|
|
|
|
جستجو در مقالات منتشر شده |
|
|
2 نتیجه برای یامچی
سعید باقری کیا، محمد هادی پهلوانی، احد یامچی، خلیل زینلی نژاد، علی مصطفایی، دوره 4، شماره 1 - ( 6-1396 )
چکیده
در شرایط تنش خشکی که یکی از مهمترین عوامل محدودکننده عملکرد گندم در مناطق خشک و نیمهخشک محسوب میشود، انتقال مجدد مواد فتوسنتزی به منظور پر کردن دانههای گندم اهمیت بیشتری مییابد. در مورد اهمیت ریشه در انتقال مجدد طی پر شدن دانهها تحت تنش خشکی اطلاعات اندکی در دسترس است. لاین موتانت پیشرفته گندم نان (T-65-7-1) به همراه تیپ وحشی آن (رقم طبسی) در دو شرایط رطوبتی (مطلوب و 40-30 درصـد ظرفیت مزرعه) به صورت یک آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی در سه تکرار کشت شدند. نمونهبرداری برای آنالیز بیان ژنها در 2 مرحله (7 و 21 روز پس از گردهافشانی) از ریشه انجام شد. در این ژنوتیپها انتقال مجدد و کارایی انتقال مجدد فروکتان و بیان نسبی ژنهای درگیر در سنتز و هیدرولیز فروکتان در ریشه طی پر شدن دانهها، تحت تنش خشکی انتهایی مطالعه شدند. نتایج نشان داد که فروکتان ذخیره شده در ریشه در انتقال مجدد آسیمیلاتها سهیم بود. بیشتر بودن انتقال مجدد فروکتان از ریشه به دانه، تحت تنش خشکی در لاین موتانت به دلیل بالاتر بودن بیان ژنهای درگیر در سنتز فروکتان (1-SST و 6-SFT) در 7 روز پس از گردهافشانی و هیدرولیز فروکتان (6-FEH) در 21 روز پس از گردهافشانی، نسبت به تیپ وحشی بود. تنش خشکی باعث تغییرات معنیداری در بیان ژنهای 1-FFT و 1-FEH در ریشه هر دو ژنوتیپ نشد که تأیید کننده این موضوع است که تنها فرم غالب پیوند فروکتان β (2,6) تحت تأثیر تنش خشکی قرار گرفته است. در برنامههای اصلاحی گندم، ژنهای 1-SST، 6-SFT و 6-FEH میتوانند به عنوان نشانگرهای مولکولی برای گزینش ژنوتیپهایی با محتوای فروکتان بالاتر و انتقال مجدد بیشتر مورد استفاده قرار گیرند.
سعید نواب پور، احد یامچی، ساسان گل چشمه، دوره 8، شماره 1 - ( 5-1400 )
چکیده
مطالعه حاضر جهت طبقهبندی و بررسی تنوع ژنتیکی بین نمونههای استبرق مناطق مختلف استان کرمان با استفاده از نشانگرهای ISSR انجام شد. در مجموع DNA مربوط به 14 نمونه گیاهی با 9 آغازگر ISSR با استفاده از واکنش PCR تکثیر شد و الگوی باندی آنها بهدست آمد. آغازگرهای مورد استفاده چندشکلی قابلقبولی (35.93) را نشان دادند بهنحویکه حداقل و حداکثر شاخص اطلاعات چندشکل آغازگرهای بهکار رفته در این مطالعه بهترتیب 0.11 برای آغازگر ISSR9 و 0.41 برای آغازگرهای ISSR3 و ISSR8 بود. میزان شباهت ژنتیکی بر اساس شاخص نی از 0.405 تا 0.745 بهدست آمد و کمترین شباهت ژنتیکی بین نمونههای جیرفت 3 و دوساری 2 و بیشترین شباهت ژنتیکی بین نمونههای جیرفت 1 و جیرفت 2 بود. با استفاده از تجزیه خوشهای بهروش UPGMA، نمونهها در چهار گروه قرار گرفتند که گروههای دوم و سوم نمونههای بیشتری را در خود جای دادند. از نظر نزدیکی ژنتیکی نیز دو نمونه جیرفت 1 و جیرفت 2 که در یک خوشه قرار داشتند، نزدیکتر بودند. همچنین نمونههای جمعآوری شده از عنبرآباد نسبت به سایر نمونهها در فاصله ژنتیکی دورتری قرار داشت. تجزیه به مختصات اصلی نیز نشان داد مؤلفههای اول و دوم 67 درصد از تنوع بهدست آمده را توجیه میکنند. بهطور کلی نشانگرهای ISSR برای طبقهبندی نمونههای استبرق مفید بود و با توجه به اطلاعات بهدست آمده مبنی بر وجود تنوع ژنتیکی در بین نمونههای استبرق استان کرمان، از این تنوع میتوان در آینده در بهنژادی و تولید استبرق زراعی بهره جست.
|
|
|
|
|
|