساسیت و پاسخهای دفاعی گیاه جو در برابر بیماری سفیدک پودری جو بود. با توجه به نتایج حاصل در این مطالعه به نظر میرسد واکنش فوقحساسیت در ژنوتیپ مقاوم بلافاصله 6 ساعت پس از آلودگی آغاز شده و مانع نفوذ و گسترش بیمارگر در گیاه میشود. این واکنش در گیاهان نیمه حساسا و حساس جو مشاهده شد و احتمالا به بهدلیل تأخیر در پاسخ گیاهان نیمهحساس و حساس، بیمارگر فرصت کافی برای نفوذ، تکثیر و گسترش در گیاه میزبان را داشته است. از نتایج این تحقیق میتوان در ارزیابی سطح مقاومت ارقام زراعی مورد کشت و همچنین ارزیابی مقاومت در مرحله گیاهچهای لاینهای امیدبخش استفاده نمود.
مریم احساسات وطن، بهرام باغبان کهنهروز، دوره 10، شماره 2 - ( 12-1402 )
چکیده
شیوع جهانی دیابت نوع 2 بهطور مداوم در حال افزایش بوده و در حال حاضر هیچ درمان قطعی برای دیابت نوع 2 وجود ندارد. پپتید شبه گلوکاگون-1 (GLP-1) بهعنوان یک هورمون طبیعی اینکرتینی کوچک تولید انسولین را به شیوهی وابسته به گلوکز افزایش میدهد. با این حال، نیمهعمر بسیار کوتاه GLP-1 کاربرد درمانی آن را محدود میکند. از دارپین متصل شونده به آلبومین میتوان برای افزایش نیمهعمر سرمی پروتئینهای دارویی، پپتیدها و ترکیبات کوچک استفاده کرد. در این مطالعه، یک نسخه طولانی اثر با پتانسیل خوراکی از آگونیست گیرنده GLP-1 شامل GLP-1 مقاوم به پروتئاز، بهصورت همجوش با دارپین متصل شونده به آلبومین و پنتراتین بهعنوان پپتید نفوذکننده به سلول، بهصورت کپسوله شده در کلروپلاست برای محافظت در برابر سیستم گوارش در سلولهای گیاهی توتون بیان شد. تراریختی موفق کلروپلاستهای توتون با ژنهای رمزکننده پروتئین همجوشی بهواسطه ناقل کلروپلاستی pPRV111A و با استفاده از تفنگ ژنی انجام شد. گیاهان ترانسپلاستوم هموپلاسم پس از سه دوره گزینش در محیط گزینش حاوی 500 میلیگرم در لیتر از اسپکتینومایسین و استرپتومایسین بهدست آمدند. درج تراژن و وضعیت هموپلاسمی در گیاهان ترانسپلاستوم توسط PCR و لکهگذاری سادرن تأیید گردید. آزمون لکهگذاری وسترن تجمع پروتئین همجوشی سهجزئی mGLP1-DARPin-Pen در گیاهان ترانسپلاستوم را تأیید نمود و محتوی پروتئین همجوشی تولید شده در کلروپلاست گیاهان ترانسپلاستوم با استفاده از الایزا، 8/21 درصد پروتئین محلول کل برگ برآورد شد. بیان موفق پروتئین همجوشی طراحی شده در این مطالعه نشان میدهد که تولید GLP-1 در گیاهان، میتواند یک شکل ارزان قیمت و خوراکی از این دارو را برای درمان دیابت نوع 2 فراهم کند.
فاطمه اسدزاده، بابک عبدالهی مندولکانی، دوره 11، شماره 1 - ( 6-1403 )
چکیده
به منظور بررسی اثر کمبود آهن بر بیان ژن های کدکننده عوامل رونویسی bZIP4، bZIP79 و bZIP97 در ارقام آهن-کارا و آهن-ناکارا گندم نان، آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با 3 تکرار در گلخانه ی تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه ارومیه اجرا شد. ارقام فلات (آهن-ناکارا) و پیشتاز (آهن-کارا) در شرایط کمبود و کفایت آهن خاک کشت و بیان ژن های کدکننده این سه عامل رونویسی در برگ و ریشه ارقام در دو مرحله یک ماه بعد از جوانه زنی (رویشی) و 30 درصد سنبله دهی (زایشی) با روش Real time PCR اندازه گیری شد. نتایج تجزیه واریانس داده ها نشان داد اثرات متقابل رقم × اندام × مرحله نمونه برداری بر بیان هر سه ژن معنی دار بود. مقایسه میانگین اثر متقابل سه جانبه به روش SNK نشان داد که بیشترین میزان افزایش بیان نسبی (Fold change) ژن های bZIP79 (بیش از ۱۴ برابر) و bZIP97 (بیش از ۳ برابر کنترل)، به ترتیب در برگ رقم آهن-کارای پیشتاز و رقم آهن-ناکارای فلات در مرحله رویشی بود. بیشترین میزان بیان نسبی ژن کدکننده عامل رونویسی bZIP4 (بیش از ۱۲ برابر کنترل) در ریشه رقم آهن-کارای پیشتاز در مرحله رویشی مشاهده شد که نشان می دهد احتمالاً این ژن در فعال سازی فرآیند بیان ژن های دخیل در جذب آهن از خاک در ریشه دخالت دارد. همچنین افزایش بیان ژن کدکننده عامل رونویسی bZIP79 در برگ رقم آهن-کارای پیشتاز در مرحله رویشی تحت شرایط کمبود آهن، نشانگر دخالت این عامل رونویسی در فعال سازی رونویسی ژن های دخیل در انتقال آهن از برگ به دانه و سایر بافت های مصرف کننده آهن در شرایط کمبود آهن می باشد. بیان ژن bZIP97 در برگ رقم آهن-ناکارای فلات در مرحله رویشی افزایش ولی در رقم پیشتاز کاهش یافت؛ بنابراین احتمالاً رقم آهن-کارای پیشتاز در مرحله رویشی در برگ از عوامل رونویسی دیگری از خانواده bZIP و یا خانواده های دیگر، برای افزایش رونویسی ژن های دخیل در جذب آهن استفاده می کند. به طور کلی این پژوهش، اطلاعات و شناخت محققین از مکانیسم مقابله گیاه با تنش کمبود آهن را افزایش می دهد. همچنین شناسایی عوامل رونویسی bZIP کلیدی دخیل در فعال سازی ژن های درگیر در جذب و انتقال آهن در گندم نان، امکان دست کاری ژنتیکی به منظور تولید ارقامی با میزان بیشتر آهن در دانه را فراهم می کند.
فاطمه حاتمی، فرهاد نظریان فیروزآبادی، سید سجاد سهرابی، میترا خادمی، دوره 11، شماره 1 - ( 6-1403 )
چکیده
زعفران (.L Crocus sativus) نهتنها یکی از ارزشمندترین محصولات کشاورزی ایران و جهان بهشمار میآید، بلکه جایگاه ویژهای در بین محصولات صادراتی و صنعتی ایران دارد. تکثیر این گیاه از طریق بنه صورت میگیرد از اینرو، جلوگیری از آلودگی بنههای زعفران با بیمارگرها، چالشی مهم برای حفظ کیفیت و عملکرد محصول زعفران است. بنابراین، بررسی سازوکارهای ژنتیکی مربوط به واکنش گیاه زعفران به بیمارگرهای قارچی از جمله عامل پوسیدگی فوزاریومی بنه زعفران (Fusarium oxysporum)، بسیار حائز اهمیت است. با توجه به اینکه گیاهان برای دفاع از خود طیف وسیعی از ژنهای مقاومت را بیان میکنند و در این بین، نقش ژنهای مربوط به مسیر PTI (Pattern Recognition Receptors: PTI) همانند ژنهای خانواده LysM-RLK در مقاومت به بیمارگرها بسیار مهم است؛ از اینرو در این مطالعه ترنسکریپتوم بنههای زعفران آلوده به بیمارگر Fusarium oxysporum به منظور شناسایی و بررسی ژنهای متعلق به خانوادههای ژنی RLP و RLK، مورد مطالعه قرار گرفت. در مجموع، 45 ژن کدکننده گیرندههای (Receptors) مسیر PTI در ترنسکریپتوم زعفران شناسایی شدند که از این تعداد 40 توالی متعلق به خانواده RLP (Receptor-like proteins) و 5 توالی متعلق به خانواده RLK (Receptor-like kinases) بودند. بررسی بیان اعضای این خانوادههای ژنی نشان داد که بیشترین بیان بهترتیب مربوط به توالیهای Contig-41583 (RLP) و Contig-61879 (RLK) در بافتهای کلاله و پیاز زعفران بود. همچنین افزایش بیان معنیداری این ژنها در نمونههای آلوده نسبت به نمونه شاهد مشخص شد. علاوه بر این، نتایج سنجش بیان ژنهای انتخاب شده (Contig-41583 و Contig-61879) با استفاده از روش qRT-PCR نشان داد که ژنهای مورد بررسی در تیمار 72 ساعت پس از آلودگی نسبت به تیمار 48 ساعت بیان بالاتری داشتهاند. یافتههای این مطالعه نشان میدهد که پروتئینهای RLK به دلیل وجود موتیف LysM عملکردی حیاتی در تعامل بین زعفران و بیمارگر دارد. اتصال موتیف LysM به پپتیدوگلیکانهای باکتریایی یا کیتینهای دیواره برخی قارچها و اوومیستها سبب تحریک پاسخهای ایمنی گیاه میشود. بهطور کلی، یافتههای این مطالعه در درک ماهیت اختصاصی روابط بین بیمارگر و گیاه حائز اهمیت بوده و میتواند در شناخت مسیر ایمنی PTI مفید باشد.
سحر امیری، هومن سالاری، علیرضا اطمینان، دوره 11، شماره 1 - ( 6-1403 )
چکیده
گوجهفرنگی دومین محصول محبوب در میان محصولات سبزی و سیفی در جهان است؛ از اینرو شناسایی میزان تنوع در ژرمپلاسم آن بهعنوان پیشنیاز انجام فعالیتهای بهنژادی اهمیت زیادی دارد. هدف از این مطالعه ارزیابی تنوع ژنتیکی ارقام گوجهفرنگی پیشتر کشتشده، در حال کشت و لاینهای امیدبخش، در ایران بود. برای این منظور از 20 آغازگر هدفمند ژنی مبتنیبر نواحی CAAT-box (CBDP) استفاده شد. آغازگرها در مجموع 406 قطعه ژنومی را تکثیر کردند که از این تعداد، 215 باند چندشکل نشان دادند؛ بهطوری که میانگین درصد چندشکلی برابر 51 درصد تعیین شد. میانگین شاخص محتوای اطلاعات چندشکل (PIC) و قدرت تفکیک (Rp) بهترتیب 0.30 و 4.49 برآورد گردید که بیانگر کارایی نسبتاً مناسب آغازگرهای مورد استفاده بود. فاصله ژنتیکی ارقام بر اساس ضریب جاکارد از 0.16 تا 0.54 متغیر و میانگین آن 0.38 برآورد شد. کمترین و بیشترین فاصله ژنتیکی بهترتیب در ارقام Matin و Sana برابر با 0.16 و ارقام Hypeel 303 و 693 برابر با 0.54 بود. تجزیه خوشهای بر اساس ضریب فاصله جاکارد و الگوریتم اتصال همسایگی ارقام را به پنج گروه تقسیم کرد و نتایج حاصل از تجزیه به مختصات اصلی بهطور نسبی با دندروگرام حاصل از تجزیه خوشهای مطابقت داشت. دو مؤلفه اول فقط 15.04 درصد از کل تغییرات را توجیه کردند. این پژوهش تنوع ژنتیکی ارقام گوجهفرنگی در ایران را تا حدودی پایین ارزیابی کرد، اما آغازگرهای مورد استفاده میتوانند به شکل مناسبی آنها را از هم تفکیک نمایند. بر همین اساس آغازگرهای CBDP18 و CBDP12 بهترین آغازگرها در تمایز ارقام بودند. با توجه به نتایج این تحقیق، بر ضرورت توجه و استفاده از منابع ژنتیکی متنوع و توسعه ارقام جدید در تولید محصول گوجهفرنگی از یکسو و بررسیهای پیش از واردت بذور گوجهفرنگی از سوی دیگر برای جلوگیری از آسیبپذیری ژنتیکی و وقوع اپیدمیهای خطرناک نظیر بیماریهای قارچی تأکید میشود.
فرانه روشن، محمد ربیعی، بهروز شیران، دوره 11، شماره 1 - ( 6-1403 )
چکیده
گیاه بنفشه (.sppViola ) متعلق به خانواده بنفشگان ازجمله گیاهان زینتی است که بهدلیل داشتن ترکیبات سیکلوتیدی در طراحی و ساخت داروها قابل استفاده است. در این پژوهش از 21 اکوتیپ مختلف بنفشه از مناطق شمالی ایران نمونهبرداری شد و بعد از استخراج DNA، با استفاده از نشانگر مولکولی iPBS مورد ارزیابی تنوع ژنتیکی قرار گرفتند. بر اساس نتایج بهدست آمده، در مجموع 214 نوار برای نشانگر iPBS حاصل شد. میانگین درصد چندشکلی مشاهده شده، محتوای اطلاعات چندشکلی (PIC) و شاخص نشانگر (MI) بهترتیب 92.31 درصد، 0.35 درصد و 5.64 محاسبه شد. مقادیر شاخص فاصله ژنتیکی Nei نیز بین صفر و 0.66 قرار داشت. نتایج حاصل از این پژوهش بیانگر تنوع ژنتیکی قابلتوجه بین اکوتیپ های بنفشه ایران است و به نظر میرسد که استفاده از نشانگر iPBS برای ارزیابی تنوع ژنتیکی در این گونه مناسب باشد. نتایج مربوط به تجزیه و تحلیل های بینگونهای و درونگونهای نشان داد که 61 درصد از تنوع مربوط به تنوع درونگونهای است. بیشترین میزان پلیمورفیسم (چندشکلی)، تعداد آلل، تعداد آلل مؤثر، شاخص شانون و نسبت هتروزیگوسیتی مربوط به گونههای V. odorata و V. alba بود. بررسی فواصل ژنتیکی نی و ترسیم دندروگرام هم نشان داد که این دو گونه کمترین فاصله ژنتیکی را با هم دارند. بهطور کلی با توجه به اطلاعات تاکسونومیکی موجود و نتایج بهدست آمده از این آزمایش می توان گفت که استفاده از نشانگر iPBS کارایی بالایی در مطالعات سیستماتیک جنس Viola دارد. نتایج این آزمایش باعث تفکیک مؤثر اکوتیپ ها و گونه ها شد که در مطالعات بهنژادی نیز می تواند مورد استفاده قرار گیرد.
پرستو زارعی، هدیه بدخشان، قادر میرزاقادری، دوره 11، شماره 1 - ( 6-1403 )
چکیده
ارزیابی و مقایسه تنوع ژنتیکی در گونههای گیاهی، برای اهداف بهنژادی ضروری است. در این مطالعه، تنوع دو گونهی یولاف زراعی (Avena sativa) و وحشی (Avena fatua) با استفاده از نشانگرهای مولکولی، صفات فنوتیپی و پارامترهای کروموزومی مقایسه شد. با استفاده از نشانگرهای SCoT وIRAP بهترتیب 283 و 117 نوار تشکیل شد. نشانگرهای SCoT چندشکلی بیشتری را در گونهی وحشی (37/65 درصد) در مقایسه با گونهی زراعی (60.07 درصد) نشان دادند. نشانگرهایIRAP نیز بهترتیب با 76.07 و 69.23 درصد چندشکلی، روند مشابهی داشتند. بر اساس شاخصهای تنوع ژنتیکی Ne، He و PIC نیز تنوع ژنتیکی نسبتاً بیشتری در گونهی وحشی نسبت به گونهی زراعی برای هر دو سیستم نشانگری برآورد شد؛ اما فاصله ژنتیکی نسبتاً کمتری بین دو گونه وجود داشت. تجزیهی ساختار جمعیت، با استفاده از روشهای بیزین، تجزیه به مختصات اصلی (PCoA) و تجزیه واریانس مولکولی (AMOVA)، زیرجمعیتهای متمایز و تنوع ژنتیکی قابلتوجهی را در درون گونهها نشان داد و نتایج هر سه روش همسو بودند. بین ژنوتیپهای یولاف از نظر صفات فنوتیپی تفاوت معنیداری وجود داشت. ارتفاع بوته و وزن صددانه بهترتیب در ژنوتیپهای زراعی و در ژنوتیپهای وحشی بیشتر بودند. بر اساس، نقشه حرارتی مبتنی بر صفات فنوتیپی اندازهگیری شده، ژنوتیپها در سه دسته گروهبندی شدند. همهی ژنوتیپهای یولاف هگزاپلوئید بودند؛ اما از نظر پارامترهای کروموزومی نظیر طول کل کروموزومها، شاخص سانترومری و شاخص پراکندگی تفاوتهایی داشتند. با این وجود، تفاوت معنیداری بین گونههای زراعی و وحشی از نظر پارامترهای کروموزومی وجود نداشت. تجزیه به مؤلفههای اصلی (PCA) بر اساس پارامترهای کروموزومی، 72/94 درصد از واریانس تجمعی را تبیین کرد. در این تجزیه، مؤلفههای اول و دوم بهترتیب بیانگر موقعیت سانترومر و عدم تقارن بین کروموزومی بودند. نتایج این مطالعه، میتواند در برنامههای بهنژادی یولاف و راهبردهای حفاظت گونهها سودمند باشد.
|
|
|
|
|
|