37 نتیجه برای تنوع ژنتیکی
فرانک خان ماکو، سید ابوالقاسم محمدی، رباب سلامی، سعید اهری زاد،
دوره 5، شماره 2 - ( 12-1397 )
چکیده
بیماریهای قارچی به خصوص زنگهای زرد و قهوهای باعث کاهش عملکرد گندم در ایران و جهان میشوند. در این مطالعه، تنوع ژنتیکی 20 رقم گندم نان با پاسخ متفاوت به زنگهای قهوهای و زرد با استفاده از آغازگرهای طراحی شده براساس نواحی حفاظت شده ژنهای مقاومت به بیماری بررسی شد. الگوی نواری نشانگرهای چند شکل به صورت غالب امتیازدهی و تعداد نوار تکثیر شده و درصد چند شکلی تعیین گردید. علاوه بر این، برای هر ترکیب آغازگری، پارامترهای محتوای اطلاعات چند شکلی (PIC) و شاخص نشانگر (MI) محاسبه شد. از مجموع 11 ﺁغازگر منفرد و جفت، پنج ترکیب ﺁغازگری به همراه یک آغازگر منفرد تکثیر مناسب و قابل امتیازدهی تولید کردند. حداکثر و حداقل میانگین PIC به ترتیب مربوط به آغازگر LLOOP-1 و جفت آغازگر H2016-H2020 با میزان 0.50 و 0.28 بود. جفت آغازگرهای H2016-H1146 و H2016-H2020 با میانگین 4.80 و 2.84 به ترتیب حداکثر و حداقل MI را داشتند. تجزیه خوشهای براساس الگوریتم Neighbor-Joining و ضریب فاصله تکاملی P-distance، ارقام مورد مطالعه را به چهار گروه منتسب کرد و این گروهبندی با پاسخ به زنگ زرد ارقام مطابقت داشت. در تجزیه به بردارهای اصلی، پراکنش ارقام براساس دو بردار اصلی اول، چهار گروه حاصل از تجزیه خوشهای را تأیید کرد.
رویا زیرک، علی سلیمانی، مهرشاد زینالعابدینی، حمید حاتمی ملکی، عزیزاله خیری،
دوره 5، شماره 2 - ( 12-1397 )
چکیده
در این تحقیق تنوع ژنتیکی تعداد 30 ژنوتیپ سنجد متعلق به زیستگاههای استان آذربایجان شرقی (مناطق تبریز، مراغه و ملکان) با استفاده از نشانگرهای مرفولوژیکی و ملکولی AFLP ارزیابی شد. نتایج آمارههای توصیفی صفات کمی و کیفی بیانگر وجود تنوع در ژرم پلاسم مورد ارزیابی بود. با استفاده از الگوریتم UPGMA بر پایه صفات کمی و کیفی، ژنوتیپها در 5 گروه قرار گرفتند. در گروه اول بیشتر ژنوتیپهای منطقه مراغه و در گروه سوم بیشتر ژنوتیپهای منطقه تبریز قرار گرفتند. از تعداد 14 ترکیب آغازگر EcoRI-MseI برای انگشتنگاری ژنوتیپها استفاده شد و در مجموع تعداد 439 نوار چند شکل تکثیر شد. براساس معیار تشابه جاکارد، کمترین شباهت ژنتیکی (25 درصد) بین ژنوتیپهای 19 (منطقه ملکان) و 27 (منطقه مراغه) مشاهد شد. نتایج تجزیه به مختصات اصلی بیانگر پوشش ژنومی مناسب نشانگرهای AFLP انتخاب شده در این مطالعه بود. بیشترین مقدار محتوای اطلاعات چندشکل (0.83 درصد) مربوط به ترکیب آغازگری MTTT-EGA و کمترین مقدار آن (0.33 درصد) مربوط به ترکیب آغازگری MGT- ETA بود. تجزیه خوشهای با استفاده از دادههای ملکولی ژنوتیپها را در 3 گروه قرار داد. بر این اساس تودههایی با توزیع مناطق جغرافیایی مشابه در کنار هم قرار نگرفتند، لیکن گروهبندی بر اساس صفات مرفولوژیکی کمی و کیفی تا حدود زیادی با توزیع جغرافیایی ژنوتیپها همخوانی نشان داد. این نتایج بر اساس نظریه تکامل همگرا و تا حدودی بدلیل تکثیر غیرجنسی سنجد از ژنوتیپهای مادری محدود و توزیع آنها در مناطق جغرافیایی مورد مطالعه، قابل تفسیر میباشد.
مهتاب صمدی گرجی، علی زمان میرآبادی، کامبیز فروزان، مصطفی حق پناه،
دوره 5، شماره 2 - ( 12-1397 )
چکیده
این آزمایش به منظور ارزیابی تنوع ژنتیکی تعدادی از ژرم پلاسمهای وارداتی بادامزمینی از بانک بذر کشور استرالیا در مرکز تحقیقات کاربردی و تولید بذر شرکت توسعه کشت دانههای روغنی اجرا شد. ارزیابی 12 صفات مورفولوژیکی مرتبط با عملکرد در قالب طرح بلوک کامل تصادفی در سه تکرار در سال زراعی 1394 صورت گرفت. نتایج آزمایش نشان داد که تفاوت بین ژنوتیپها برای کلیه صفات در سطح احتمال یک درصد معنیدار بود. همچنین در مورد همه صفات، ضریب تنوع فنوتیپی از ضریب تنوع ژنتیکی بیشتر بود که نشاندهنده تأثیر عوامل محیطی بر روی صفات مورد بررسی میباشد. میزان وراثتپذیری عمومی از 80.25 درصد (عرض دانه) تا 99.54 درصد (وزن صددانه) متغیر بود که مقدار آن برای عملکرد دانه 96.85 درصد بود. بالاترین میزان ضرایب تغییرات فنوتیپی و ژنوتیپی مربوط به صفت وزن غلاف بدست آمد، بنابراین میتوان به استفاده از روش انتخاب برای بهبود این صفت امید داشت و از آن به عنوان یک معیار انتخاب برای بهبود عملکرد دانه بهره جست. نتایج همبستگی ژنتیکی بین صفات نشان داد که بین عملکرد دانه با وزن دانه و عملکرد غلاف همبستگی معنیداری وجود دارد. در تجزیه خوشهای با استفاده از روش وارد، ژنوتیپهای مورد مطالعه به چهار گروه اصلی تقسیمبندی شدند.
سیدعلیمحمد میرمحمدی میبدی، پوراندحت گلکار،
دوره 6، شماره 1 - ( 6-1398 )
چکیده
بهنژادی با هدف بهبود کمی و کیفی گیاهان، طیف گستردهای از روشها و فنون را به کار گرفته است. نشانگرهای ملکولی از ابزارهایی هستند که چشمانداز جدیدی را برای پیشرفتهای بهنژادی گیاهان فراهم کردهاند. این مقاله مزایا و کاربردهای متنوع نشانگرهای مولکولی و بهرهگیری از توان بالای پلیمورفیسم طبیعی موجود در داخل جوامع در تلفیق با توانمندیهای روشهای بهنژادی گیاهی مرسوم را مرور کرده است. نشانگرهای مولکولی از عوامل محیطی تأثیرپذیری ندارند و فراوانی بالای آنها از نظر تعداد و تنوع بالای ساختاری آنها به عنوان بخشی از مزایای نشانگرها در تشخیص هویت، تعیین تنوع ژنتیکی گونهها و بررسی روابط خویشاوندی گیاهان به شمار میرود. نشانگرها در کشف اطلاعات بیشتر در مورد حفظ کلکسیونهای ذخایر ژنتیکی گیاهی، تشخیص واریتهها، مکانیابی و تعیین تعداد ژنهای کنترلکننده صفات کمک میکنند. توالییابی ژنوم، تهیه نقشههای فیزیکی و ژنتیکی، انگشتنگاریهای ژنومی و بهنژادی گیاهان به عنوان برخی از دیگر کاربردهای این ابزار در بهنژادی گیاهی میباشد. کارایی بالای انتخاب به کمک نشانگر در انتخاب ژنوتیپها به عنوان والد تلاقی و انتخاب به کمک نشانگر در برنامههای بهنژادی و انتخاب ژنومی تأکید شده است. فناوریهای جدید فرصتهای خوبی را برای یافتن الگوهای تنوع ژنتیکی برای پیشبرد برنامههای بهنژادی ایجاد کردهاند. امروزه با توسعه سریع فناوری توالییابیهای نسل جدید، توالییابی ژنومی و روشهای با کارایی بالا برای نشانگرها، ایجاد نشانگرهای جدید مانند EST-SSR از Simple Sequence Repeats (SSR) و Single Nucleotide Polymorphisms (SNPs) را آسان کرده است. این نشانگرها میتوانند با موفقیت در شتاببخشی به تحقیقات و برنامههای بهنژادی گیاهان زراعی بهکار گرفته شوند.
بتول قیطرانی، جواد عرفانی مقدم، آرش فاضلی،
دوره 6، شماره 2 - ( 12-1398 )
چکیده
انجیر (.LFicus carica ) یکی از مهمترین گونه های میوه، متعلق به خانواده موراسه (Moraceae) است و بهطور گسترده ای در ایران گسترش یافته است. در این مطالعه، تنوع ژنتیکی برخی از ژنوتیپهای انجیر که از شش منطقه مختلف استان ایلام جمعآوری شده بودند بر اساس نشانگرهای RAPD و ISSR بررسی شد. در مجموع 73 و 29 آلل به ترتیب از 14 آغازگر RAPD (با اندازه 350 تا 2500 جفت باز) و 5 آغازگر ISSR (با اندازه 150 تا 2500 جفت باز) به دست آمد. تعداد آللهای مشاهده شده برای آغازگرهای RAPD از 1 (OPA-03) تا 9 (OPA-09 و UBC-429) با میانگین 5.21 آلل در هر مکان بهدست آمد. همچنین تعداد آللهای مشاهده شده برای آغازگر ISSR از 3 (UBC-807) تا 8 (UBC-810 و UBC-414) با میانگین 5.8 آلل در مکان ثبت شد. بیشترین و کمترین مقدار شاخص شانون (I) بهترتیب متعلق به آغازگرهای UBC-429 (2.18) و OPA-03 (0.12) بود. ضریب همبستگی ژنتیکی جاکارد در بین ژنوتیپها بر اساس دادههای RAPD از 0.12 تا 0.73 و برای دادههای ISSR از 0.07 تا 1 ثبت شد. تجزیه خوشه ای با روش UPGMA بر اساس داده های نشانگرهای RAPD و ISSR، ژنوتیپ ها را در فاصله ژنتیکی 0.45، به شش گروه اصلی تقسیم کرد. نتایج کلی نشان داد تنوع ژنتیکی بالایی در بین ژنوتیپهای انجیر وجود دارد که در طبقهبندی، استفاده از منابع ژنتیکی و برنامههای بهنژادی انجیر اهمیت دارد.
فرشاد فلاح، دانیال کهریزی، عباس رضایی زاد، علیرضا زبرجدی، لیلا زارعی،
دوره 6، شماره 2 - ( 12-1398 )
چکیده
دانههای روغنی پس از غلات دومین ذخایر غذایی جهان را تشکیل میدهند. بر اساس آمارهای موجود بیش از 95 درصد روغن مورد نیاز کشور، وارداتی است. شناسایی مناسبترین ترکیب اسیدهای چرب در گیاهان دانه روغنی از لحاظ تغذیهای و بهنژادی از اهمیت بالایی برخوردار است. گیاه ﻛﺎﻣﻠﻴﻨﺎ با نام علمی (Camelina sativa L.) ﮔﻴﺎﻫﻲ روﻏﻨﻲ-داروﻳﻲ و ﻣﺘﻌﻠﻖ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻮاده شببوئیان است که نیاز آبی و کودی بسیار محدود دارد. این آزمایش بهمنظور معرفی ترکیبات اسیدهای چرب و ارزیابی تنوع 137 لاین هاپلوئید مضاعف کاملینا از طریق تخمین ضریب تغییرات فنوتیپی و ژنوتیپی، وراثتپذیری و پیشرفت ژنتیکی اجرا شد. ارزیابی مقادیر اسیدهای چرب در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در چهار تکرار انجام شد. تعیین اسید چرب با استفاده از دستگاه کروماتوگرافی گازی نشان داد که 18 نوع اسید چرب در روغن دانه کاملینا موجود است. در این بررسی بالاترین تغییرات فنوتیپی و ژنوتیپی بهترتیب در اسیدهای چرب C14:0 و C16:1 و بالاترین میزان وراثتپذیری برای اسیدهای چرب C20:0 (96.49 درصد)، C20:2 (98.92 درصد) و C20:3 (98.59 درصد) برآورد شد. در این پژوهش دو لاین با مقادیر 36.67-35.81 درصد لینولنیک اسید و چهار لاین با مقادیر بین 23.00-22.08 درصد لینولئیک اسید معرفی گردید. نسبت امگا 6 به امگا 3 در لاینهای مورد بررسی این تحقیق 0.759 ≥ X ≥ 0.479 حاصل گردید.
لیلا خزائی، رضا شیرزادیان خرمآیاد، علی اکبر عبادی، علی مومنی،
دوره 7، شماره 1 - ( 6-1399 )
چکیده
جهشزایی بهعنوان یکی از منابع مهم ایجاد تنوع ژنتیکی بوده و موتانتهای گیاهی میتوانند منابع مهم زیستی برای اصلاح گیاهان و مطالعه عملکرد ژنها محسوب شوند. روشهای مرسوم اصلاحی برای ایجاد تنوع ژنتیکی از راندمان پایینی برخوردار هستند. ما نشان دادیم، تیمار بذور برنج رقم هاشمی با 8/0 درصد اتیل متان سولفونات (EMS) برای 8 ساعت، سبب تغییرات فنوتیپی قابل مشاهدهای روی ژنوتیپهای موتانت برنج نسل M2 از نظر تعداد روز تا گلدهی، ارتفاع بوته، تعداد پنجه بارور، طول خوشه، تعداد دانههای پر و خوشهچههای پوک در خوشه، طول دانه، عرض دانه، وزن صد دانه و عملکرد دانه میشود. ضرایب تنوع فنوتیپی بیشتر صفات بالاتر از ژنتیکی بود. تعداد دانه پر در خوشه بیشترین و طول دانه کمترین وراثتپذیری عمومی را داشت. عملکرد دانه نیز از وراثتپذیری نسبتاً بالایی برخوردار بود. تجزیه همبستگی میان صفات مختلف در ژنوتیپهای موتانت نشان داد که عملکرد با تعداد پنجه بارور و تعداد دانه پر در خوشه همبستگی فنوتیپی مثبت معنیداری دارد. همچنین عملکرد دانه با طول خوشه، تعداد پنجه و تعداد دانه پر در خوشه در سطح ژنوتیپی همبستگی مثبت و معنیداری نشان داد. در تجزیه رگرسیون چندگانه به روش گام به گام، صفات تعداد پنجه، تعداد دانه پر در خوشه، وزن صد دانه و عرض دانه بهترتیب وارد مدل شدند که 96 درصد از تغییرات عملکرد دانه را توجیه کردند. تجزیه ضرایب مسیر عملکرد دانه و اجزای آن نشان داد که صفت تعداد پنجه بیشترین اثر مستقیم (77/0) را نسبت به سایر صفات روی عملکرد دانه داشت و میتواند بهعنوان مهمترین صفت جهت بهبود عملکرد دانه در برنج معرفی شود. همچنین بر اساس نتایج این تحقیق و با استفاده از شاخص گزینشی بهینه، ژنوتیپهای EM 18-17-5 و EM 15-14-1 بهعنوان ژنوتیپهای موتانت برتر انتخاب شدند. انتظار میرود این جمعیت موتانت بهعنوان یک منبع ژنتیکی برای درک ساختار صفات در برنج و استفاده در بهبود ژنتیکی صفات کمی با تنوع پایین استفاده شوند.
رضا میر دریکوند، کامران سمیعی،
دوره 7، شماره 1 - ( 6-1399 )
چکیده
برآورد تنوع ژنتیکی و ارزیابی منابع ژرمپلاسم گیاهی، مهمترین مرحله در جمعآوری، مدیریت و استفاده صحیح از ذخایر ژنتیکی محسوب میگردد. در همین راستا مقایسه نشانگرهای مختلف در ارزیابی تنوع و ارائه نشانگرهایی با بیشترین کارایی، از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است. بهمنظور بررسی تنوع ژنتیکی بین جمعیت طبیعی بلوط ایرانی جنگلهای استان لرستان، 20 جمعیت مختلف از مناطق جغرافیایی و اقلیمی مختلف جمعآوری شد. پس از استخراج DNA نمونههای مورد مطالعه، از سه سیستم نشانگری ISJ، ISSR و SCoT جهت بررسی چندشکلی استفاده شد. گروهبندی ژنوتیپها براساس اطلاعات حاصل از باندهای چند شکل بهدست آمده از هر 3 نشانگر بهطور جداگانه و همچنین به صورت ترکیب دادههای سه نشانگر انجام گرفت. نتایج الکتروفورز محصول واکنش زنجیرهای پلیمراز (PCR) آغازگرهای مورد استفاده، 91 باند چندشکل با میانگین 71 درصد را بین ژنوتیپها نشان داد. نشانگر ISSR با 44 باند بیشترین تعداد باند چند شکل را به خود اختصاص داد. نشانگرهای ISJ، ISSR و SCoT ژنوتیپها را بهترتیب به 5، 6 و 5 گروه تفکیک نمودند و درمجموع ترکیب دادههای سه نشانگر، ژنوتیپها به 5 گروه چند ژنوتیپی و 3 گروه تک ژنوتیپی تفکیک شدند. نتایج نشان داد که گروهبندی بهدست آمده از نشانگرهای مختلف تا حدودی با گروهبندی ژنوتیپها بر اساس شرایط اقلیمی موجود همخوانی داشت. بیشترین شباهت در گروهبندیهای انجام گرفته، به نشانگر ISJ و ISSR با 89 درصد تعلق داشت. بهطور کلی نتایج بیانگر کارایی مناسب نشانگرهای مورد استفاده در برآورد فواصل ژنتیکی بین جمعیت مختلف بلوط بود.
عباس قلی پور، سیدکمال کاظمی تبار، سارا شریفی سلطانی،
دوره 7، شماره 2 - ( 12-1399 )
چکیده
گیاه دارویی وج (Acorus calamus) گیاهی چندساله، نیمهآبزی و معطر از تیره Acoraceae است که علاوهبر خواص دارویی متعدد، در صنایع بهداشتی، غذایی و کشاورزی (دفع آفات) کاربرد دارد. این تحقیق بهمنظور مطالعه مقایسهای تنوع ژنتیکی نمونههای طبیعی و باززایی شده از کشتبافت سه جمعیت ارزِفون، پِلِسک و اَلَندان این گیاه با استفاده از نشانگرهای مولکولی ISSR انجام شد. از 15 آغازگر استفاده شده، 9 آغازگر بیشترین تعداد نوارهای چندشکل را در نمونههای مورد مطالعه تولید کردند. از مجموع 83 نوار تولید شده، تعداد 52 (65/62 درصد) نوار چندشکلی بودند. درصد لوکوسهای چندشکلی برای گیاهان گروه طبیعی و باززایی شده بهترتیب 37/43 درصد و 42/55 درصد بود و ضریب تنوع ژنتیکی نی (H) برای دو گروه نمونه طبیعی و باززایی شده 239/0 محاسبه شد. ضریب شانون (I) برای گیاهان گروه طبیعی و باززایی شده بهترتیب 033/0 ± 251/0 و 031/0 ± 299/0 محاسبه شد. در بین نمونههای طبیعی و باززایی شده، بیشترین تشابه ژنتیکی بین نمونههای جمعیت الندان (63/0) و کمترین مقدار آن بین نمونههای جمعیت پلسک (44/0) مشاهده شد. نتایج حاصل از تحلیل واریانس مولکولی (AMOVA) نشان داد که 94 درصد تغییرات ژنتیکی یافت شده مربوط به درون گروهها و 6 درصد در بین گروهها بود. مطابق شاخصهای محاسبه شده، میزان تنوع ژنتیکی نمونههای باززایی شده گیاه وج در مقایسه با نمونههای طبیعی بیشتر بود. کمترین میزان واگرایی ژنتیکی بین نمونههای طبیعی و باززایی شده در جمعیت الندان مشاهده شد، بنابراین گیاهان این جمعیت برای اهلیسازی و پرورش در ایران میتواند مناسب باشد.
قاسم اقلیما، عزیزاله خیری، محسن ثانی خانی، جواد هادیان، میترا اعلائی،
دوره 8، شماره 1 - ( 5-1400 )
چکیده
در این بررسی برای مطالعه تنوع ژنتیکی 22 جمعیت شیرینبیان از نشانگر مولکولی ISSR استفاده شد. تعداد 12 آغازگر برای تکثیر قطعات DNA ژنومی جمعیتهای شیرینبیان استفاده شد. تنوع ژنتیکی مطلوبی براساس نشانگر ISSR در بین افراد مشاهده شد. در کل 130 باند تشکیل شد و 105 باند دارای چندشکلی بودند. میانگین درصد چندشکلی در بین جمعیتهای مطالعه شده برابر 80.47 محاسبه شد. بیشترین درصد چندشکلی به آغازگرهای IS23، IS21، IS9، IS13 و IS15 اختصاص داشت. میانگین محتوی چندشکلی (PIC) و میانگین شاخص نشانگر (MI) بهترتیب 0.347 و 2.47 بود. شاخص اطلاعاتی شانون (I) در سطح جمعیتها بین 0.207 تا 0.393 و شاخص تنوع ژنی نی (h) بین 0.140 تا 0.270 متغیر بود. در کل جمعیت داراب کمترین تنوع ژنتیکی و جمعیت سلطانیه بیشترین تنوع ژنتیکی را نشان دادند. درصد مکانهای ژنی پلیمورف بین 35.24 تا 65.71 درصد متغیر بود. میانگین تعداد آللهای مشاهده شده و مؤثر در هر مکانژنی بهترتیب 1.46 و 1.34 محاسبه گردید. بر مبنای میزان فاصله ژنتیکی نی، جمعیتهای بردسیر و بافت دارای بیشترین تشابه ژنتیکی (0.888) و جمعیتهای بردسیر و سلطانیه دارای کمترین تشابه ژنتیکی (0.132) بودند. افراد جمعیتهای مختلف مورد مطالعه با استفاده از تجزیه خوشهای به روش UPGAM و ضریب تشابه جاکارد در سه گروه اصلی گروهبندی شدند. نتایج حاصل نشان داد که نشانگر ISSR سیستم نشانگری قابل اطمینان برای آشکاریسازی سطح بالایی از چندشکلی است و میتوان از آن در بررسی تنوع ژنتیکی و انجام برنامههای اصلاحی در شیرینبیان استفاده نمود.
مریم رسول زاده اقدم، رضا درویش زاده، ابراهیم سپهر، هادی علی پور،
دوره 8، شماره 1 - ( 5-1400 )
چکیده
کمبود عناصر غذایی از تنشهای غیرزیستی مهمی است که بر رشد و نمو گیاهان تأثیر میگذارد. در این پژوهش، 76 لاین خالص آفتابگردان روغنی جمعآوری شده از نقاط مختلف جهان در دو شرایط بهینه و کمبود فسفر قابل جذب بهصورت مرکب بر پایه طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار در شرایط گلدانی بهلحاظ برخی صفات فیزیولوژیک مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج نشان داد کمبود فسفر باعث کاهش میانگین تمام صفات مورد مطالعه آفتابگردان بهغیر از صفت دمای کانوپی میشود. لاینهای آفتابگردان روغنی در شرایط بهینه و کمبود فسفر بهترتیب در پنج و چهار خوشه گروهبندی شدند. لاینهای 19، 21، 27، 44 و 71 که در شرایط بهینه فسفر در خوشه مطلوب قرار گرفته بودند، در شرایط کمبود فسفر نیز در خوشه مطلوب با عملکرد و اجزای عملکرد بالا گروهبندی شدند. براساس شاخص تحمل چندمتغیره MFVD برای هر یک از لاینها با استفاده از ماتریسهای نسبت و حاصلضرب میانگین صفات مورد مطالعه در شرایط بهینه و کمبود فسفر و تجزیه به مؤلفههای اصلی روی ماتریسهای حاصل محاسبه شد. براساس نتایج بایپلات حاصل، لاینهای 71، 74، 65، 21، 39، 7، 18 و 11 بهعنوان لاینهای مطلوب و متحمل به کمبود فسفر شناسایی شدند.
فاطمه رئیسی، لیلا فهمیده، براتعلی فاخری، مجتبی کیخاصابر،
دوره 8، شماره 1 - ( 5-1400 )
چکیده
با توجه به اهمیت تولید خرما در کشور، معرفی ارقام جدید، بهبود ارقام موجود و بررسی تنوع ژنتیکی موجود بین ارقام مختلف برای بهبود کمی و کیفی تولید خرما ضروری است. در این تحقیق تنوع ژنتیکی بین 15 رقم مختلف محلی خرما از شهرستان سراوان و بخشهای جالق، ناهوک و سینوکان استان سیستان و بلوچستان بررسی شد. به این منظور DNA از بافت برگ نمونهها با استفاده از روش دلاپورتا استخراج و کیفیت و کمیت DNA استخراجی با استفاده از ژل آگارز یک درصد و دستگاه اسپکتروفتومتر تعیین شد. واکنش PCR با استفاده از آغازگرهای اختصاصی ژن rbcL بر اساس شرایط مورد نیاز انجام شد و محصولهای PCR جهت توالییابی ارسال گردید. پس از تعیین توالی، تجزیه و تحلیلها و ترسیم دندروگرام روابط فیلوژنتیک و ماتریس تشابه توالیها با نرمافزارهای Bioedit و MEGA7 انجام شد تا روابط خویشاوندی و فاصله ژنتیکی بین ارقام تعیین شود. نتایج تحقیق حاضر نشان داد که برای این نشانگر در مجموع 553 جایگاه مختلف وجود دارد که 505 جایگاه دارای حذف و اضافه و 48 جایگاه بدون حذف و اضافه بود. فاصله ژنتیکی از 0 تا 0.037 و بیشترین تنوع درون منطقهای مربوط به رقم Jm13_sabzoo بود. براساس دندروگرام حاصل از تجزیه خوشهای، ارقام مورد بررسی به دو شاخه تقسیم شدند که در شاخه اول رقم سبزو از جالق قرار گرفت و سایر ارقام در زیرشاخههای مختلف شاخه دوم قرار گرفتند. اگرچه استفاده از نشانگر rbcL برای بررسی تنوع و روابط درونگونهای مفید است اما در خصوص ارقام خرمای مورد آزمون در این تحقیق، فاصله ژنتیکی کمی برآورد شد. بنابراین پیشنهاد میشود در مطالعات آینده جهت بررسی تنوع ژنتیکی خرما از سایر بارکدهای DNA و همچنین سایر نشانگرهای مولکولی مناسب استفاده شود.
سمانه اکبری، امیدعلی اکبرپور، پیام پزشک پور،
دوره 8، شماره 1 - ( 5-1400 )
چکیده
یکی از مباحث مهم در بهنژادی گیاهان زراعی، مبحث اثر متقابل ژنوتیپ × محیط میباشد. روشهای متعدد آماری برای برآورد اثر متقابل ژنوتیپ × محیط و انتخاب ژنوتیپهای پایدار و پر محصول معرفی شده است. در این پژوهش 14 ژنوتیپ عدس بههمراه دو شاهد سپهر و گچساران، طی چهار سال زراعی (99-1395) بررسی شدند. آزمایشها در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در ایستگاه تحقیقات کشاورزی سراب چنگایی خرمآباد انجام گرفت. برای بررسی اثر متقابل ژنوتیپ × محیط از تجزیه واریانس مرکب استفاده شد و نتایج حاصل از این تجزیه نشاندهنده معنیداری اثرات سال، ژنوتیپ و اثر متقابل ژنوتیپ × سال (محیط) بود. بر اساس آمارههای Si(1)، Si(2) و NPi(1) ژنوتیپهای (FLIP2014-032L) G5 و (ILL8006) G12 دارای پایداری بالاتر با عملکرد بیشتر معرفی شدند. بر اساس آمارههای ناپارامتری مختلف ژنوتیپهای (FLIP2014-032L) G5 با میانگین عملکرد دانه 1574.68 کیلوگرم در هکتار و ژنوتیپ (ILL8006) G12 با میانگین عملکرد دانه 1333.6 کیلوگرم در هکتار بهعنوان ژنوتیپهای پایدار معرفی شدند. میزان وراثتپذیری بر اساس میانگین پلات برای صفت عملکرد در چهار سال (0.18±0.61) برآورد شد که حاکی از قابلیت انتخاب و بهبود صفت عملکرد دانه برای ژنوتیپهای مورد مطالعه بود. بر اساس نتایج حاصل از تجزیه خوشهای ژنوتیپها در سه خوشه اصلی قرار گرفتند. بیشترین فاصله میان گروه دوم و سوم مشاهده شد. ژنوتیپهای خوشه اول از پایداری بالایی برخوردار بودند.
سهیلا افکار، فرانک هادی، علی اشرف جعفری،
دوره 8، شماره 2 - ( 12-1400 )
چکیده
فستوکا یکی از بزرگترین جنسها از خانواده گراسها است که بیش از 600 گونه با سطح پلوئیدی متفاوت دارد. این مطالعه با هدف بررسی تنوع ژنتیکی 22 ژنوتیپ از سه گونه فستوکا (Festuca arundinacea، F.ovina و F.rubra) با استفاده از الگوی الکتروفورز پروتئینهای ذخیرهای بذر انجام شد. این گونهها تنوع قابلتوجهی در تعداد باندهای پروتئینی از 13-5 نشان دادند. بیشترین تعداد باند در G17 (F.rubra) و کمترین تعداد باند پروتئینی در G5 (F.ovina) مشخص شد. باند شماره 14 کمیاب بود و فقط در G3 در گونه F.ovina مشاهده شد که میتواند بهعنوان یک باند اختصاصی برای شناسایی این ژنوتیپ در نظر گرفته شود. با توجه به نتایج تجزیه AMOVA سطح بالایی از تنوع ژنتیکی درونگونهها نسبت به بینگونهها وجود داشت که میتواند ناشی از ماهیت دگرگشنی در این جنس باشد. با توجه به اختلاف مشاهده شده در شاخصهای تنوع بین سه گونه مورد مطالعه، مشخص شد که گونهها دارای ساختار ژنتیکی متفاوتی هستند. نتایج تجزیه خوشهای بر اساس الگوی پروتئین ذخیرهای بذر در ژنوتیپهای ارزیابیشده با استفاده از ماتریس فاصله اقلیدسی و روش UPGMA، ژنوتیپهای مورد مطالعه را در چهار گروه قرار داد. کمترین ضریب تشابه بین G14 و G15 (F.arundinacea) با G6 (F.ovina) وجود داشت، لذا میتوان نتیجه گرفت گونهها از روند تکاملی متفاوتتری تکامل یافتهاند و بنابراین توصیه میشود بهعنوان والد در تولید ارقام ترکیبی استفاده شوند. تنوع مشاهده شده در الگوی پروتئینی بذر گونههای فستوکا میتواند بهعلت هتروزیگوتی ناشی از دگرگشنی، تفاوت گونهها یا جمعآوری جمعیتها از مناطق متفاوت باشد.
شهلا حسینی، محمد رضا رهگذر، هدیه بدخشان،
دوره 8، شماره 2 - ( 12-1400 )
چکیده
جنس L. Allium، بهویژه زیر جنس Melanocrommyum شامل بخشهایی است که از لحاظ تاکسونومیکی بسیار پیچیده هستند. موقعیت سیستماتیکی گونههای هرکدام از بخشها، در طول زمان بهدفعات بازبینیشده است. در مطالعهی حاضر تنوع ژنتیکی بین 32 اکوتیپ متعلق به 10 گونه مختلف از جنس Allium و ارتباط آنها با استفاده از نشانگرهای ISSR مورد بررسی قرار گرفت. نه آغازگر مورد استفاده، 166 نوار چندشکل را با میانگین 18 نوار به ازای هر آغازگر تولید کردند. از بین آغازگرهای مورد استفاده، آغازگر ISSR873، با 27 نوار، بیشترین و آغازگر ISSR4 با 2 نوار کمترین تعداد نوار چندشکل را ایجاد نمودند. شاخص اطلاعات چندشکلی (PIC) نشانگرها بین 0.04 تا 0.43 متغیر بود. تجزیه خوشهای به روش UPGMA و تجزیه به مختصات اصلی، اکوتیپهای موردمطالعه را در چهار گروه قرار داد. نتیجه تجزیه خوشهای و تجزیه به مختصات اصلی نشان داد که بیشتر گونههایی که از لحاظ مورفولوژیکی به هم شبیه هستند در گروههای نزدیک به هم قرار گرفتند. بر اساس ضریب تشابه دایس، بیشترین درصد تشابه در بین اکوتیپهای Allium stipitatum و Allium saralicum (72 درصد) از زیر جنس Melanocrommyum و کمترین شباهت در بین اکوتیپهای گونههای Allium tripedale و Allium iranicum (12 درصد) بهدست آمد. اکوتیپهای با کمترین درصد تشابه به زیرجنسهای Allium و Nectaroscordum تعلق دارند که در خوشههای مجزا قرار گرفتند. بر اساس نتایج، اکوتیپهای بخشهای Pseudoprason، Melanocrommyum و Procerallium بیشترین قرابت را نشان دادند. بهطور کلی میتوان نتیجه گرفت که نشانگرهای ISSR برای طبقهبندی گونههای جنس Allium مفید بوده و پتانسیل کافی برای بررسیهای فیلوژنتیک گونهها را دارا هستند. بهعلاوه با توجه به نتایج مبنیبر وجود تنوع ژنتیکی قابلتوجه در بین اکوتیپهای مطالعه شده از گونههای وحشی جنس Allium، از این تنوع میتوان در آینده در فرآیندهای بهنژادی گونههای زراعی بهره جست.
احمد کعب عمیر، پیام پورمحمدی، عبدالعلی گیلانی، خلیل عالمی سعید، محمد فرخاری،
دوره 8، شماره 2 - ( 12-1400 )
چکیده
راهکارهای مختلفی جهت کاهش مصرف آب در کشت برنج، از جمله کشت برنج در خاک اشباع از آب، خشک و تر نمودن خاک (آبیاری تناوبی) و شیوه کشت هوازی برنج توسعه داده شده اند. در این تحقیق بهمنظور شناسایی و گروه بندی ارقام برنج مناسب کشت هوازی، تعداد 34 رقم از ارقام بومی و اصلاح شده برنج انتخاب و مورد ارزیابی قرار گرفتند. تجزیه به عامل ها براساس تجزیه به مؤلفه های اصلی براساس کلیه صفات نشان داد که 6 عامل با مقادیر ویژه بیش از یک استخراج شد که این 6 عامل پس از چرخش واریماکس، 78.08 درصد از تغییرات کل داده ها را توجیه کردند. در تجزیه خوشهای برداشت اول با استفاده از روش وارد، ارقام در 4 خوشه مجزا قرار گرفتند که خوشه 3 بزرگترین خوشه معرفی شد. تجزیه تابع تشخیص برداشت اول نشان داد که تمامی ارقام به طور صحیح گروه بندی شده اند. در تابع تشخیص کانونیکی دو تابع کانونیک اول با مقادیر ویژه بالاتر از یک در مجموع 88.9 درصد از واریانس موجود را توجیه کردند. در تجزیه خوشه ای براساس میانگین برروی داده های حاصل از برداشت راتون، ژنوتیپ ها در 2 گروه متفاوت قرار گرفتند. ژنوتیپ های گروه اول از لحاظ عملکرد و اجزاء عملکرد بالاتر از ژنوتیپ های گروه دوم قرار گرفتند و به عنوان ژنوتیپ های برتر معرفی گردیدند. وراثت پذیری همراه با پیشرفت ژنتیکی برای صفات دوام سطح برگ، تعداد بوته سبز شده، تعداد خوشه در واحد سطح، تعداد دانه های پر و درجه رسیدگی نشان داد این صفات می توانند به نتاج هیبرید منتقل شوند و گزینش بر اساس این صفات مؤثر می باشند.
علیرضا اصغری میرک، سید سیامک علوی کیا، سیدابوالقاسم محمدی،
دوره 9، شماره 1 - ( 6-1401 )
چکیده
بنگدانه به واسطه آلکالوئیدهای هیوسیامین و اسکوپولامین از ارزش دارویی بالایی برخوردار است. بهبود کیفیت و کمیت آلکالوئیدهای بنگدانه با استفاده از روش های بهنژادی پیشرفته، مستلزم ارزیابی تنوع این گیاه است. تنوع ژنتیکی این گیاه با استفاده از نشانگرهای مورفولوژیکی، بیوشیمیایی و مولکولی در مطالعات متعددی بررسی شده و برتری نشانگرهای مولکولی نسبت به سایر نشانگرها به اثبات رسیده است. بههمین منظور، در سال 1398 تنوع ژنتیکی 96 ژنوتیپ بنگدانه جمع آوری شده از رویشگاه های شمال غرب کشور، با استفاده از نشانگرهای مولکولی IRAP وREMAP مورد بررسی قرار گرفت. برای نشانگرهای IRAP از 36 ترکیب ممکن حاصل از هشت آغازگرLTR ، هفت ترکیب تکثیر مناسب و قابل امتیازدهی داشتند. در نشانگر REMAP از ترکیب 11 آغازگر ISSR با هشت آغازگر LTR استفاده شد که از 88 ترکیب ممکن، 12 ترکیب قابل امتیازدهی بودند. متوسط میزان اطلاعات چندشکلی برای نشانگرهای IRAP و REMAP به ترتیب 0.30 و 0.32 و میانگین شاخص نشانگر برای این دو نشانگر برابر 2.59 و 2.47 برآورد شد. بر اساس این معیارها، نشانگر REMAP در برآورد تنوع ژنتیکی بنگ دانه کاراتر از IRAP بود. در تجزیه واریانس مولکولی با استفاده از این نشانگرها، تنوع درون جمعیتی بیشتر از بین جمعیتی برآورد شد که نشان از تنوع بالای این توده ها در شمال غرب ایران می دهد. تجزیه خوشهای بر اساس نشانگر IRAP نتوانست گونهها و توده ها را از یکدیگر تفکیک نماید ولی بر اساس نشانگر REMAP، گونههای H.pusillus و H.reticulatus تا حد بالایی از هم تفکیک شدند. حصول شاخص شانون بالا در این پژوهش، نشان داد که نشانگرهای رتروترانسپوزونی IRAP و REMAP با درج بالای خود در ژنوم توده های بنگ دانه، تنوع ژنتیکی بالایی را در درون توده های بنگدانه القاء نموده اند.
حلیمه اربابی، مجتبی کیخاصابر، لیلا فهمیده، ولی الله قاسمی عمران،
دوره 9، شماره 2 - ( 12-1401 )
چکیده
لوفا با نام علمی Luffa cylindrica گیاهی از خانواده کدوییان است که بیشتر در مناطق گرمسیری و نیمهگرمسیری جهان از جمله در اکثر مناطق ایران رشد میکند. در این تحقیق تنوع ژنتیکی 9 ژنوتیپ بومی و غیربومیL. cylindrica از طریق ارزیابی ناحیه بینژنی trnH-psbA (IGS) کلروپلاستی مورد بررسی قرار گرفت. پس از نمونهبرداری از برگهای جوان، استخراج DNA بهروش دلاپورتا و PCR با استفاده از آغازگرهای ناحیه بینژنیIGS انجام شد. محصولات تکثیر شده پس از تعیین توالی، با استفاده از نرمافزار Chromas تعیین کیفیت شده و سپس با برنامه ClustalW توسط نرمافزارهای BioEdit وMEGA7 همردیفسازی شدند. در ادامه نمودار درختی روابط فیلوژنی و ماتریس تفاوت و تشابه توالیها تعیین و ترسیم شدند. در تحقیق حاضر با بررسی قرابتها با استفاده از نشانگر trnH-psbA (IGS) در میان نمونههای مورد مطالعه، تنوع شدید درونگونهای در L. cylindrica بومی و غیربومی مشاهده شد. ماتریس فاصله ژنتیکی بین نمونههای بررسی شده در این تحقیق از صفر تا 865/6 با میانگین کلی فاصله 53/2 بود. مقدار متوسط جایگزینیهای مترادف و غیرمترادف (dN/dS) برای توالی IGS 68/0ds/dn = بود که نشان دهنده گزینشهای مثبت و خالص در روند انتخاب طبیعی ژنوتیپهای مورد مطالعه میباشد. تاکنون هیچ مطالعهای در خصوص بررسی مولکولی و شناسایی ژنوتیپهای بومی مختلف گیاه لوفا در ایران و مطالعات فیلوژنتیکی این ژنوتیپها صورت نگرفته است. در این تحقیق از نشانگر trnH-psbA (IGS) استفاده شد تا تنوع موجود در برخی از ژنوتیپهای لوفای بومی و غیربومی بررسی و فاصله ژنتیکی آنها تعیین شود. نتایج این تحقیق نشان داد که بر اساس درخت فیلوژنی و بررسی فواصل ژنتیکی با کمک نشانگر trnH-psbA تنوع درونگونهای این گونه گیاهی بهخوبی قابل ارزیابی میباشد.
مصطفی خدادادی، بهزاد سرخی لله لو، سید محمد مهدی مرتضویان، جهانگیر عباسی کوهپالکانی، محمود باقری، میلاد کرباسی،
دوره 10، شماره 1 - ( 6-1402 )
چکیده
بادمجان بهدلیل خواص تغذیهای، یکی از محصولات سبزی صیفی بسیار مهم بهشمار میرود. هدف از این مطالعه بررسی تنوع ژنتیکی بین نمونههای ژنتیکی بادمجان موجود در بانک ژن گیاهی ملی ایران بود. بهمنظور انجام این آزمایش در سال اول و در ارزیابی مقدماتی 168 نمونه ژنتیکی و در سال دوم و ارزیابی تکمیلی 40 نمونه ژنتیکی بادمجان موجود در بانک ژن گیاهی ملی ایران مورد بررسی قرار گرفتند. در این ارزیابیها تعداد 23 صفت کمی و کیفی ارزیابی شد. در ارزیابی مقدماتی، ژنوتیپهای مورد مطالعه اختلاف آماری معنیداری در سطح احتمال 1 درصد برای همه صفات نشان دادند و توزیع فراوانی نمونهها از نظر شکل میوه بهصورت دلمهای (35.89درصد)، قلمی (32.18 درصد)، لامپی (13.67 درصد)، نیمقلمی (13.15 درصد) و گرزی (5.11 درصد) بود. در ارزیابی تکمیلی، اثر ژنوتیپ در نمونههای مورد مطالعه برای همه صفات معنیدار بود. از لحاظ تنوع ژنتیکی در صفات کیفی، بیشترین تنوع در صفات رنگ گل (1.56) و شکل میوه (1.53) و کمترین تنوع در رنگ میوه (0.5) مشاهده شد. بر اساس نتایج تجزیه خوشهای چهار گروه شناسایی شد. بیشترین فاصله ژنتیکی بین تودههای شماره یک و 20 (22.34) و کمترین فاصله بین تودههای شماره هفت و 21 (0.12) بود. در تجزیه به عاملها سه عامل اصلی اول 68.06 درصد از تنوع موجود در دادهها را توجیه نمود. عاملهای اول و دوم، بهعنوان عاملهای عملکرد و اجزا عملکرد شناخته شدند. همچنین صفات عملکرد میوه دارای وراثتپذیری بالا و همچنین همبستگی ژنتیکی معنیدار با همدیگر بودند؛ بنابراین با توجه به ضریب صفات مهم در تعیین عاملهای اول و دوم، انتخاب نتاج در جمعیتهای در حال تفرق باید همزمان با در نظر گرفتن بهنژادی برای عملکرد و شکل میوه مورد نظر باشد.
سحر امیری، هومن سالاری، علیرضا اطمینان،
دوره 11، شماره 1 - ( 6-1403 )
چکیده
گوجهفرنگی دومین محصول محبوب در میان محصولات سبزی و صیفی در جهان است؛ از اینرو شناسایی میزان تنوع در ژرمپلاسم آن به عنوان پیشنیاز انجام فعالیتهای به نژادی اهمیت زیادی دارد. هدف از این مطالعه ارزیابی تنوع ژنتیکی ارقام گوجهفرنگی پیشتر کشتشده، در حال کشت و لاینهای امیدبخش، در ایران بود. برای این منظور از 20 آغازگر هدفمند ژنی مبتنیبر نواحی CAAT-box (CBDP) استفاده شد. آغازگرها در مجموع 406 قطعه ژنومی را تکثیر کردند که از این تعداد، 215 باند چندشکل نشان دادند؛ بهطوری که میانگین درصد چندشکلی برابر 51 درصد تعیین شد. میانگین شاخص محتوای اطلاعات چندشکل (PIC) و قدرت تفکیک (Rp) بهترتیب 0.30 و 4.49 برآورد گردید که بیانگر کارایی نسبتاً مناسب آغازگرهای مورد استفاده بود. فاصله ژنتیکی ارقام بر اساس ضریب جاکارد از 0.16 تا 0.540 متغیر و میانگین آن 0.38 برآورد شد. کمترین و بیشترین فاصله ژنتیکی بهترتیب در ارقام Matinو Sana برابر با 0.16 و ارقام Hypeel 303 و 693 برابر با 0.54 بود. تجزیه خوشهای بر اساس ضریب فاصله جاکارد و الگوریتم اتصال همسایگی ارقام را به پنج گروه تقسیم کرد و نتایج حاصل از تجزیه به مختصات اصلی بهطور نسبی با دندروگرام حاصل از تجزیه خوشهای مطابقت داشت. دو مؤلفه اول فقط 15.04 درصد از کل تغییرات را توجیه کردند. این پژوهش تنوع ژنتیکی ارقام گوجهفرنگی در ایران را تا حدودی پایین ارزیابی کرد، اما آغازگرهای مورد استفاده میتوانند به شکل مناسبی آنها را از هم تفکیک نمایند. بر همین اساس آغازگرهای CBDP18 و CBDP12 بهترین آغازگرها در تمایز ارقام بودند. با توجه به نتایج این تحقیق، بر ضرورت توجه و استفاده از منابع ژنتیکی متنوع و توسعه ارقام جدید در تولید محصول گوجهفرنگی از یکسو و بررسیهای پیش از واردت بذور گوجهفرنگی از سوی دیگر برای جلوگیری از آسیبپذیری ژنتیکی و وقوع اپیدمیهای خطرناک نظیر بیماریهای قارچی تأکید می شود.