176 نتیجه برای نوع مطالعه: پژوهشي
سهیلا افکار، فرانک هادی، علی اشرف جعفری،
دوره 8، شماره 2 - ( 12-1400 )
چکیده
فستوکا یکی از بزرگترین جنسها از خانواده گراسها است که بیش از 600 گونه با سطح پلوئیدی متفاوت دارد. این مطالعه با هدف بررسی تنوع ژنتیکی 22 ژنوتیپ از سه گونه فستوکا (Festuca arundinacea، F.ovina و F.rubra) با استفاده از الگوی الکتروفورز پروتئینهای ذخیرهای بذر انجام شد. این گونهها تنوع قابلتوجهی در تعداد باندهای پروتئینی از 13-5 نشان دادند. بیشترین تعداد باند در G17 (F.rubra) و کمترین تعداد باند پروتئینی در G5 (F.ovina) مشخص شد. باند شماره 14 کمیاب بود و فقط در G3 در گونه F.ovina مشاهده شد که میتواند بهعنوان یک باند اختصاصی برای شناسایی این ژنوتیپ در نظر گرفته شود. با توجه به نتایج تجزیه AMOVA سطح بالایی از تنوع ژنتیکی درونگونهها نسبت به بینگونهها وجود داشت که میتواند ناشی از ماهیت دگرگشنی در این جنس باشد. با توجه به اختلاف مشاهده شده در شاخصهای تنوع بین سه گونه مورد مطالعه، مشخص شد که گونهها دارای ساختار ژنتیکی متفاوتی هستند. نتایج تجزیه خوشهای بر اساس الگوی پروتئین ذخیرهای بذر در ژنوتیپهای ارزیابیشده با استفاده از ماتریس فاصله اقلیدسی و روش UPGMA، ژنوتیپهای مورد مطالعه را در چهار گروه قرار داد. کمترین ضریب تشابه بین G14 و G15 (F.arundinacea) با G6 (F.ovina) وجود داشت، لذا میتوان نتیجه گرفت گونهها از روند تکاملی متفاوتتری تکامل یافتهاند و بنابراین توصیه میشود بهعنوان والد در تولید ارقام ترکیبی استفاده شوند. تنوع مشاهده شده در الگوی پروتئینی بذر گونههای فستوکا میتواند بهعلت هتروزیگوتی ناشی از دگرگشنی، تفاوت گونهها یا جمعآوری جمعیتها از مناطق متفاوت باشد.
شهلا حسینی، محمد رضا رهگذر، هدیه بدخشان،
دوره 8، شماره 2 - ( 12-1400 )
چکیده
جنس L. Allium، بهویژه زیر جنس Melanocrommyum شامل بخشهایی است که از لحاظ تاکسونومیکی بسیار پیچیده هستند. موقعیت سیستماتیکی گونههای هرکدام از بخشها، در طول زمان بهدفعات بازبینیشده است. در مطالعهی حاضر تنوع ژنتیکی بین 32 اکوتیپ متعلق به 10 گونه مختلف از جنس Allium و ارتباط آنها با استفاده از نشانگرهای ISSR مورد بررسی قرار گرفت. نه آغازگر مورد استفاده، 166 نوار چندشکل را با میانگین 18 نوار به ازای هر آغازگر تولید کردند. از بین آغازگرهای مورد استفاده، آغازگر ISSR873، با 27 نوار، بیشترین و آغازگر ISSR4 با 2 نوار کمترین تعداد نوار چندشکل را ایجاد نمودند. شاخص اطلاعات چندشکلی (PIC) نشانگرها بین 0.04 تا 0.43 متغیر بود. تجزیه خوشهای به روش UPGMA و تجزیه به مختصات اصلی، اکوتیپهای موردمطالعه را در چهار گروه قرار داد. نتیجه تجزیه خوشهای و تجزیه به مختصات اصلی نشان داد که بیشتر گونههایی که از لحاظ مورفولوژیکی به هم شبیه هستند در گروههای نزدیک به هم قرار گرفتند. بر اساس ضریب تشابه دایس، بیشترین درصد تشابه در بین اکوتیپهای Allium stipitatum و Allium saralicum (72 درصد) از زیر جنس Melanocrommyum و کمترین شباهت در بین اکوتیپهای گونههای Allium tripedale و Allium iranicum (12 درصد) بهدست آمد. اکوتیپهای با کمترین درصد تشابه به زیرجنسهای Allium و Nectaroscordum تعلق دارند که در خوشههای مجزا قرار گرفتند. بر اساس نتایج، اکوتیپهای بخشهای Pseudoprason، Melanocrommyum و Procerallium بیشترین قرابت را نشان دادند. بهطور کلی میتوان نتیجه گرفت که نشانگرهای ISSR برای طبقهبندی گونههای جنس Allium مفید بوده و پتانسیل کافی برای بررسیهای فیلوژنتیک گونهها را دارا هستند. بهعلاوه با توجه به نتایج مبنیبر وجود تنوع ژنتیکی قابلتوجه در بین اکوتیپهای مطالعه شده از گونههای وحشی جنس Allium، از این تنوع میتوان در آینده در فرآیندهای بهنژادی گونههای زراعی بهره جست.
رضا میردریکوند، سید سجاد سهرابی، سید محسن سهرابی، کامران سمیعی،
دوره 8، شماره 2 - ( 12-1400 )
چکیده
امروزه پپتیدهای ضدمیکروبی بهعنوان نسل جدیدی از آنتیبیوتیکها برای درمان بیماریهای میکروبی در انسان، جانوران و محافظت از گیاهان در مقابل بیمارگرهای مختلف، شناخته میشوند. هوئینها گروهی از پپتیدهای ضدمیکروبی بهشمار میروند که بهدلیل تنوع بسیار بالا و بیان در اندامهای مختلف گیاهی و همچنین نقش مؤثر در پاسخ به تنشهای زیستی و غیرزیستی بهعنوان یکی از مهمترین گروه از پپتیدهای ضدمیکروبی شناخته میشوند. هدف مطالعه حاضر شناسایی و جداسازی ژنهای هوئین در گیاه جو و بررسی خصوصیات و میزان بیان آنها در بافتها و شرایط محیطی مختلف بود. بدین منظور تمام توالیهای پروتئینی مربوط به ژنهای هوئین گیاهی از پایگاه NCBI دریافت شدند. پس از بهدست آمدن توالی مورد توافق، این توالی با استفاده از ابزار tBLASTn در برابر ژنوم جو مورد همردیفی قرار گرفت. نتایج حاصل از همردیفی، سرهمبندی شده و توالیهای حاصل بلاست برای تعیین چارچوب خوانش باز (ORF) کامل، دمینهای عملکردی، سیگنال پپتید، محل تجمع سلولی، خصوصیات فیزیکوشیمیایی، فراوانی اسیدهای آمینه، فعالیت ضدمیکروبی و الگوی بیان مورد بررسی قرار گرفتند. در نهایت با استفاده از واکنش PCR توالی کدکننده کامل هوئینها تکثیر و بهصورت آزمایشگاهی تأیید شد. در این پژوهش، سیزده ژن هوئین با ORFهایی با طول متوسط 813 جفتباز در گیاه جو شناسایی، جداسازی و توالییابی شدند. ژنهای هوئین جداسازی شده از جو با سایر هوئینهای گیاهی، از نظر توالی ژنی و پروتئینی و همچنین خصوصیات ساختاری و عملکردی مشابهت بالایی نشان دادند. نتایج نشان داد که هوئینهای گیاه جو مانند سایر هوئینهای گیاهی، بدون اینترون و یا دارای تنها یک اینترون هستند و وجود سیگنال پپتید ترشحی، تجمع خارج سلولی، وجود دمینهای عملکردی ChtBD1 در همه آنها و دمین عملکردی Lyz-like در برخی از آنها، تأیید شد. همچنین نتایج نشان داد که فعالیت ضدمیکروبی و بیان حداکثری در ریشه و اندامهای زایشی و همچنین بیان در پاسخ به تنشهای زیستی و غیرزیستی از دیگر ویژگیهای این پروتئینها است. یافتههای مطالعه حاضر درک ما را در مورد اثر ژنهای هوئین در فرآیندهای زیستی گیاه مانند رشد و نمو و همچنین پاسخ به تنشهای زیستی و غیرزیستی افزایش میدهد.
کاوه صادقی، محمدهادی پهلوانی، محسن اسماعیلزاده مقدم، خلیل زینلینژاد،
دوره 8، شماره 2 - ( 12-1400 )
چکیده
شناسایی شاخص های انتخاب مهمترین مرحله یک پروژه اصلاحی است که با هدف بهبود عملکرد دانه صورت میگیرد. تعریف شاخص انتخاب معمولاً با ارزشیابی متغیرها در روشهای آماری چندمتغیره انجام می شود. در پژوهش حاضر ارتباط بین عملکرد دانه و اجزای آن در ژنوتیپهای گندم نان با روشهای آماری چندمتغیره صورت گرفت. آزمایش در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در 3 تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان در سال زراعی 98-1397 اجرا گردید. ده رقم تجاری گندم نان بههمراه نتاج حاصل از تلاقی مستقیم و معکوس آنها در یک آرایش دی آلل از نظر صفات مورفولوژیکی، فنولوژیکی بهویژه عملکرد دانه و اجزای آن مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج ضرایب همبستگی ژنوتیپی و فنوتیپی نشان داد که بین عملکرد دانه و صفات طول سنبله، وزن سنبله، تعداد پنجه بارور، تعداد دانه در سنبله، تعداد سنبلچه در سنبله، وزن هزاردانه، عملکرد بیولوژیک و شاخص برداشت همبستگی مثبت و معنی داری در سطح احتمال 1 درصد وجود داشت. بر اساس نتایج حاصل از تجزیه رگرسیون گام به گام، صفات عملکرد بیولوژیک، شاخص برداشت، تعداد دانه در سنبله اصلی و وزن سنبله اصلی بهترتیب وارد مدل رگرسیونی شده و در مجموع 98 درصد از تغییرات عملکرد دانه را توجیه کردند. بر اساس نتایج تجزیه علیت، عملکرد بیولوژیک بالاترین اثر مستقیم را بر عملکرد دانه داشت. پس از عملکرد بیولوژیک، بیشترین اثر مستقیم بر عملکرد دانه مربوط به صفت وزن سنبله اصلی بود. همچنین با در نظر گرفتن مقادیر ویژه بزرگتر از یک در تجزیه به عامل ها، 8 عامل پنهانی شناسایی شد که در مجموع 75.18 درصد از تغییرات داده ها را توجیه نمودند. بهطور کلی میتوان نتیجه گرفت که عملکرد بیولوژیک، شاخص برداشت، تعداد دانه در سنبله و وزن سنبله نسبت به سایر صفات میتوانند بهعنوان شاخصهای مناسب در برنامههای اصلاحی برای انتخاب ژنوتیپهای با عملکرد بالا در شرایط مزرعه مورد استفاده قرار گیرند. همچنین ژنوتیپهای گنبد♀ × احسان♂ و احسان از بیشترین ارزش برای صفات مورد بررسی برخوردار بودند که در تحقیقات به نژادی آینده می توان از آن ها استفاده کرد.
احمد کعب عمیر، پیام پورمحمدی، عبدالعلی گیلانی، خلیل عالمی سعید، محمد فرخاری،
دوره 8، شماره 2 - ( 12-1400 )
چکیده
راهکارهای مختلفی جهت کاهش مصرف آب در کشت برنج، از جمله کشت برنج در خاک اشباع از آب، خشک و تر نمودن خاک (آبیاری تناوبی) و شیوه کشت هوازی برنج توسعه داده شده اند. در این تحقیق بهمنظور شناسایی و گروه بندی ارقام برنج مناسب کشت هوازی، تعداد 34 رقم از ارقام بومی و اصلاح شده برنج انتخاب و مورد ارزیابی قرار گرفتند. تجزیه به عامل ها براساس تجزیه به مؤلفه های اصلی براساس کلیه صفات نشان داد که 6 عامل با مقادیر ویژه بیش از یک استخراج شد که این 6 عامل پس از چرخش واریماکس، 78.08 درصد از تغییرات کل داده ها را توجیه کردند. در تجزیه خوشهای برداشت اول با استفاده از روش وارد، ارقام در 4 خوشه مجزا قرار گرفتند که خوشه 3 بزرگترین خوشه معرفی شد. تجزیه تابع تشخیص برداشت اول نشان داد که تمامی ارقام به طور صحیح گروه بندی شده اند. در تابع تشخیص کانونیکی دو تابع کانونیک اول با مقادیر ویژه بالاتر از یک در مجموع 88.9 درصد از واریانس موجود را توجیه کردند. در تجزیه خوشه ای براساس میانگین برروی داده های حاصل از برداشت راتون، ژنوتیپ ها در 2 گروه متفاوت قرار گرفتند. ژنوتیپ های گروه اول از لحاظ عملکرد و اجزاء عملکرد بالاتر از ژنوتیپ های گروه دوم قرار گرفتند و به عنوان ژنوتیپ های برتر معرفی گردیدند. وراثت پذیری همراه با پیشرفت ژنتیکی برای صفات دوام سطح برگ، تعداد بوته سبز شده، تعداد خوشه در واحد سطح، تعداد دانه های پر و درجه رسیدگی نشان داد این صفات می توانند به نتاج هیبرید منتقل شوند و گزینش بر اساس این صفات مؤثر می باشند.
علی برزگری، سعید ملک زاده شفارودی، سعید خاوری خراسانی، فرجاله شهریاری احمدی،
دوره 8، شماره 2 - ( 12-1400 )
چکیده
دستیابی به نتایج مطلوب در برنامههای بهنژادی گیاهی، نیازمند انتخاب آگاهانه والدین بر اساس قابلیت ترکیبپذیری عمومی و خصوصی و نوع اثرات ژنها میباشد. بهمنظور برآورد اجزای واریانس ژنتیکی و قابلیت ترکیبپذیری عمومی و خصوصی لاینهای ذرت شیرین، آزمایشی با استفاده از 8 لاین اینبرد S6 ذرت شیرین شامل 4 لاین مادری و 4 والد پدری با استفاده از یک طرح ژنتیکی لاین × تستر در سال 1398 در ایستگاه طرق مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی خراسان رضوی انجام شد. ترکیبات تستکراس حاصل از این تلاقیها برای شرکت در آزمون نتاج در یک طرح بلوکهای کامل تصادفی با 3 تکرار در سال 1399 مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج تجزیه لاین × تستر نشان داد اثر لاین، تستر و لاین × تستر برای اکثر صفات اندازهگیری شده دارای اختلاف معنیدار بودند (p < 0.05). تغییرات نسبت σ2gca/σ2sca برای صفت عملکرد دانه برابر با 0.1 برآورد گردید و نشان داد که هر دو اثر افزایشی و غالبیت در کنترل این صفت نقش دارند، اما سهم اثر غالبیت بیشتر بود. نتایج تحقیق نشان داد ترکیبپذیری عمومی لاینهای L3 و T1 برای صفت عملکرد دانه با اثر GCA مثبت و معنیدار برآورد گردید. همچنین نتایج عملکرد دانه نشان داد که ترکیبات T1 ×L3 ، T4 ×L2 و T1 ×L4 بهترتیب با میانگین عملکرد بلال سبز 33.96، 30.47 و 27.85 تن در هکتار برترین هیبریدها بودند. این ترکیبات میتوانند بهعنوان هیبریدهایی با پتانسیل عملکرد بالا در برنامههای اصلاحی پیشرفته برای تولید و معرفی ارقام جدید ذرت شیرین مورد استفاده گیرند.
شهنوش نیری، بهرام باغبان کهنهروز،
دوره 8، شماره 2 - ( 12-1400 )
چکیده
صنوبر سیاه هیبرید (Populus × euramericana)، گیاهی با کاربردهای مهم اقتصادی در صنایع خمیرچوب و کاغذ، سوخت زیستی و مواد نانوسلولزی و حذف آلودگیهای خاک است. در این پژوهش، شیوهنامه انتقال ژن بهروش آگروباکتریوم و باززایی مستقیم گیاه با استفاده از بافت میانگره ساقه صنوبر سیاه هیبرید ارائه و تحلیل مولکولی گیاهان تراریخت انجام شد. جهت باززایی گیاه کامل از کشت ریزنمونههای میانگره ساقه در محیطکشت القای ساقهزایی حاوی محیط موراشیگ و اسکوگ (MS) و غلظتهای مختلف ترکیباتBAP × IBA و برای ریشه زایی (RIM) از محیطکشت القای ریشهزایی حاوی غلظت های IBA × NAA استفاده شد. با ارزیابی فاکتورهای فیتوهورمونی در باززایی مستقیم، بالاترین میزان باززایی ساقه (28.57 ساقه در هر ریزنمونه) از ریزنمونههای کشت شده در محیطکشت SIM حاوی 0.5 میلیگرم بر لیتر BAP و 0.05 میلیگرم بر لیتر IBA بهدست آمد. بهترین ریشهزایی ساقههای باززا در محیطکشت RIM حاوی 0.1 میلیگرم بر لیتر IBA و 0.05 میلیگرم بر لیتر NAA تولید شد. 100 درصد گیاهان باززا با محیط سازگار شده و به گلخانه منتقل گردیدند. نتایج مربوط به حساسیت به علفکش نشان داد که 0.5 میکرومولار Basta® سیستم گزینش دقیقی جهت مهار سلولهای غیرتراریخت فراهم میآورد. بالاترین فراوانی انتقال ژن (93.33درصد) از طریق پیشکشت ریزنمونهها بهمدت 6 روز و تلقیح آنها با Agrobacterium tumefaciens سویه LBA4404 ( 0.6=OD600 ) همراه 100 میکرومولار استوسرینگان بهمدت 10 دقیقه بهدست آمد. آنالیزهای لکهگذاری سادرن، RT-PCR و آزمون هیستوشیمیایی GUS بهترتیب درج یک تا دو نسخه ژن gus در DNA ژنومی و بیان پایدار آن را در گیاهان نسل T0 منتخب تأیید کرد. یافتههای این تحقیق میتواند بهعنوان شیوهنامه باززایی و انتقال ژن به گیاه صنوبر سیاه هیبرید مورد بهرهبرداری قرار گیرد.
ریزان الیاسی، محمد مجدی، عبدالباسط عزیزی،
دوره 8، شماره 2 - ( 12-1400 )
چکیده
سیاهدانه (Nigella sativa) گیاهی دارویی از خانواده Ranunculacea است که بهدلیل خواص دارویی آن مورد توجه بسیاری قرار گرفته است. اهمیت پزشکی سیاهدانه عمدتاً به مونوترپنهای اکسیژندار آن نسبت داده میشود که از طریق مسیر متیلاریتریتولفسفات در پلاستیدها بیوسنتز میشوند. در این تحقیق ترکیبات اسانس برگ، گل و مراحل نموی بذر، شامل بذرهای نیمهسیاه، سیاهنرم و سیاهسخت در گیاه سیاهدانه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. درحالیکه هیچ ترکیب ترپنی در گلها و برگها مشاهده نشد، مشخص شد که دانهها محل اصلی بیوسنتز و تجمع ترپنها هستند و مقدار ترکیبات ترپنی طی بلوغ بذر تغییر میکند. مونوترپنها (بیشتر از 99 درصد) و سزکوییترپنها (کمتر از 1 درصد) اسانس را تشکیل دادند. بهمنظور بهبود درک ما از متابولیسم مونوترپنها، توالی جزئی یک مونوترپنسنتاز فرضی (NsTPS2) با استفاده از روش RACE-PCR از گیاه سیاهدانه جدا شد. این مونوترپنسنتاز از دادههای حاصل از توالییابی RNA از بذرهای سیاهنرم سیاهدانه شناسایی شد. بهجز وجود موتیف بسیار حفاظتشده DDXXD در NsTPS2 که برای تأیید شناسایی مونوترپنها ضروری است، نواحی حفاظتشده دیگری از سایر مونوترپنسنتازهای شناسایی شده از سایر گونههای گیاهی مشاهده نشد. نتایج حاصل از درخت فیلوژنی نشان داد که NsTPS2 بیشترین شباهت را با یک ترپنسنتاز (72.89 درصد) از گیاه تاجالملوک (Aconitum carmichaelii) دارد و در یک گروه قرار گرفتند. سیاهدانه و تاجالملوک هر دو به خانوادهی آلاله تعلق دارند و این نشان میدهد که میتوان از اطلاعات ژنتیکی گیاهان همخانواده سیاهدانه برای جداسازی مونوترپنسنتازهای مختلف استفاده کرد. اطلاعات حاصل از این تحقیق میتواند در راستای اهداف دستورزی ژنتیکی و مهندسی متابولیک در سیاهدانه بسیار مفید باشد.
امیر قلیزاده، حسن امیری اوغان، ولیاله رامئه، کمال پیغامزاده، بهنام بخشی، بهرام علیزاده، سید علیرضا دلیلی، شهریار کیا، فرناز شریعتی،
دوره 9، شماره 1 - ( 6-1401 )
چکیده
وجود تنوع ژنتیکی برای تداوم و پیشرفت برنامههای بهنژادی گیاهان زراعی و افزایش کارایی انتخاب ضروری است. در این مطالعه تعداد 19 لاین پیشرفته امیدبخش (نسل F7) به همراه دو رقم دلگان و RGS003 در سه ایستگاه تحقیقاتی (گرگان، ساری و زابل) در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در سال زراعی 1400-1399 مورد ارزیابی قرار گرفتند. بالاترین ضریب تغییرات فنوتیپی و ژنتیکی به ترتیب برای صفات تعداد شاخههای فرعی و تعداد خورجین در بوته به دست آمد. بیشترین درصد وراثتپذیری عمومی به ترتیب مربوط به روز تا پایان گلدهی و روز تا گلدهی بود و کمترین مقدار وراثتپذیری به ارتفاع بوته اختصاص داشت. ژنوتیپهای G16، G18، G15، G1، G2، G5 و G20 با داشتن مقدار شاخص انتخاب ژنوتیپ مطلوب SIIG (Selection index of ideal genotype) بالا و همچنین عملکرد دانه بالاتر از میانگین، بهعنوان ژنوتیپهای برتر از نظر عملکرد دانه و سایر صفات زراعی شناخته شدند و میتوان از آنها برای انجام آزمایشهای بیشتر از جمله آزمایش سازگاری استفاده نمود. همچنین نتایج تجزیه به عاملها و ضرایب همبستگی ژنتیکی نشاندهنده ارتباط مثبت صفات تعداد شاخههای فرعی، تعداد خورجین در بوته و تعداد دانه در خورجین با عملکرد دانه بود. بهطور کلی میتوان نتیجه گرفت که صفات تعداد شاخههای فرعی، تعداد خورجین در بوته و تعداد دانه در خورجین میتوانند بهعنوان شاخصهای مناسب در برنامههای به نژادی برای انتخاب ژنوتیپهای با عملکرد بالا در کلزا مورد استفاده قرار گیرند.
الینا نظری خاکشور، امین آزادی، پیمان فروزش، علیرضا اطمینان، اسلام مجیدی هروان،
دوره 9، شماره 1 - ( 6-1401 )
چکیده
تنش شوری یکی از مهمترین عوامل محدودکننده محیطی در تولید انواع محصولات کشاورزی از جمله گندم است، بهطوریکه تولید ارقام جدید متحمل به شوری میتواند یکی از راهکارهای مؤثر در کاهش اثرات تنش در نظر گرفته شود. در این راستا، شناسایی ژنهای مؤثر و مکانیسمهای مولکولی درگیر در ایجاد تحمل شوری گامی مهم برای برنامههای بهنژادی بهشمار میرود. در مطالعه حاضر، یک جمعیت از لاینهای اینبرد نوترکیب (RIL) F12 شامل 186 ژنوتیپ برای شناسایی مکانهای ژنی کنترلکننده برخی ویژگیهای فیزیولوژی و میزان عناصر در مرحله گیاهچهای گندم در شرایط تنش شوری مورد بررسی قرار گرفتند. در مجموع دوازده QTL اصلی با استفاده از آنالیز مکانیابی فاصلهای مرکب (CIM) برای وزن تر، وزن خشک، طول، میزان سدیم و پتاسیم ریشه شناسایی شدند. بیشترین تعداد QTLهای شناسایی شده بر روی کروموزومهای B وD قرار داشتند. تجزیه هستیشناسی ژنها (Gene ontology) انجام و ژنهای کاندید در ناحیه QTL شناسایی شدند؛ اگرچه قابل ذکر است که ژنهای کاندید (CG)، برای تأیید، نیازمند شناسایی به کمک نشانگر هستند. در مجموع اولویتبندی ژنها منتهی به تعیین 3486 ژن کاندید در 19 عبارت GO (شامل 8 فرآیند زیستی) شد که در فرآیندهای متابولیسم گلوتاتیون، کاتابولیک ال-فنیل آلانین، ترجمه سیتوپلاسمی، مسیر پیامرسانی فعالشده با اکسین، تنظیم رونویسی، DNA-الگو، پروتوپورفیرینوژن IX، سازمان و پیدایش دیواره سلولی، متابولیسم Xyloglucan، آمینوسیلاسیون لوسیل-tRNA، گلیکوزیلاسیون پروتئین، تنظیم رونویسی، بیوسنتز رنگدانه و غیره نقش دارند. این روش (Gene ontology) ممکن است برای شناسایی CGهای جدید ارائه شود که QTL مربوطه، مسئول صفات پیچیده است.
میترا خادمی، مرضیه وارسته شمس، فرهاد نظریان فیروزآبادی،
دوره 9، شماره 1 - ( 6-1401 )
چکیده
ریشه های مویین و نابهجا برای بیان پروتئین های نوترکیب کارآمد هستند. در مطالعه حاضر به بررسی مقایسه میزان پروتئین نوترکیب DrsB1-CBDAvr4 در ریشه های مویین و نابهجا پرداخته شد. برای این منظور ابتدا، تأثیر عوامل مختلف بر بهینه سازی شرایط کشت برای تولید ریشه هایی نابهجا و مویین در سه آزمایش جداگانه با ارزیابی تولید زیست توده در گیاه تراریخت DrsB1-CBDAvr4 مورد بررسی قرار گرفت. صحت تولید ریشه های القاء شده توسط اگروباکتریوم رایزوژنز و با آغازگرهای اختصاصی ژن rolC تأیید شد. همچنین با استفاده از PCR، ورود ژنهای پپتید نوترکیب درماسپتین B1 در ژنوم کلون های ریشه های مویین و نابهجا اثبات شد. سطح پروتئین نوترکیب با استفاده از آنالیز ELISA عصاره های کلون ریشههای موئین و نابهجا اندازه گیری شد. تجزیه واریانس داده های حاصل از تولید و القا ریشه نابهجا نشان داد که بیشترین تعداد و بلندترین طول ریشه در محیط های MS حاوی 1 میلیگرم بر لیتر NAA و 0.5 میلیگرم بر لیتر IBA بهدست آمد. نتایج حاصل از زیست توده ریشه نابهجا نشان داد که محیط MS مایع حاوی 1 میلیگرم بر لیتر از هورمون NAA روی میزان تولید زیست توده اثرات معنی داری (P ≤ 0.01) دارند. بیشترین زیست توده در محیط کشت MS حاوی میزان 1 میلیگرم بر لیتر هورمون NAA بهدست آمد و کمترین وزن تر و خشک در محیط MS 1/4بدون هورمون NAA بهدست آمد. همچنین نتایج این مطالعه نشان داد که سویه ATCC15834، در محیط MS همراه با ساکارز 3 درصد با مدتزمان تلقیح 10 دقیقه بهترین ترکیب تیماری جهت تحریک ریشه مویین در گیاه تراریخت بود. نتایج ELISA نشان داد که کلون های به دست آمده از هر دو ریشه تفاوت معنی داری از نظر میزان غلظت پروتئین کل نشان دادند. میزان پروتئین نوترکیب حاصل از کلون های ریشه مویین بهمراتب بیشتر از پروتئین ریشه نابهجا بود.
سیده شراره آریانژاد، حمید نجفی زرینی، مهدی غفاری، غلامعلی رنجبر،
دوره 9، شماره 1 - ( 6-1401 )
چکیده
این ارزیابی بهمنظور برآورد اجزای واریانس ژنتیکی اسیدهایچرب آفتابگردان در دو شرایط جداگانه آبیاری معمولی و تنش خشکی در طی دو سال زراعی 1399 و 1400 در کرج اجرا شد. مواد گیاهی مورد بررسی شامل 12 هیبرید حاصل از تلاقی چهار لاین برگرداننده باروری با سه لاین نرعقیم (تستر) بود که در دو آزمایش جداگانه در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار ارزیابی شدند. تنش خشکی باعث کاهش عملکرد روغن (34 درصد)، درصد روغن (شش درصد)، اسید استئاریک (4.7 درصد) و اولئیک (10.6 درصد) و افزایش اسیدهای پالمیتیک (12 درصد) و لینولئیک (2.8 درصد) شد. در هر دو شرایط، اثر متقابل لاین × تستر نقش بیشتری را در توجیه واریانس هیبریدها از نظر میزان اسیدهایچرب داشت که نشان دهنده نقش بارز اثرات غیرافزایشی در کنترل ژنتیکی این خصوصیات است. در شرایط آبیاری مطلوب عملکرد روغن، درصد روغن و اسید استئاریک تحت تأثیر هر دو نوع اثرات افزایشی، غالبیت و اسیدهایچرب پالمیتیک، اولئیک و لینولئیک در کنترل اثرات غالبیت بودند. در شرایط تنش خشکی بهجز درصد روغن که در کنترل اثرات افزایشی ژن بود، بقیه خصوصیات در کنترل اثرات غالبیت بودند. بر اساس نتایج این بررسی ترکیب اسیدهایچرب اصلی آفتابگردان عمدتاً در کنترل اثرات ژنتیکی غیرافزایشی بوده و روشهای مبتنیبر دورگگیری و تهیه ارقام هیبرید میتواند در اصلاح آفتابگردان از نظر ترکیب اسیدهایچرب مورد استفاده قرار گیرد.
جمشید مرادپور، هادی احمدی، محمود باقری، داریوش گودرزی،
دوره 9، شماره 1 - ( 6-1401 )
چکیده
بادمجان در ایران دارای تنوع ژنتیکی زیادی است و تودههای بومی بسیاری از این گیاه در ایران وجود دارند. جهت انجام آزمایشهای سازگاری و پایداری پنج توده بومی بادمجان میناب از مناطق عمده تولید این محصول جمعآوری و تحت برنامه اصلاحی گزینش لاینهای خالص قرار گرفتند که در نتیجه 15 لاین برتر بادمجان از این تودهها انتخاب شدند. پانزده ژنوتیپ بادمجان بههمراه دو توده مادری برتر (جمعاً 17 ژنوتیپ) بهمدت 2 سال و در 3 منطقه کشور شامل میناب، کرج و جیرفت مورد مطالعه قرار گرفتند. آزمایش در قالب طرح آماری بلوکهای کامل تصادفی و در 3 تکرار انجام شد. در نهایت عملکرد کل در دو سال متوالی اندازهگیری و در پایان تجزیه مرکب دادهها صورت گرفت و با بررسی پایداری ژنوتیپها به روش¬های AMMI و GGE Biplot بهترین لاین(ها) برای اقلیمهای مختلف معرفی شدند. بر اساس نتایج مقایسه میانگین عملکرد ژنوتیپهای مورد بررسی در هر منطقه از میانگین دو سال آزمایش، ژنوتیپ GHE12 در منطقه میناب، ژنوتیپ SA13 در منطقه جیرفت و ژنوتیپهای AM4، SA15 و SA5 در منطقه کرج از عملکرد قابل قبولی نسبت به بقیه ژنوتیپها برخوردار بودند. با اینحال بر اساس نتایج تجزیه سازگاری و پایداری عمومی، دو ژنوتیپ Y7 و SA20 با داشتن کمترین میزان اثر متقابل، پایدارترین ژنوتیپها شناخته شدند. در نهایت بر اساس نتایج سازگاری و پایداری خصوصی، ژنوتیپ Y برای منطقه میناب، ژنوتیپ SA13 برای منطقه جیرفت و ژنوتیپ AM4 برای منطقه کرج قابل توصیه هستند.
علیرضا اصغری میرک، سید سیامک علوی کیا، سیدابوالقاسم محمدی،
دوره 9، شماره 1 - ( 6-1401 )
چکیده
بنگدانه به واسطه آلکالوئیدهای هیوسیامین و اسکوپولامین از ارزش دارویی بالایی برخوردار است. بهبود کیفیت و کمیت آلکالوئیدهای بنگدانه با استفاده از روش های بهنژادی پیشرفته، مستلزم ارزیابی تنوع این گیاه است. تنوع ژنتیکی این گیاه با استفاده از نشانگرهای مورفولوژیکی، بیوشیمیایی و مولکولی در مطالعات متعددی بررسی شده و برتری نشانگرهای مولکولی نسبت به سایر نشانگرها به اثبات رسیده است. بههمین منظور، در سال 1398 تنوع ژنتیکی 96 ژنوتیپ بنگدانه جمع آوری شده از رویشگاه های شمال غرب کشور، با استفاده از نشانگرهای مولکولی IRAP وREMAP مورد بررسی قرار گرفت. برای نشانگرهای IRAP از 36 ترکیب ممکن حاصل از هشت آغازگرLTR ، هفت ترکیب تکثیر مناسب و قابل امتیازدهی داشتند. در نشانگر REMAP از ترکیب 11 آغازگر ISSR با هشت آغازگر LTR استفاده شد که از 88 ترکیب ممکن، 12 ترکیب قابل امتیازدهی بودند. متوسط میزان اطلاعات چندشکلی برای نشانگرهای IRAP و REMAP به ترتیب 0.30 و 0.32 و میانگین شاخص نشانگر برای این دو نشانگر برابر 2.59 و 2.47 برآورد شد. بر اساس این معیارها، نشانگر REMAP در برآورد تنوع ژنتیکی بنگ دانه کاراتر از IRAP بود. در تجزیه واریانس مولکولی با استفاده از این نشانگرها، تنوع درون جمعیتی بیشتر از بین جمعیتی برآورد شد که نشان از تنوع بالای این توده ها در شمال غرب ایران می دهد. تجزیه خوشهای بر اساس نشانگر IRAP نتوانست گونهها و توده ها را از یکدیگر تفکیک نماید ولی بر اساس نشانگر REMAP، گونههای H.pusillus و H.reticulatus تا حد بالایی از هم تفکیک شدند. حصول شاخص شانون بالا در این پژوهش، نشان داد که نشانگرهای رتروترانسپوزونی IRAP و REMAP با درج بالای خود در ژنوم توده های بنگ دانه، تنوع ژنتیکی بالایی را در درون توده های بنگدانه القاء نموده اند.
فاطمه کیخا آخر، عبدالرضا باقری، نسرین مشتاقی، دکتر مسعود فخرفشانی،
دوره 9، شماره 1 - ( 6-1401 )
چکیده
رنگ گل یکی از مهمترین اهداف برای بهنژادگران گیاهی از دیدگاه باغبانی است. اخیراً ارقام جدیدی با رنگ گل تغییریافته با استفاده از فناوریهای نوین از قبیل مهندسی ژنتیک حاصل شدهاند که یکی از مؤثرترین روشهای آن، کاهش مقدار رنگدانههای داخلی گل به وسیله ممانعت از فعالیت آنزیمهای ضروری مورد نیاز برای بیوسنتز آنها میباشد. روش RNAi امکان بررسی ژنهای دخیل در تولید رنگ گل را فراهم کرده است. در این پژوهش، نقش ژن چالکون ایزومراز (chi) بهعنوان یکی از ژنهای کلیدی در مسیر بیوسنتزی آنتوسیانینها با استفاده از روش RNAi بررسی شد. در این آزمایش، با طراحی و ساخت سازه RNAi ژن chi، انتقال پایدار سازه خاموشی به گیاه اطلسی مورد بررسی قرار گرفت. محتوای آنتوسیانین هر یک از گیاهان مورد بررسی نیز استخراج و اندازه گیری شد. بیشترین کاهش بیان ژن در فنوتیپ نوع 1 مشاهده شد که 5.6 برابر نسبت به شاهد کاهش نشان داد. مقدار نارنجنین نیز در لاین های تراریخت کاهش 24 درصدی را نسبت به شاهد نشان داد. بهطور کلی، نتایج این پژوهش نشان داد که روش RNAi میتواند بهعنوان یک روش کارآمد در خاموشی ژنهای مرتبط با مسیر تولید رنگدانه گلهای اطلسی عمل کند و از این طریق به نقش آن ژنها در مسیر بیوسنتزی ترکیبات مختلف از جمله آنتوسیانین ها پی برد. علاوهبر این، نقش ژن چالکون ایزومراز بهعنوان یکی از ژنهای مؤثر در مسیر بیوسنتزی آنتوسیانینها در گیاه اطلسی مشخص شد که میتواند در تولید رنگ در این گیاه نقش داشته باشد.
راضیه قربانی، راحله قاسم زاده، هادی علی پور،
دوره 9، شماره 1 - ( 6-1401 )
چکیده
بهمنظور شناسایی مکان های ژنی کنترلکننده صفات مورفو-فیزیولوژیک گیاهچه در 88 رقم گندم نان، آزمایشی در شرایط نرمال و تنش شوری 120 میلی مولار (معادل 12 دسی زیمنس بر متر)، در قالب طرح آلفا لاتیس ساده در گلخانه دانشکده کشاورزی دانشگاه ارومیه در سال زراعی 1400-1399 انجام شد. صفات میزان کلروفیل a، b و کل، کا روتنوئید، پرولین، وزن تر و خشک گیاهچه، طول گیاهچه، محتوای نسبی آب برگ (RWC) و غلظت یونها (سدیم، پتاسیم و نسبت پتاسیم به سدیم) اندازهگیری شدند. پس از ژنوتیپسنجی بهوسیله توالییابی با فنّاوری Ion Torrent و حذف SNPهایی با بیش از 20 درصد داده گمشده و فراوانی آلل جزئی کمتر از 5 درصد، تعداد 5869 SNP شناسایی شد. بر اساس نقشه یابی ارتباطی با روش مدل خطی مخلوط (MLM) برای شرایط نرمال در مجموع 25 ارتباط نشانگر-صفت (MTA) شناسایی شد. ژنوم A بیشترین و ژنوم D کمترین تعداد MTA را به خود اختصاص دادند. در بین صفات مورد بررسی در شرایط نرمال، کلروفیل a بیشترین تعداد MTA را روی کروموزوم های 1A، 3B، 3D، 5B و 7A نشان داد و برای شرایط تنش شوری 21 MTA شناسایی شد که ژنوم B بیشترین تعداد MTA و ژنوم D کمترین تعداد MTA را به خود اختصاص دادند. برای وزن تر گیاهچه پنج MTA شناسایی شد که روی کروموزوم های 4A و 6B قرار داشتند. نتایج پژوهش حاضر، اطلاعات ارزشمندی در ارتباط با مکان های ژنی مرتبط با صفات مورد مطالعه ارائه میدهد که می توان پس از تأیید در جمعیت های دو والدی و آزمایشهای تکمیلی، در برنامه های بهنژادی گندم در گزینش به کمک نشانگر از این یافتهها استفاده نمود.
سمیرا کریمی، مقصود پژوهنده، کامبیز عزیزپور،
دوره 9، شماره 1 - ( 6-1401 )
چکیده
گیاهان تراریخت و محصولات آن ها با توجه به ویژگی های بهبودیافته، روز به روز در حال توسعه هستند و ارزیابی ایمنی این گیاهان قبل از ورود به سبد غذایی مردم الزامی می باشد. از اینرو اهمیت موضوع ایمنی زیستی گیاهان تراریخت و استفاده از محصولات آن ها، سازمان های نظارتی را وادار به ایجاد قوانینی کرده است که از آن تحت عنوان ارزیابی این همانی یاد می شود. در پروتکل اجرایی آن ترکیبات مغذی مهم و ضروری گیاهان تراریخت بررسی و با شاهد مقایسه می شود. هدف پژوهش حاضر ارزیابی زیستی سیب زمینی تراریخت لاین F (مقاوم به شوری) با رقم اصلی و غیرتراریخت آن (آگریا) می باشد که این لاین تراریخت مقاوم به شوری با انتقال ژن SOS3 آرابیدوپسیس به سیب زمینی رقم آگریا تولید و مقاومت آن به شوری اثبات شده است. ابتدا حضور ژن AtSOS3 در گیاهان لاین F تأیید شد و آزمایش های این همانی در قالب مقایسه میزان تولید پرولین، قندهای محلول، کاروتنوئید و کلروفیل های a و b، میزان بیان نسبی ژن Catalase 1و AtSOS3 بین لاین F و گیاه شاهد غیرتراریخت انجام گرفت. بر اساس ارزیابی های صورت گرفته در صفات فیزیولوژیک و برخی متابولیت ها (میزان پرولین، قندهای محلول، کاروتنوئید و کلروفیل های a و b) و صفات مورفولوژیک (ارتفاع بوته، وزن خشک و تر گیاه) بین لاین F و WT هیچ تفاوت معنی داری مشاهده نشد. در بررسی کلنی های میکروبیوم اطراف ریشه در لاین تراریخت و شاهد غیرتراریخت تفاوت غیرمعنی دار بود که حاکی از آن است که لاین تراریخت هیچ اثر تهدیدآمیزی برای کاهش یا افزایش میکروارگانیسم ها در محیط زیست ندارد. میزان بیان نسبی ژن های AtSOS3 و Catalase1 در لاین F نسبت به WT دارای مقادیر بیشتری بود. دلیل افزایش بیان Catalase1، فعال شدن مکانیسم های دفاعی گیاه در برابر تنش می باشد. درنهایت نتایج هر یک از ارزیابی های صورت گرفته برابری لاین F و WT در صفات ارزیابی شده را اثبات کرد.
داود کیانی، غلامرضا قدرتی، سعدالله منصوری،
دوره 9، شماره 1 - ( 6-1401 )
چکیده
کنجد بهدلیل مقاومت بالا به خشکی گیاهی مطلوب برای شرایط محیطی نامناسب است. آزمایش ژنوتیپ های مختلف در شرایط آب و هوایی مختلف نقش اساسی در انتخاب بهترین ژنوتیپها قبل از آزادسازی تجاری یک رقم و شناسایی صفات گیاهی دارد که باید در طول آزمایشهای بهنژادی برای آن محیط مورد پایش قرار گیرند. در مطالعه حاضر 10 لاین امیدبخش حاصل از آزمایش های مقدماتی عملکرد به همراه 6 رقم محلی از مناطق گرم، جهت ارزیابی سازگاری بهصورت طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در دو سال زراعی 1398 و 1399 در اقلیم دشتستان در استان بوشهر بررسی شدند. در طول فصل رشد صفات فنولوژی، اجزای عملکرد دانه و عملکرد دانه اندازه گیری شد. تجزیه واریانس مرکب اختلاف معنی داری را بین ژنوتیپهای مختلف برای صفات ارتفاع بوته، ارتفاع اولین شاخه فرعی، ارتفاع اولین کپسول، تعداد شاخه فرعی، تعداد کپسول در گیاه، طول کپسول، طول ناحیه کپسول دهنده، تعداد دانه در کپسول و عملکرد دانه نشان داد. بر اساس مقایسه میانگین صفات و تجزیه بایپلات ژنوتیپ های شماره 12 (Local Dashtestan)، 2 (SES97-103)، 7 (SES97-110) و 15 (Local Jiroft) با عملکرد بالاتر شناسایی شدند. ژنوتیپ های شماره 5 (SES97-105) و 14 (SES97-124) با 5/104 روز و ژنوتیپ شماره 4 (Local Darab1) با 111 روز کمترین و بیشترین تعداد روز تا رسیدگی را نشان دادند. صفت ارتفاع اولین کپسول بیشترین همبستگی فنوتیپی (0.56) و ژنتیکی (0.78) مثبت و معنی دار را با عملکرد نشان داد. صفات روز تا انتهای گلدهی و روز تا رسیدگی فیزیولوژیک همبستگی ژنتیکی منفی را با عملکرد نشان دادند. تجزیه خوشه ای، 16 ژنوتیپ کنجد را به چهار گروه مجزا از هم تفکیک کرد. بر اساس تجزیه رگرسیون صفت ارتفاع اولین کپسول بهعنوان حساسترین صفت در پیش بینی عملکرد ژنوتیپ های کنجد در اقلیم دشتستان شناسایی شد که به نظر می رسد در طول برنامه های بهنژادی باید مدنظر بهنژادگران قرار گیرد.
نسرین رزمی، ابراهیم هزارجریبی، عباسعلی اندر خور،
دوره 9، شماره 2 - ( 12-1401 )
چکیده
سویا از جمله دانههای روغنی امیدبخش در شرایط کمبود حاد پروتئین و روغن میباشد. در این بررسی تعداد 16 ژنوتیپ برتر سویا از نظر عملکرد و اجزای عملکرد دانه، با استفاده از روشهای آماری چندمتغیره در طی دو سال زراعی 1397-1396 در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در مزرعه پژوهشی مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان اردبیل (مغان)، مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج تجزیه واریانس مرکب بر وجود اختلاف آماری معنیدار برای صفات عملکرد دانه، اجزای عملکرد و طول دوره رشد در بین ژنوتیپهای سویا تأکید داشت. بر اساس نتایج مقایسه میانگین دادهها، ژنوتیپهای G1، G5 و G11 در هر دو سال آزمایش بیشترین میزان عملکرد دانه را به خود اختصاص دادند. وراثتپذیری عمومی صفات ارتفاع بوته، عملکرد دانه و تعداد دانه در مترمربع بهترتیب 07/92، 31/75 و 25/79 درصد بود. همچنین نتایج نشان داد که همبستگی مثبت و معنیداری بین عملکرد دانه با سطح برگ هر بوته، طول دوره رسیدگی، تعداد دانه در مترمربع و تعداد غلاف در بوته وجود داشت. تجزیه خوشهای به روش Ward، ژنوتیپها را در چهار گروه مجزا دستهبندی نمود. نتایج حاصل از تجزیه به مؤلفههای اصلی و رسم بایپلات نیز مطابقت بالایی با گروهبندی حاصل از تجزیه خوشهای نشان داد. بر اساس نتایج تجزیه خوشهای، ژنوتیپهای G1، G2، G5 وG11 متعلق به گروه اول با ویژگی عملکرد دانه بیشتر و تعداد دانه در مترمربع بالاتر معرفی شدند و استفاده از آنها در برنامههای بهنژادی آینده توصیه میگردد.
جاوید رحیمی، فاطمه امینی، حسین رامشینی، ماهیار عابدی، محمود لطفی،
دوره 9، شماره 2 - ( 12-1401 )
چکیده
گوجهفرنگی مهمترین محصول در بین سبزیجات، بعد از سیبزمینی میباشد و ایران رتبه ششم جهانی سطح زیرکشت آن را به خود اختصاص داده است. متأسفانه هرساله بیش از 95 درصد بذرهای هیبرید سبزیجات وارد میشود. مطالعهی حاضر بهمنظور ارزیابی هیبریدهای وارداتی مرسوم (8320، Eden، Matin و Xaman) و نسلهای F2 و F3 حاصل از خودگشنی آنها صورت گرفت. در همین راستا پس از تولید نسلهای F2 و F3 سه نسل (F1، F2 و F3) در کنار هم همراه با شاهد (Early Orbana y) طی سالهای 98-1397 در مزرعه تحقیقاتی مؤسسه تحقیقات اصلاح و تهیه نهال و بذر کرج در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در چهار تکرار کشت شدند. نتایج حاصل از تجزیه واریانس برای صفات عملکرد تکبوته، روز تا گلدهی، متوسط وزن تکمیوه، میوههای برداشت شده، اسیدیته (pH)، در سطح احتمال یک درصد و مواد جامد محلول (TSS) در سطح پنج درصد معنیدار بودند. نتایج مقایسه میانگین نشان داد که بیشترین میانگین عملکرد تکبوته برای8320 F1 (10/10920 گرم)، بالاترین تعداد روز تا گلدهی در Xaman F2 (01/47 روز)، بالاترین متوسط وزن تکمیوه در Xaman F1 (50/115 گرم)، بیشترین تعداد میوههای برداشت شده در Xaman F1 (62/106)، کمترین مقدار اسیدیته (pH) در 8320 F1 (10/4) و بیشترین مقدار مواد جامد محلول را در نسل Matin F3 (96/4) مشاهده شد. نتایج حاصل از برآورد پارامترهای ژنتیکی نشان داد اکثر صفات ارزیابی شده از واریانس ژنتیکی و فنوتیپی بالایی برخوردار بودند اما اختلاف جزئی بین ضریب تغییرات فنوتیپی و ژنوتیپی مشاهده شد که بیانگر تأثیر اندک محیط بر کنترل این صفات میباشد. بزرگ بودن واریانس غالبیت نسبت به واریانس افزایشی در اکثر صفات باعث شد درجه غالبیت بزرگتر از یک بهدست آید؛ بنابراین احتمال کنترل صفات توسط ژنهای با اثرات غالبیت یا فوقغالبیت بالا میباشد و جهت بهبود این صفات باید از روشهای مبتنیبر تولید لاین، دورگگیری و استفاده از هتروزیس استفاده نمود.