176 نتیجه برای نوع مطالعه: پژوهشي
جعفر احمدی، امیر عباس تقی زاده، محی الدین پیرخضری،
دوره 9، شماره 2 - ( 12-1401 )
چکیده
بهمنظور تعیین ژنوتیپ ایدهآل گوجهسبز با در نظر گرفتن کمیت و کیفیت میوه، 32 ژنوتیپ در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در ایستگاه تحقیقاتی مؤسسه تحقیقات علوم باغبانی کرج طی دو سال زراعی 1397 و 1398 ارزیابی شدند. جهت ارزیابی ژنوتیپها و تعیین ژنوتیپ مطلوب، از 26 صفت مرتبط با میوه، باردهی و عملکرد استفاده شد. با تجزیه واریانس مرکب دادهها، منبع تغییر ژنوتیپ برای تمام صفات مورد بررسی در سطح احتمال یک درصد معنیدار شدند. شاخص ASIIG نشان داد که ژنوتیپهای CodR، Cod100، گوجه ملایر و گوجهسیاه مطلوبترین ژنوتیپهای آزمایشی با شاخصی بالاتر از 55 درصد بودند. همچنین ژنوتیپهای cod98، cod99، گوجهباغی قصردشت، گوجه قمی و گوجه هلندی با شاخص ASIIG بالاتر از 49 درصد در رتبههای بعدی قرار گرفتند. با استفاده از نمودارهای روش ASIIG و گروهبندی ژنوتیپها بر این اساس، ژنوتیپهای CodR، Cod100، Cod98، Cod99، گوجه ملایر، گوجهسیاه و گوجهباغی قصردشت در چارک مطلوب واقع شدند. با تجزیه خوشهای ژنوتیپهای CodR، Cod100، گوجهسیاه و گوجه ملایر بههمراه ژنوتیپ فرضی کاملاً ایدهآل (+) در فاصله برشی 018/0 در یک خوشه قرار گرفتند. بر اساس نتایج این تحقیق، هفت ژنوتیپ CodR، Cod100، Cod98، Cod99، گوجه ملایر، گوجهسیاه و گوجهباغی قصردشت بهعنوان ژنوتیپهای مطلوب این پژوهش از نظر کمیت و کیفیت میوه انتخاب شدند. درنهایت بهدلیل مزایای بالای شاخص ASIIG، پیشنهاد گردید از این شاخص جهت تعیین ژنوتیپ مطلوب در سایر محصولات باغی استفاده شود.
سدابه جهانبخش گده کهریز، خانم فاطمه جلالی شاهکو، سیده یلدا رئیسی ساداتی،
دوره 9، شماره 2 - ( 12-1401 )
چکیده
کارکردهای دارویی مختلف بومادران، آن را بهعنوان یک گیاه دارویی مهم در پزشکی مطرح ساخته است. همچنین بومادران منبع غنی از آنتیاکسیدانها و فلاونوئیدها میباشد که گیاهان را از اثرات مضر گونه های اکسیژن فعال حفظ میکند. هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثر تیمار اسید سالسیلیک بر الگوی بیان دو ژن (aox2 و pal2) درگیر در مسیر تولید آنتیاکسیدانها و فلاونوئیدها در گیاه بومادران بود. بدین منظور آزمایشی بهصورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی شامل اسید سالسیلیک در دو سطح (صفر و 50 میلیمولار) بهعنوان عامل اول و زمان نمونهبرداری (24 و 48 ساعت) بهعنوان عامل دوم با دو سطح در گلخانه دانشکده کشاورزی اجرا شد. ابتدا گیاه بومادران در محیط هیدروپونیک جانسون تحت تیمار هورمونی قرار گرفت و 24 و 48 ساعت بعد از اعمال تیمار، نمونهبرداری از بافت برگ انجام شد. نتایج qRT-PCR نشان داد که محرک اسید سالسیلیک بهطور معنیداری موجب کاهش بیان دو ژن موجود در مسیر تولید آنتیاکسیدانها در بومادران شد. کمترین بیان نسبی ژنهای مورد بررسی در زمان 48 ساعت پس از تیمار با اسید سالسیلیک رخ داد. بهطور کلی، کاربرد اسید سالسیلیک باعث راهاندازی فرآیندهای مولکولی میشود که منتج به پاسخدهی گیاه با تغییر در میزان بیان ژنهای کدکننده آنتیاکسیدانها و فلاونوئیدها میشود؛ بنابراین پیشنهاد میگردد که از محرکهای دیگر ازجمله جاسمونیک اسید برای بررسی بیان ژنهای کدکننده آنتیاکسیدانها و فلاونوئیدها در پژوهشهای آینده استفاده گردد.
سید محسن سهرابی، سید کریم موسوی،
دوره 9، شماره 2 - ( 12-1401 )
چکیده
نخود (Cicer arietinum L.) یکی از مهمترین محصولات زراعی در سطح جهان است. نخود پس از لوبیا و نخود فرنگی مهمترین لگوم دانهای فصل سرد است. علفهای هرز یکی از مهمترین تهدید کنندگان تولید نخود در سرتاسر جهان هستند. بهعلت حساسیت نخود به علفکشها، عمدهی مصرف علفکشها بهصورت پیشرویشی بوده و استفاده از علفکشهای پس رویشی محدود است. بنابراین، ارقام بومی نخود متحمل به علفکش که انعطافپذیری بالاتری برای استفاده علفکشهای پسرویشی دارند، برای بهبود بازده این محصول مورد نیاز هستند. در این پژوهش، با استفاده از روش زیستسنجی بذر و واکنش PCR، مکانیسمهای مقاومت ارقام نخود ایرانی نسبت به علفکش پرسوئیت مورد بررسی قرار گرفت. نتایج این مطالعه تنوع ژنوتیپی و فنوتیپی قابلتوجهی را برای تحمل به علفکش پرسوئیت بین ارقام مختلف نخود ایرانی نشان داد. نتایج بررسی مکانیسم مقاومت ژنتیکی نسبت به علفکش پرسوئیت نشان داد که پروتئینهای هدف این علفکش یعنی ALS1 و ALS2 در تمامی ارقام مورد بررسی با هم و با توالیهای مرجع موجود در بانک ژن تفاوتی نداشته و این اثبات میکند که مقاومت موجود در ارقام مختلف گیاه نخود نسبت به علفکش پرسوئیت در اثر مکانیسم مقاومت محل هدف ایجاد نشده و احتمالاً از مکانیسم مقاومت غیرمحل هدف پیروی میکند. ارقام برتر (Bivanij، Aksou، Mansour، TDS-Maragheh90-400 و TDS-Maragheh90-358) حاصل از این پژوهش میتوانند به کشاورزان توصیه شده و همچنین بهعنوان والد در آزمایشهای بهنژادی برای ایجاد ارقام نخود با مقاومت طبیعی به علفکش پیشنهاد شوند.
حلیمه اربابی، مجتبی کیخاصابر، لیلا فهمیده، ولی الله قاسمی عمران،
دوره 9، شماره 2 - ( 12-1401 )
چکیده
لوفا با نام علمی Luffa cylindrica گیاهی از خانواده کدوییان است که بیشتر در مناطق گرمسیری و نیمهگرمسیری جهان از جمله در اکثر مناطق ایران رشد میکند. در این تحقیق تنوع ژنتیکی 9 ژنوتیپ بومی و غیربومیL. cylindrica از طریق ارزیابی ناحیه بینژنی trnH-psbA (IGS) کلروپلاستی مورد بررسی قرار گرفت. پس از نمونهبرداری از برگهای جوان، استخراج DNA بهروش دلاپورتا و PCR با استفاده از آغازگرهای ناحیه بینژنیIGS انجام شد. محصولات تکثیر شده پس از تعیین توالی، با استفاده از نرمافزار Chromas تعیین کیفیت شده و سپس با برنامه ClustalW توسط نرمافزارهای BioEdit وMEGA7 همردیفسازی شدند. در ادامه نمودار درختی روابط فیلوژنی و ماتریس تفاوت و تشابه توالیها تعیین و ترسیم شدند. در تحقیق حاضر با بررسی قرابتها با استفاده از نشانگر trnH-psbA (IGS) در میان نمونههای مورد مطالعه، تنوع شدید درونگونهای در L. cylindrica بومی و غیربومی مشاهده شد. ماتریس فاصله ژنتیکی بین نمونههای بررسی شده در این تحقیق از صفر تا 865/6 با میانگین کلی فاصله 53/2 بود. مقدار متوسط جایگزینیهای مترادف و غیرمترادف (dN/dS) برای توالی IGS 68/0ds/dn = بود که نشان دهنده گزینشهای مثبت و خالص در روند انتخاب طبیعی ژنوتیپهای مورد مطالعه میباشد. تاکنون هیچ مطالعهای در خصوص بررسی مولکولی و شناسایی ژنوتیپهای بومی مختلف گیاه لوفا در ایران و مطالعات فیلوژنتیکی این ژنوتیپها صورت نگرفته است. در این تحقیق از نشانگر trnH-psbA (IGS) استفاده شد تا تنوع موجود در برخی از ژنوتیپهای لوفای بومی و غیربومی بررسی و فاصله ژنتیکی آنها تعیین شود. نتایج این تحقیق نشان داد که بر اساس درخت فیلوژنی و بررسی فواصل ژنتیکی با کمک نشانگر trnH-psbA تنوع درونگونهای این گونه گیاهی بهخوبی قابل ارزیابی میباشد.
مریم احساساتوطن، بهرام باغبان کهنهروز،
دوره 9، شماره 2 - ( 12-1401 )
چکیده
مهندسی پلاستید مزایای بیشماری را برای نسل بعدی فناوری تراریختی گیاهی به ارمغان میآورد که شامل تسهیل انباشت تراژنها و تولید سطوح بیان بالای پروتئینهای نوترکیب میباشد. پروتئینهای تکرار آنکرینی طراحی شده (دارپینها) پروتئینهای داربست غیرایمونوگلوبولینی نسبتاً کوچکی هستند که با تمایل بالا به اهداف اختصاصی خود متصل میشوند. G3 یک نوع دارپین طراحی شده برای اتصال به پروتئین گیرنده تیروزینکیناز HER2 (گیرنده 2 فاکتور رشد اپیدرمی انسان) است. در مطالعه قبلی یک فرآیند زیستی برای تولید دارپین G3 بهعنوان عامل تصویربرداری در سرطانهای با بیان بالای HER2 در سیستم بیان کلروپلاستی توتون تولید شد. در این مطالعه، پایداری هموپلاسمی و بیان ژن دارپین G3 در نسل رویشی و زایشی گیاهان T1 ترانسپلاستوم توتون مطالعه شد. تأیید حضور ژن دارپین G3 در گیاهان ترانسپلاستوم با استفاده از واکنش PCR انجام شد. آنالیز لکهگذاری سادرن وضعیت هموپلاسمی گیاهان ترانسپلاستوم را تأیید کرد. آنالیز لکهگذاری وسترن تجمع دارپین G3 را در کلروپلاست نسل بعدی گیاهان ترانسپلاستوم تأیید کرد. محتوی دارپین G3 تولید شده در کلروپلاست گیاهان ترانسپلاستوم با استفاده از الایزا برای پروتئین محلول کل کلروپلاست حدود 33 درصد برآورد شد. نتایج این مطالعه تأیید کرد که ژن دارپین G3 در گیاهان رویشی و زایشی نسل T1 گیاهان توتون ترانسپلاستوم بهصورت پایدار و در سطوح بالا بیان میشود.
سعید نوابپور، حوریه نجفی،
دوره 9، شماره 2 - ( 12-1401 )
چکیده
تنشهای محیطی از عوامل اصلی کاهش دهنده رشد و نمو و عملکرد گیاهان زراعی بهشمار میآیند و همواره امنیت غذایی انسانها را تهدید میکنند. این مطالعه بهمنظور بررسی اثر تنش خشکی بر تغییرات صفات بیوشیمیایی و میزان بیان ژنهای عوامل رونویسی MYB در دو رقم گندم (تجن و زاگرس)، تحت تنش خشکی انجام شد. آزمایش بهصورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با 3 تکرار انجام شد. اعمال تیمار خشکی در سه سطح 40، 70 و 100 درصد ظرفیت زراعی و 4 هفته پس از جوانهزنی انجام شد. 20 روز پس از اعمال تنش نمونهبرداری از برگ و ریشه بهمنظور بررسی بیان ژنها و برخی صفات بیوشیمیایی صورت گرفت. نتایج بررسی محتوای کلروفیل تحت تنش نشان داد که با افزایش شدت تنش در ژنوتیپهای مختلف محتوای کلروفیلa و b کاهش مییابد. میزان کاهش کلروفیلa و b در ژنوتیپ تجن در تنش شدید، بیشتر از ژنوتیپ زاگرس بود. همچنین محتوای TBARM تحت تنش شدید خشکی بهطور معنیداری بیشتر از وضعیت تنش متوسط بود و این افزایش در ژنوتیپ تجن بیشتر از رقم زاگرس دیده شد. تجزیه و تحلیلRT-PCR نشان داد که ژنهای خانواده MYB مورد مطالعه، تحت تنش خشکی افزایش بیان نشان میدهند. از طرفی رقم زاگرس که جزو ارقام متحمل به تنش خشکی میباشد برای تمامی ژنهای مورد بررسی افزایش بیان بیشتری نسبت به رقم تجن داشت که امکان استفاده از این رقم را در بحث برنامههای بهنژادی فراهم میکند. همچنین با توجه به اهمیت ژنهای خانواده MYB طی تنش خشکی، از یافتههای پژوهش حاضر میتوان در برنامههای بهنژادی و هرمی کردن ژنها استفاده کرد.
خدیجه عباسزاده، رضا شیرزادیان خرم آباد، محمد مهدی سوهانی، زهرا حاجی احمدی،
دوره 9، شماره 2 - ( 12-1401 )
چکیده
تنش شوری بر خصوصیات مورفولوژیکی، فیزیولوژیکی و فرآیندهای بیوشیمیایی گیاهان تأثیرگذار است. گیاهان تراریخته Bt نقش بسزایی در کنترل آفات برخی از محصولات استراتژیک دارند، اما توان و مقاومت این گیاهان از منظر تنشهای محیطی موردتوجه قرار نگرفته است؛ بنابراین اثر تنش شوری در سطوح 0، 50، 100، 150 و 200 میلیمولار بر صفات مورفولوژیکی، فیزیولوژیکی و مولکولی گیاهان تراریخته نسل T3 گوجهفرنگی حاوی ژن cry1Ab (CH-Falat-Bt) همراه با رقم غیرتراریخته (CH-Falat) مورد بررسی قرار گرفت. بررسی صفات مورفولوژیک (سطح برگ، عمق ریشه، وزن تر و خشک ریشه) در سطوح مختلف شوری حاکی از برتری گیاه تراریخته CH-Falat-Bt بر غیرتراریخته CH-Falat بود. میزان محتوای آب نسبی گیاه و کاروتنوئید در گیاهان تراریخته بهطور معنیداری بیشتر از گیاهان غیرتراریخته بود. محتوای کلروفیل در سطوح تنش شوری 150 و 200 میلیمولار بهترتیب 12 و 9 درصد بیشتر از غیرتراریخته بود. نشت الکترولیت در گیاهان تراریخته نسبت به غیرتراریخته بهطور قابلملاحظهای کاهش داشت. تجمع پرولین و قندهای محلول در گیاهان تراریخته بهطور معنیداری افزایش نشان داد. بیان نسبی ژنهای SOS1 و SOS2 با افزایش میزان تنش شوری در گیاهان تراریخته CH-Falat-Bt نسبت به گیاهان غیرتراریخته CH-Falat افزایش قابلتوجهی نشان داد. نتایج بررسیهای مورفولوژیکی، فیزیولوژیکی و مولکولی نشان داد که اثرات نامطلوب تنش شوری گیاهان تراریخته CH-Falat-Bt نسبت به غیرتراریخته کمتر بود و درمجموع، در مقایسه با ژنوتیپ غیر تراریخت، گیاهان تراریخته به سطوح مختلف شوری اعمالشده متحمل هستند.
راضیه خدیور، احمد اسماعیلی، سید سجاد سهرابی، حسن ترابی پوده،
دوره 9، شماره 2 - ( 12-1401 )
چکیده
تنش خشکی یکی از مهمترین عوامل محیطی است که بر رشد و بهره وری گیاهان زراعی از جمله عدس تأثیر میگذارد. در طی تکامل، تغییرات ژنتیکی حیاتی به وسیله RNAهای غیرکدکننده (ncRNAs) در پاسخ گیاهان به تنش خشکی و سایر تنش های غیرزیستی بهوجود آمده است. در مطالعه حاضر، پس از شناسایی lncRNAها در پروفایل بیانی عدس، از داده های RNA-seq و واکنش Real-time PCR برای بررسی الگوی بیان برخی از lncRNAهای شناسایی شده تحت تنش خشکی استفاده شد. همچنین شبکه همبیانی lncRNAs-DEGs با استفاده از بسته نرمافزاری psych ترسیم شد. در مجموع طی این مطالعه، 3590 توالی lncRNA در عدس شناسایی شد. تعداد زیادی از lncRNAها با ژنهای مرتبط با تنظیم ریتم شبانهروزی، پاسخ به یون روی، واکنش نوری فتوسنتزی و هموستازی یونی همبیان بودند. همچنین نتایج نشان داد که سه توالی LCUL_evgLocus_104392، LCUL_evgLocus_99066 و LCUL_evgLocus_61876 دارای بیشترین تغییر بیان در پاسخ به تنش خشکی بودند. بررسی همبیانی این توالیها با ژنهای دارای بیان افتراقی در پاسخ به خشکی سبب شناسایی مسیرهای متابولیکی متأثر از این توالیها گردید. این مطالعه برای اولین بار توالیهای lncRNA را در عدس شناسایی نمود و گامی مفید در شناخت مکانیسم عملکرد lncRNA در چگونگی تحمل گیاهان به تنش خشکی میباشد. شبکهها همبیان این توالیها و ژنهای دارای بیان افتراقی میتواند سبب درک بهتر مکانیسمهای پاسخ به خشکی در عدس شود.
حسین عبدی، هادی علی پور، ایرج برنوسی، جعفر جعفرزاده،
دوره 10، شماره 1 - ( 6-1402 )
چکیده
ارزیابی ساختار جمعیت، جهت درک الگوهای تنوع، انتخاب والدین مناسب برای تلاقی، شناسایی دقیق مکانهای ژنومی کنترلکننده صفات، مطالعات تکاملی و روابط خویشاوندی ضروری است. در جریان تحقیق حاضر، ساختار ژنتیکی در جمعیتی متشکل از 383 ژنوتیپ گندم ایرانی از گونههای هگزاپلوئید (ارقام زراعی و تودههای بومی) و تتراپلوئید بر اساس روشهای مبتنیبر فاصله (تجزیه به مؤلفههای اصلی و تجزیه تابع تشخیص مؤلفههای اصلی) مورد مطالعه قرار گرفت. بدین منظور از 16270 نشانگر چندشکلی تک نوکلئوتیدی (SNP) بهدست آمده توسط روش GBS، استفاده شد. بر اساس نتایج، تقریباً یکچهارم از واریانس کل به تنوع بین جمعیتها تعلق داشت و ضریب Fst بین ارقام زراعی و تودههای بومی برابر با 0.15 بهدست آمد. در حالیکه ضریب فوق بین نمونههای تتراپلوئید و تودههای بومی هگزاپلوئید بالا و برابر با 0.44 بود. ژنوم D کمترین مقدار شاخص Fst را به خود اختصاص داد و کروموزوم 4B بیشترین میزان ضریب Fst و سایر شاخص تنوع ژنی را نشان داد. گرچه بایپلات PCA، ارقام زراعی و تودههای بومی گندمهای هگزاپلوئید را بهخوبی از هم تفکیک نمود، اما نتوانست تمایز روشنی بین نمونههای تتراپلوئید با سایر ژنوتیپها ایجاد نماید. ارزیابی دقیق ساختار جمعیت با روش DAPC توانست بهطور موفقیتآمیزی گروههای از پیش تعیین شده را شناسایی و تفکیک کند. این نتیجه بدان دلیل است که رویکرد DAPC تمایز بین گروهها را به حداکثر و تغییرات درون گروه را به حداقل میرساند. اختلاط جزئی بین ارقام زراعی و تودههای بومی هگزاپلوئید را میتوان به تبادل ژنی بین این دو گروه و یا شاید برچسبگذاری اشتباه آنان در زمان جمعآوری ارتباط داد. بهطور کلی، نتایج حاصل از این مطالعه اطلاعات مفیدی درباره تمایز ژنتیکی نمونههای گندم تتراپلوئید و هگزاپلوئید ایرانی ارائه داد که میتواند در برنامهریزیهای آتی بهنژادی گندم مورد استفاده قرار گیرد. همچنین حفاظت از این نمونهها در بانکهای ژن برای استراتژیهای مختلف ضروری میباشد.
سیده سمیه موسوی، امیدعلی اکبرپور، طهماسب حسین پور،
دوره 10، شماره 1 - ( 6-1402 )
چکیده
در این پژوهش 15 ژنوتیپ گندم نان بههمراه رقم آفتاب بهعنوان رقم شاهد با 4 تکرار در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی بهمدت 3 سال زراعی (1398-1395) در ایستگاه سراب چنگایی شهرستان خرمآباد با هم مقایسه شدند. آزمون نسبت درستنمایی (LRT) نشان داد که اثر متقابل ژنوتیپ در سال برای عملکرد دانه معنیدار است. بر این اساس تجزیه مقادیر منفرد (SVD) بر روی ماتریس بهترین پیشبینیهای نااُریب خطی (BLUP) اثر متقابل ژنوتیپ × سال، برای ارزیابی پایداری ژنوتیپها انجام شد. اسکریپلات نشان داد که مؤلفه اصلی اول 7/71 درصد و مؤلفه اصلی دوم 3/28 درصد از تغییرات ماتریس حاصل از بهترین پیشبینیهای نااُریب خطی برهمکنش ژنوتیپ در سال را توجیه نمودند. بایپلات اولین مؤلفه اصلی محیط در برابر عملکرد اسمی نیز نشان داد که ژنوتیپهای شماره 9، 12 و 13 سهم ناچیزی در برهمکنش ژنوتیپ × سال داشتند و از پایداری عمومی بالاتری برخوردار بودند. همچنین بایپلات حاصل از عملکرد دانه در برابر میانگین وزنی نمرات مطلق (WAASB)، ژنوتیپها را در چهار ناحیه قرار داد، بهطوری که ژنوتیپهای شماره 15، 16، 12، 11 و 10 در ناحیه چهارم بهدلیل پایداری بالا (مقادیر پایین WAASB) و بزرگی متغیر پاسخ (عملکرد بالا) قرار گرفتند و بهعنوان ژنوتیپهای برتر شناخته شدند. شاخص WAASBY (میانگین وزنی پایداری WAASB و عملکرد) ژنوتیپهای شماره 15، 16، 12،10، 11،14، 9 و 4 را بهعنوان ژنوتیپهای پایدار و پر محصول معرفی نمود. بهطور کلی بر اساس دو شاخص WAASB و WAASBY و مقایسه آنها، ژنوتیپهای 15، 16، 12، 11 و 10 بهعنوان ژنوتیپهای برتر انتخاب شدند که میتوان آنها را بهمنظور کشت در اقلیمهای مشابه توصیه نمود.
مریم قربانی، کیانوش چقامیرزا، سعید عباسی، زهرا عزیزی آرام،
دوره 10، شماره 1 - ( 6-1402 )
چکیده
تحقیق حاضر بهمنظور ارزیابی تنوع ژنتیکی 18 رقم و لاین امیدبخش لوبیا و شناسایی نشانگرهای آگاهیبخش SSR و SCoT مرتبط با 14 خصوصیت دانه شامل تعداد دانه در غلاف، وزن 100 دانه، طول دانه، عرض دانه، پروتئین خام، قند محلول کل، نشاسته، میزان چربی، خاکستر، غلظت آهن، کلسیم، منیزیوم، روی و اسید اورونیک انجام شد. میزان محتوای چندشکلی (PIC) برای نشانگر SSR از 0.2 تا 0.5 با متوسط 0.39 و برای نشانگر SCoT بین 0.19 تا 0.42 با میانگین 0.34 متغیر بود. میانگین کل قدرت تفکیک نشانگر SSR و SCoT بهترتیب برابر 1.54 و 5.34 بود که میتواند بیانگر مناسبتر بودن نشانگر SCoT نسبت به نشانگر SSR برای بررسی تنوع ژنتیکی در ژنوتیپهای مورد مطالعهی لوبیا باشد. با دندروگرام حاصل از تجزیه خوشهای با استفاده از هر دو نشانگر، ژنوتیپهای لوبیا به سه گروه متفاوت دستهبندی شدند. تجزیه به مختصات اصلی برای نشانگر SSR نشان داد که مجموع تغییرات توجیه شده توسط دو مؤلفه اول برابر با 59.05 درصد و برای نشانگر SCoT تنها 25.43 درصد بود که این موضوع میتواند نشاندهنده پراکنش بهتر نشانگرهای SCoT نسبت به نشانگرهای SSR در سطح ژنوم لوبیا باشد. تجزیه واریانس مولکولی بر اساس گروهبندی حاصل از تجزیه خوشهای نشان داد که تنوع داخل گروه بر اساس نشانگرهای SSR و SCoT بهترتیب برابر با 89 و 78 درصد بود. نتایج تجزیه رگرسیون بین نشانگرهای مورد بررسی و خصوصیات دانه لوبیا نشاندهندهی وجود ارتباط معنیدار هر نشانگر با چندین صفت مورد بررسی بود که این موضوع میتواند بیانگر ارتباط یا پیوستگی مکانهای نشانگری باشد. دوازده صفت از 14 خصوصیت مورد بررسی دانه لوبیا با حداقل یک نشانگر مولکولی ارتباط معنیدار نشان دادند.
فریبا رنجبر، بابک عبدالهی مندولکانی، راحله قاسم زاده،
دوره 10، شماره 1 - ( 6-1402 )
چکیده
بهمنظور ارزیابی الگوی بیان ژنهای کدکننده آنزیمهای آنتیاکسیدان کاتالاز (Catalase)، آسکورباتپراکسیداز (Ascorbate peroxidase) و پلیفنلاکسیداز (Polyphenol oxidase) تحت شرایط کمبود (کمتر از 1.5 میلیگرم آهن در کیلوگرم خاک) نسبت به شاهد (10 میلیگرم آهن در کیلوگرم خاک) در ارقام آهن-کارا (پیشتاز) و آهن-ناکارا (فلات) گندم نان، آزمایشی بهصورت فاکتوریل بر پایه طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار در گلخانه اجرا شد. ارقام گندم نان در شرایط کمبود و کفایت آهن خاک کشت و میزان بیان نسبی ژنهای کدکننده سه آنزیم فوق در برگ و ریشه گندم در دو مرحله رویشی و زایشی با استفاده از روش Real-time PCR اندازهگیری شد. نتایج این پژوهش نشان داد که میزان بیان نسبی ژن کاتالاز در مرحله زایشی در ریشه هر دو رقم بهطور قابلتوجهی افزایش یافت ولی افزایش بیان در رقم آهن-کارا بیشتر از رقم آهن-ناکارا بود. میزان بیان نسبی این ژن در برگ در همین مرحله و در ریشه در مرحله رویشی در هر دو رقم کاهش یافت. میزان بیان نسبی ژن آسکورباتپراکسیداز در مرحله زایشی در ریشه رقم آهن-ناکارای فلات بیشتر از رقم آهن-کارا افزایش یافت. در مرحله رویشی در برگ و ریشه، بیان این ژن در رقم آهن-کارا افزایش ولی در رقم آهن-ناکارا کاهش یافت. میزان بیان نسبی ژن پلیفنلاکسیداز در مرحله رویشی در شرایط کمبود آهن در برگ تقریباً سه برابر ریشه افزایش یافت در حالیکه بیان نسبی این ژن در مرحله زایشی در برگ نسبت به کنترل کاهش یافت. با افزایش بیان هر دو ژن کاتالاز و آسکورباتپراکسیداز در ریشه هر دو رقم در مرحله زایشی در شرایط کمبود آهن، بهنظر میرسد گیاه در مرحله پر شدن دانه با انتقال آهن بیشتر به دانه سعی در کاهش اثرات تنش و حفظ عملکرد دارد. یافتههای مطالعه حاضر درک ما را در مورد نقش ژنهای کدکننده آنزیمهای آنتیاکسیدانی در مقابله با تنش کمبود آهن خاک افزایش میدهد.
محمد ضابط، فهیمه برازنده، علیرضا صمدزاده،
دوره 10، شماره 1 - ( 6-1402 )
چکیده
بهمنظور بررسی ساختار ژنتیکی صفات مختلف کنجد، 7 ژنوتیپ شامل اردستان، سیرجان، فارس، سبزوار، جیرفت، اولتان و TS-3 در قالب طرح دایآلل یکطرفه 7 × 7 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه بیرجند طی سالهای 97-1394 مورد مطالعه قرار گرفت. صفات ارتفاع بوته، ارتفاع تا اولین کپسول، تعداد شاخه فرعی، تعداد برگ، طول برگ، روز تا 50 درصد گلدهی، روز تا 90 درصد گلدهی، روز تا رسیدن فیزیولوژیک، تعداد کپسول در بوته، عملکرد بیولوژیک، عملکرد دانه، شاخص برداشت، تعداد دانه در کپسول، وزن کپسول، طول و عرض کپسول، میزان کلروفیل a، b و کل، درصد روغن و پروتئین اندازهگیری شد. تجزیه واریانس هیمن نشان داد که اجزای a، b و b3 در تمامی صفات و اجزای b1 و b2 در اکثر صفات معنیدار بودند. پارامترهای D، H1 و H2 در اکثر صفات معنیدار و پارامترهای F، h2 و E در اکثر صفات معنیدار نشدند. متوسط درجه غالبیت (√H1/D) بیانگر غالبیت ناقص و فوقغالبیت در صفات مورد مطالعه بود. پارامتر H2/(4H1) در کلیه صفات بهاستثنای روز تا 50 درصد گلدهی کمتر از 0.25 بود؛ بنابراین در کلیه صفات بهاستثنای صفت فوق، ژنهای افزاینده و کاهنده توزیع متقارنی در بین والدین نداشتند. پارامتر (√(4DH1)+F)/√(4DH1)-F نشان از توزیع متقارن و نامتقارن در صفات مورد مطالعه داشت. در اکثر صفات یک بلوک ژنی غالب کنترلکننده صفات وجود داشت. وراثتپذیری عمومی بین 0.99-0.47 و وراثتپذیری خصوصی بین 0.98-0.17 متغیر بود. بهطور کل تمامی صفات توسط ژنهای با اثرات افزایشی و غالبیت کنترل میشدند؛ بنابراین امکان گزینش و تولید دورگ در کنجد وجود دارد. با توجه به آنکه ژنوتیپهای فارس، اولتان و TS-3 بیشترین آللهای غالب را داشتند، استفاده از این سه ژنوتیپ در مطالعات آتی توصیه میگردد.
مصطفی خدادادی، بهزاد سرخی لله لو، سید محمد مهدی مرتضویان، جهانگیر عباسی کوهپالکانی، محمود باقری، میلاد کرباسی،
دوره 10، شماره 1 - ( 6-1402 )
چکیده
بادمجان بهدلیل خواص تغذیهای، یکی از محصولات سبزی صیفی بسیار مهم بهشمار میرود. هدف از این مطالعه بررسی تنوع ژنتیکی بین نمونههای ژنتیکی بادمجان موجود در بانک ژن گیاهی ملی ایران بود. بهمنظور انجام این آزمایش در سال اول و در ارزیابی مقدماتی 168 نمونه ژنتیکی و در سال دوم و ارزیابی تکمیلی 40 نمونه ژنتیکی بادمجان موجود در بانک ژن گیاهی ملی ایران مورد بررسی قرار گرفتند. در این ارزیابیها تعداد 23 صفت کمی و کیفی ارزیابی شد. در ارزیابی مقدماتی، ژنوتیپهای مورد مطالعه اختلاف آماری معنیداری در سطح احتمال 1 درصد برای همه صفات نشان دادند و توزیع فراوانی نمونهها از نظر شکل میوه بهصورت دلمهای (35.89درصد)، قلمی (32.18 درصد)، لامپی (13.67 درصد)، نیمقلمی (13.15 درصد) و گرزی (5.11 درصد) بود. در ارزیابی تکمیلی، اثر ژنوتیپ در نمونههای مورد مطالعه برای همه صفات معنیدار بود. از لحاظ تنوع ژنتیکی در صفات کیفی، بیشترین تنوع در صفات رنگ گل (1.56) و شکل میوه (1.53) و کمترین تنوع در رنگ میوه (0.5) مشاهده شد. بر اساس نتایج تجزیه خوشهای چهار گروه شناسایی شد. بیشترین فاصله ژنتیکی بین تودههای شماره یک و 20 (22.34) و کمترین فاصله بین تودههای شماره هفت و 21 (0.12) بود. در تجزیه به عاملها سه عامل اصلی اول 68.06 درصد از تنوع موجود در دادهها را توجیه نمود. عاملهای اول و دوم، بهعنوان عاملهای عملکرد و اجزا عملکرد شناخته شدند. همچنین صفات عملکرد میوه دارای وراثتپذیری بالا و همچنین همبستگی ژنتیکی معنیدار با همدیگر بودند؛ بنابراین با توجه به ضریب صفات مهم در تعیین عاملهای اول و دوم، انتخاب نتاج در جمعیتهای در حال تفرق باید همزمان با در نظر گرفتن بهنژادی برای عملکرد و شکل میوه مورد نظر باشد.
مژگان شیرین پور، احسان عطازاده، احمد بایبوردی، سعید اهری زاد، علی اصغری، اشکبوس امینی،
دوره 10، شماره 1 - ( 6-1402 )
چکیده
با توجه به اهمیت تولید ذرت و تأثیر تنش کمآبی در کاهش عملکرد این محصول، برآورد اجزای ژنتیکی و وراثتپذیری صفات برای تعیین روش بهنژادی تحت تنش کمآبی امری ضروری در برنامههای بهنژادی میباشد. نسلهای حاصل از تلاقی دو لاین اینبرد ذرت شامل B73 (لاین مادری) و MO17 (لاین پدری)، SC704 (F1) و نیز نسلهای F2، BC1،BC2 و F3 بهمنظور برآورد اثرات ژنی و وراثتپذیری صفات عملکرد، اجزای عملکرد و مورفولوژیکی مطالعه شدند. هفت نسل ذرت با استفاده از روش تجزیه میانگین نسلها تحت شرایط آبیاری کامل، تنش متوسط و شدید کمآبی مورد ارزیابی قرار گرفتند. آزمایش در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با 20 تکرار در هر واحد آزمایشی طی دو سال زراعی 99-1398 در ایستگاه تحقیقاتی کشاورزی دانشگاه تبریز انجام گرفت. نتایج تجزیه واریانس مرکب دو سال و مقایسات میانگین تحت سه رژیم آبیاری مختلف نشان داد که تنش کمآبی باعث کاهش معنیدار تمامی صفات مورد مطالعه (بهجز نسبت ریشه به ساقه) شد. نتایج تجزیه میانگین نسلها سهم بالای اثرات ژنی غیرافزایشی را در کنترل ژنتیکی صفات عملکرد دانه، قطر بلال، تعداد ردیف دانه، وزن بلال (در شرایط آبیاری کامل)، وزن صددانه، ارتفاع بوته، وزنتر اندام هوایی، عملکرد بیولوژیک و شاخص برداشت نشان داد. با توجه به این نتایج گزینش در نسلهای تفرق پیشرفته و روش اصلاحی مبتنیبر هیبریداسیون میتواند جهت بهبود این صفات مؤثر واقع شود. همچنین، سهم بارز اثرات ژنی افزایشی در کنترل توارث صفات طول بلال، وزن بلال (در هر دو شرایط تنش) و نسبت ریشه به ساقه بیانگر این است که برای اصلاح این صفات و بهرهگیری از واریانس افزایشی، گزینش در نسلهای در حال تفرق اولیه و والدین اینبرد میتواند مؤثر باشد. هیبرید SC704 و اینبرد MO17 در مقایسه با اینبرد B73، کمترین درصد تغییر را در شرایط تنش کمآبی نشان دادند که بیانگر پتانسیل عملکرد بالا و پایداری آنها در شرایط تنش بود.
زهرا زرین دست، فرهاد نظریان فیروزآباد، میترا خادمی،
دوره 10، شماره 1 - ( 6-1402 )
چکیده
بیان پپتیدهای ضدمیکروبی در گیاهان رویکرد جدیدی برای حفاظت از گیاهان در برابر بیمارگرها و تولید داروهای ضدمیکروبی در صنایع داروسازی است. پپتید کاتیونی alfAFP یک دیفنسین گیاهی با فعالیت ضدمیکروبی است که توسط بذرهای گیاه یونجه تولید میشود. بهمنظور افزایش کارایی و تسهیل دسترسی پپتید alfAFP به دیواره سلولی بیمارگرها، توالی رمزکننده alfAFP به پایانه C دمین متصلشونده به کیتین (CBD) آنزیم کیتیناز برنج متصل شد. ابتدا خواص ضدمیکروبی این پپتید نوترکیب با استفاده از ابزارهای بیوانفورماتیک مورد بررسی قرار گرفت. در نهایت، سامانه ژنی پس از انتقال به پلاسمید بیانی pGSA1285 وارد اگروباکتریوم رایزوژنز (Rhizobium rhizogenes) و از آن برای تولید ریشههای موئین در توتون استفاده گردید. حضور تراژن، رونویسی و بیان آن در کلونهای ریشه موئین گیاه توتون، بهترتیب با استفاده از روشهای PCR و RT-PCR نیمهکمی تأیید شد. نتایج حاصل از پیشبینی ساختار سهبعدی پپتید، یک صفحه β و یک مارپیچ α را نشان داد که با ساختار دیفنسینهای گیاهی مطابقت داشت. همچنین در این مطالعه، دمین عملکردی Knottin در ساختار پپتید نوترکیب شناسایی شد که نشان میدهد پپتید نوترکیب فعالیت ضدمیکروبی خود را حفظ میکند. نتایج خاصیت ضدمیکروبی حاصل از آزمایش CFU نشان داد که پپتید نوترکیب دارای اثرات بازدارندگی معنیداری در جلوگیری از رشد بیمارگر باکتریایی Pseudomonas syringae بود. بنابراین، دمین متصلشونده به کیتین دسترسی پپتید نوترکیب را به دیواره سلولی بیمارگر باکتریایی از طریق اتصال به پپتیدوگلیکان فراهم کرده و احتمالاً پپتید نوترکیب توانسته است غشاء پلاسمایی را با کارایی بهتری هدف قرار دهد. معرفی و بیان پپتید نوترکیب CBD-alfAFP در ریشههای موئین و گیاهان زراعی مهم میتواند ابزاری امیدبخش برای ایجاد گیاهان مقاوم به بیمارگرهای گیاهی و تولید عوامل ضدمیکروبی در صنعت داروسازی باشد.
فاطمه دریکوند، عیدی بازگیر، مصطفی درویش نیا، حسین میرزایی نجفقلی،
دوره 10، شماره 1 - ( 6-1402 )
چکیده
سیب یکی از مهمترین محصولات اقتصادی ایران و جهان بهشمار میرود. بیماری پوسیدگی قهوهای سیب (Monilinia laxa) یکی از بیماریهای مهم است که باعث کاهش عملکرد در مراحل قبل از برداشت و پس از برداشت میشود. در این تحقیق میزان تغییرات برخی از ترکیبات دفاعی میوه سیب ازجمله آنزیمهای پروکسیداز و کاتالاز، پس از مایهزنی با قارچ M. laxa بررسی شد. استخراج و اندازهگیری آنزیم پراکسیداز و کاتالاز بهترتیب در روزهای 0، 3، 6، 9 و 12 روز پس از مایهزنی قارچ عامل بیماری انجام شد. همچنین در این مطالعه روند تغییرات بیان ژنهای PR1 و PR8 علیه بیمارگر پوسیدگی قهوهای در میوه سیب پس از تلقیح با بیمارگر در فاصله زمانی 12، 24، 48 و 96 ساعت بههمراه شاهد مورد بررسی قرار گرفت. نتایج تجزیه واریانس بیان ژنهای مقاومت در سطوح مختلف زمان اعمال تیمار معنیدار بود. بیشترین میزان بیان ژنهای PR1 و PR8 بعد از 48 ساعت نسبت به تیمار شاهد مشاهده شد. در این تحقیق، بیان ژنهای PR1 و PR8 برای اولین بار علیه بیمارگر قارچی در سیب بررسیشده است و امید میرود یافتههای پژوهش حاضر در توسعه روشهای اصلاحی برای مقاومت به بیمارگرهای مهم انباری سیب برای نگهداری طولانیمدت آن مفید باشد.
مریم ابراهیمی، رضا درویش زاده، امیر فیاض مقدم،
دوره 10، شماره 1 - ( 6-1402 )
چکیده
حفظ امنیت غذایی از اولویتهای اساسی هر کشوری محسوب میگردد که در سایه توسعه و معرفی ارقام زراعی جدید، پر محصول و مقاوم به تنشها حاصل میشود. ذرت با توجه به گستره مصرف؛ تغذیه انسان، تغذیه دام و طیور و استفادههای صنعتی، از اهمیت خاصی در برنامههای توسعه کشاورزی در راستای تأمین امنیت غذایی برخوردار است. برای بهبود صفت پیچیده که توارثپذیری پایینی دارد، از انتخاب غیرمستقیم توسط صفات دیگر و یا شاخص مناسب توسعهیافته بر اساس چند صفت میتوان استفاده نمود. در این پژوهش 86 ژنوتیپ ذرت در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه ارومیه در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار، تحت دو شرایط نرمال و تنش شوری کشت شدند. در مرحلهی 8 برگی تنش شوری معادل dS/m 8 به گیاهان گروه تیمار اعمال گردید. اندازهگیری صفات از مرحلهی تاسلدهی تا رسیدگی فیزیولوژیک انجام گرفت. جهت انتخاب ژنوتیپهای مطلوب چهار شاخص انتخاب، اسمیت- هیزل، پسک- بیکر، بریم و رابینسون محاسبه شد. بر مبنای شاخص انتخاب اسمیت- هیزل که بهعنوان شاخص برتر با بالاترین کارایی انتخاب (ΔH) در هر دو شرایط نرمال و تنش شوری بود، ژنوتیپ R59 در شرایط نرمال و ژنوتیپ 6*/88 در شرایط تنش شوری بهعنوان ژنوتیپهای برتر معرفی شدند. با توجه به کاهش بارندگی و بهتبع آن کاهش کیفیت و شور شدن آب و خاک، ژنوتیپ 6*/88 بهعنوان یک ژنوتیپ مطلوب جهت توسعه ارقام هیبرید برای پشت سر گذاشتن چالش فوق قابل توصیه میباشد.
الهام عزیزی، نجمه صالحان، راهله رهباریان، علی معصومی،
دوره 10، شماره 2 - ( 12-1402 )
چکیده
خرفه یکی از متداولترین گیاهان دارویی مورد استفاده در جهان، بهویژه در مناطق گرمسیری است. جهت بررسی تنوع سیتوژنتیکی و مطالعات کاریوتیپی در پنج توده بومی خرفه شامل قم، خوی، کلات، یزد و گچساران تحقیقی در آزمایشگاه پیام نور مشهد انجام شد. به این منظور، پس از جوانهزنی بذور تودههای مختلف، برش عرضی از مریستم نوک ریشه نمونهها تهیه و پس از پیشتیمار، تثبیت، هیدرولیز، رنگآمیزی و بررسی میکروسکوپی، تعداد سه تکرار (صفحه متافازی) از هر نمونه انتخاب و شاخصهای کاریوتیپی آنها اندازهگیری شد. نتایج این مطالعه نشان داد که عدد پایه کروموزومی در این پنج توده 9 =x بود و دو توده یزد و قم بهصورت تتراپلوئید (36=x4 =n2) و سه توده (گچساران، خوی و کلات) دیپلوئید (18=2x =2n) بودند. تیپ کروموزومها در کلیه تودهها از نوع متاسانتریک و سابمتاسانتریک بود. همچنین اندازه کروموزومها در تودههای مورد بررسی بسیار متنوع بود، بهطوریکه کمترین و بیشترین میانگین طول کل کروموزوم بهترتیب در تودههای یزد و خوی مشاهده شد. در تودههای مورد بررسی، اندازه بازوی کوتاه بین 5.93 تا 8.07 و اندازه بازوی بلند 9.21 تا 10.04 میکرومتر بود. بر اساس جدول دوطرفه استبینز، توده قم در کلاس1B و تودههای دیگر در کلاس1A قرار داشتند که این نشاندهنده وضعیت تکاملی تقریباً مشابه و در عینحال ابتدایی در بین تودههاست. در خوشهبندی تودههای مختلف از نظر صفات کاریوتیپی نیز تودههای خوی و کلات در یک خوشه و هر یک از تودههای گچساران، یزد و قم در شاخههای مجزا قرار گرفتند. در تجزیه به مؤلفههای اصلی، سه صفت اول یعنی طول بازوی بلند، طول بازوی کوتاه و طول کل کروموزوم بیش از 97 درصد از کل تنوع بین تودهها را توجیه نمودند. به طور کلی با توجه به خصوصیات دارویی و پراکنش وسیع خرفه، تعیین سطح پلوئیدی و مطالعه کروموزومی تودههای مختلف این گیاه میتواند در بهنژادی و افزایش تولید کمی و کیفی آن موثر باشد.
حمیده جوادی، پروین صالحی شانجانی،
دوره 10، شماره 2 - ( 12-1402 )
چکیده
بابونه آلمانی، Matricaria recutita L گیاهی دارویی از خانواده Asteraceae است که بهعنوان ستاره در بین گونههای دارویی شناخته شده و قدمت استفاده از آن به زمان فراعنه مصر میرسد. در این مطالعه، چهار جمعیت از گونه M. recutita موجود در بانک ژن منابع طبیعی ایران که از نقاط مختلف ایران جمعآوری شده بودند جهت تعیین خصوصیات کروموزومی و کاریوتیپی، مورد مطالعه قرار گرفتند. برای تهیه اسلایدهای میکروسکوپی از روش اسکواش همراه با رنگآمیزی با هماتوکسیلین استفاده شد. مشاهدات میکروسکوپی، تعداد کروموزومهای سوماتیکی را 18 =2n برای تمام جمعیتها نشان داد. صفات طول کروموزومی (LA، SA و TL) و تقارن کاریوتیپی (AR، CI، TF%، DRL، SC و SA%)، همچنین شاخصهای درون و بین کروموزومی (A1 و A2)، محاسبه شدند. تجزیهوتحلیل کاریوتیپی، غالبیت کروموزومهای متاسانتریک را در تمام جمعیتها نشان داد. بر اساس میانگین صفات اندازهگیری شده، بلندترین کروموزوم و ژنوم به جمعیت 15123 (اراک) اختصاص یافت. بر اساس طبقهبندی استبینز، جمعیتها در دو گروه طبقهبندی شدند. بر اساس شاخصهای تقارن کاریوتیپ، جمعیت 15123 (اراک) و جمعیت 8959 (بروجن)، بهترتیب دارای کاریوتیپ نامتقارن و متقارن نسبت به بقیه جمعیتها بودند. همچنین نتایج تجزیه به مؤلفههای اصلی نشان داد که کل تنوع حاکم بر جمعیتهای مورد بررسی توسط سه مؤلفه اصلی اول توجیه میگردد و بیشترین تنوع حاکم بر جمعیتها ناشی از صفات طول کروموزومی بود. در گروهبندی جمعیتها به روش Ward جمعیتها را در سه گروه متمایز قرار داد. بهطورکلی، وجود تنوع بالای ژنتیکی و سیتوژنتیکی، نشاندهنده وجود پتانسیل بالا در اصلاح جنس بابونه و فعالیتهای بهنژادی است. دادههای بهدست آمده از این تحقیق، در برنامههای آتی اصلاح جنس بابونه Matricaria L کاربرد دارد.