۲۰ نتیجه برای هادی
الهام قاضی زاده، امیر موسوی، فرانک هادی،
دوره ۱، شماره ۲ - ( ۱۱-۱۳۹۳ )
چکیده
امروزه زیست فناوری گیاهی راهکار مناسبی را در جهت توسعه مواد غذایی مشتق از محصولات تراریخته فراهم نموده است. در ایران نیز با توجه به اینکه عمده سویای مصرفی بهصورت وارداتی بوده، انجام برچسبگذاری این محصولات از لحاظ کیفی و کمی همواره مد نظر بوده است. مطالعات وسیعی بر روی تجزیه و تحلیل کیفی محصولات تراریخته با استفاده از راهکارهای مولکولی انجام گرفته است. در این مطالعه، از روش واکنش زنجیرهای پلیمراز در زمان واقعی (Real-time PCR)، برای شناسایی کیفی و کمی بذور سویای تراریخته مقاوم به رانداپ در سطح توالی پیشبر CaMV ۳۵S سویای مقاوم به رانداپ نسبت به توالی ژن خانهدار لکتین استفاده شد. بررسیها برای تعیین میزان دقیق حضور مواد تراریخته در دو نمونه بذر وارداتی انجام گرفت که سنجش مبتنی بر توالی پیشبر CaMV ۳۵S، میزان حد آستانه تشخیص کمتر از یک درصد را نشان داد. میزان حساسیت و دقت این روش، مطابق استانداردهای تجاری برای برچسبگذاری نمونههای بذری میباشد. لذا، برای اولین بار، از یک روش کمی بهطور موفقیتآمیزی برای تعیین دقیق درصد محتوای تراریخته یک توده بذر تجاری در ایران استفاده بهعمل آمد.
هادی کریم بیگی، فرهاد نظریان فیروزآبادی، میترا خادمی، الهام موسوی،
دوره ۳، شماره ۱ - ( ۶-۱۳۹۵ )
چکیده
کلزا ).L napus Brassica ،)گیاهی روغنی و زراعی متعلق به خانوادهی شببو است. این خانواده دارای حدوداً ۳۵۰ جنس و بیش از ۳۰۰۰ گونه است. به منظور بررسی تنوع ژنتیکی ۲۱ رقم کلزا با استفاده از نشانگرهای مولکولی، از ۱۱جفت آغازگر اختصاصی ریزماهوارهی SSR استفاده شد. آغازگرها در مجموع ۷۶ باند واضح تولید نمودند که ۴۶ باند از آنها چند شکل )۵/۶۰ درصد( بودند. میانگین تعداد باندهای تکثیری به ازای هر جفت آغازگر و ژنوتیپ به ترتیب ۹/۶ و ۶/۳ بود. هر جفت آغازگر به طور متوسط ۲/۴ باند چند شکل تولید نمود. در بین آغازگرها، بیشترین تعداد باند تکثیری مربوط به آغازگرهای Na۱۰A۰۹ وCB۱۰۰۳۶B با ۱۰ باند و کمترین تعداد باند مربوط به آغازگر CB۱۰۴۰۳ با ۴ باند بود. تجزیه خوشهای به روش UPGMA و با استفاده از ماتریس تشابه دایس، ژنوتیپهای کلزا را به ۳ گروه اصلی تقسیم نمود. رقم Licord به تنهایی یک گروه را تشکیل داد، درحالی که از لحاظ خصوصیات مرفولوژیکی با بیشتر ژنوتیپها شباهت باالیی داشت. این موضوع احتماالً به دلیل تفاوت در سطح پلوئیدی این ژنوتیپ و یا نامگذاری اشتباه آن میباشد. براساس نتایج حاصل از ماتریس تشابه، بیشترین شباهت )۹۹/۰ )مربوط به ژنوتیپهای Zarfam و Gerinimo و کمترین تشابه )۷۲/۰ )مربوط به ژنوتیپهای ۱۱-KS و Licord بود. نتایج گروهبندی ژنوتیپها نشان داد که ژنوتیپهای ایرانی و خارجی در یک گروه قرار گرفتند. این موضوع احتماالً قرابت و خویشاوندی نزدیک ژنوتیپهای ایرانی و خارجی را نشان میدهد. نتایج حاصل از تجزیهی مولکولی (AMOVA (دادهها نشان داد که میزان تنوع درون گروهی )پائیزه- بهاره( بیشتر از تنوع بین گروهی است به طوری که ۹۷ درصد تنوع مربوط به تنوع درون گروهها بود.
سعید باقری کیا، محمد هادی پهلوانی، احد یامچی، خلیل زینلی نژاد، علی مصطفایی،
دوره ۴، شماره ۱ - ( ۶-۱۳۹۶ )
چکیده
در شرایط تنش خشکی که یکی از مهمترین عوامل محدودکننده عملکرد گندم در مناطق خشک و نیمهخشک محسوب میشود، انتقال مجدد مواد فتوسنتزی به منظور پر کردن دانههای گندم اهمیت بیشتری مییابد. در مورد اهمیت ریشه در انتقال مجدد طی پر شدن دانهها تحت تنش خشکی اطلاعات اندکی در دسترس است. لاین موتانت پیشرفته گندم نان (T-۶۵-۷-۱) به همراه تیپ وحشی آن (رقم طبسی) در دو شرایط رطوبتی (مطلوب و ۴۰-۳۰ درصـد ظرفیت مزرعه) به صورت یک آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی در سه تکرار کشت شدند. نمونهبرداری برای آنالیز بیان ژنها در ۲ مرحله (۷ و ۲۱ روز پس از گردهافشانی) از ریشه انجام شد. در این ژنوتیپها انتقال مجدد و کارایی انتقال مجدد فروکتان و بیان نسبی ژنهای درگیر در سنتز و هیدرولیز فروکتان در ریشه طی پر شدن دانهها، تحت تنش خشکی انتهایی مطالعه شدند. نتایج نشان داد که فروکتان ذخیره شده در ریشه در انتقال مجدد آسیمیلاتها سهیم بود. بیشتر بودن انتقال مجدد فروکتان از ریشه به دانه، تحت تنش خشکی در لاین موتانت به دلیل بالاتر بودن بیان ژنهای درگیر در سنتز فروکتان (۱-SST و ۶-SFT) در ۷ روز پس از گردهافشانی و هیدرولیز فروکتان (۶-FEH) در ۲۱ روز پس از گردهافشانی، نسبت به تیپ وحشی بود. تنش خشکی باعث تغییرات معنیداری در بیان ژنهای ۱-FFT و ۱-FEH در ریشه هر دو ژنوتیپ نشد که تأیید کننده این موضوع است که تنها فرم غالب پیوند فروکتان β (۲,۶) تحت تأثیر تنش خشکی قرار گرفته است. در برنامههای اصلاحی گندم، ژنهای ۱-SST، ۶-SFT و ۶-FEH میتوانند به عنوان نشانگرهای مولکولی برای گزینش ژنوتیپهایی با محتوای فروکتان بالاتر و انتقال مجدد بیشتر مورد استفاده قرار گیرند.
رضا درویش زاده، هادی علیپور، احمد صرافی،
دوره ۴، شماره ۲ - ( ۱۲-۱۳۹۶ )
چکیده
بیماری ساقه سیاه یکی از بیماریهای مهم قارچی آفتابگردان است. اطلاع از نحوه توارث و کنترل ژنتیکی صفت اهمیت ویژهای در انتخاب روش مناسب بهنژادی برای مقاومت به این بیماری دارد. در این تحقیق دو ژنوتیپ ENSAT-B۵ و AS۶۱۳ آفتابگردان به همراه ژنوتیپ جهش یافته M۵-۵۴-۱ که دارای واکنش متفاوت به جدایههای MP۸ و MP۱۰ (قارچ عامل بیماری ساقه سیاه) بودند، انتخاب و نسلهای F۱، F۲، BC۱ و BC۲ از طریق تلاقیهای ENSAT-B۵×AS۶۱۳ و ENSAT-B۵×M۵-۵۴-۱ ایجاد شدند. نسلهای حاصل از تلاقی و والدین برای هر مجموعه در قالب طرح پایه کاملاً تصادفی با ۳ تکرار در شرایط کنترل شده کشت و آلودگی با جدایههای MP۸ و MP۱۰ قارچ عامل بیماری انجام شد. به غیر از ترکیب تلاقی [(♀) M۵-۵۴-۱ × ENSAT-B۵ (♂)-MP۱۰]، در دو ترکیب تلاقی [(♀) AS۶۱۳ × ENSAT-B۵ (♂)-MP۸] و [(♀) AS۶۱۳ × ENSAT-B۵ (♂)-MP۱۰] معنیدار شدن آزمون نیکویی برازش برای مدل سه پارامتری افزایشی- غالبیت حاکی از وجود اثرات متقابل غیرآللی در توارث صفت مقاومت به ساقه سیاه بود. در مدلهای برازش یافته برای ترکیب های تلاقی مختلف، اثر غالبیت [d] و اثرات متقابل غالبیت × غالبیت [dd] بالا و معنیدار بودند که نشاندهنده اهمیت بیشتر اثرات غیرافزایشی است. بنابراین انتخاب در نسلهای اولیه برای این صفت موفقیت آمیز نخواهد بود و بر این اساس تولید ارقام هیبرید برای افزایش مقاومت به بیماری ساقه سیاه توصیه میشود.
پریا امیری، احمد اسماعیلی، جواد هادیان،
دوره ۴، شماره ۲ - ( ۱۲-۱۳۹۶ )
چکیده
مطالعه تنوع ژنتیکی در گیاهان دارویی، یکی از اهداف مهم بهنژادی است. پیشرفت های اخیر در کاربرد واکنش زنجیرهای پلیمراز، امکان بررسی افراد یک جمعیت را در تعداد مکانهای ژنی بیشتری از ژنوم فراهم ساخته است و از میان نشانگرهای مولکولی DNA، نشانگرISSR نیز به طور موفقیت آمیزی در مطالعات مختلف تنوع ژنتیکی گیاهان استفاده شده است. در این پژوهش، تنوع ژنتیکی ۴۳ نمونه از ۵ جمعیت کدوتخمکاغذی و ۴ نمونه از ۱ جمعیت کدوتنبل کشت شده در کلکسیون دانشگاه شهید بهشتی توسط ۱۲ نشانگر ISSRبررسی شد. در مجموع ۸۳ نوار قابل امتیازدهی بهدست آمد و میانگین نوارهای تولیدی توسط نشانگرها ۹۱/۶ بود و ۱۰۰ درصد نوارهای قابل امتیازدهی چند شکلی نشان دادند. دندروگرام بر اساس ضریب تشابه جاکارد و روش خوشهبندی CLink (Complete Linkage)، ترسیم گردید و پنج گروه اصلی بهدست آمد. نتایج به دست آمده از گروهبندی با دو روش تجزیه به مختصات اصلی و تجزیه خوشهای نشان داد که گروهبندی ارایه شده توسط دو روش مزبور با یکدیگر مشابه بودند. ضریب کوفنتیک محاسبه و ۹۷/۰ بهدست آمد. در مجموع نتایج نشان داد که برخی از نشانگرهای ISSR استفاده شده در این تحقیق، برای مطالعات آینده تنوع ژنتیکی در گونه Cucurbita pepo مفید است.
آرش سلامی، محمدهادی پهلوانی، خلیل زینلی نژاد، محسن اسماعیل زاده مقدم،
دوره ۵، شماره ۱ - ( ۶-۱۳۹۷ )
چکیده
جمعآوری و نگهداری ژرمپلاسم، بخصوص تودههای بومی گونههای مهم زراعی و سازماندهی اطلاعات مربوط به آنها، علاوه بر تداوم استفاده از آنها موجب کاهش خطر فرسایش ژنتیکی آنها میگردد. در این مطالعه تودههای بومی گندم نان ایرانی جهت بررسی الگوی تنوع ژنتیکی، با استفاده از نشانگرهای مورفولوژیکی و نشانگر مولکولی آیاساسآر مورد ارزیابی قرار گرفتند. از نظر صفات ارتفاع، طول سنبله، طول ریشک، تعداد گرههای سنبله، تعداد دانه در سنبله، طول برگ و وزن دانه تفاوت قابلتوجهی بین تودههای بومی وجود داشت. همچنین در برخی از تودهها مثل خرمآباد و اردبیل تنوع درون جمعیتی برای برخی از خصوصیات بهویژه ارتفاع و طول ریشک قابلمشاهده بود. در بررسی تودهها از نظر نشانگرهای آیاساسآر، در مجموع ۹۹ نوار نمرهدهی شد که ۷۸ نوار چندشکل بودند. درصد چندشکلی با میانگین ۸۱,۸۸ درصد از ۵۳,۳۳ درصد برای آغازگر ۴ تا ۱۰۰ درصد برای آغازگرهای ISSR-۹، ISSR-۱۴، ISSR-۵ و ISSR-۷ متغیر بود. متوسط میزان اطلاعات چندشکلی برای تودهها ۰,۳ محاسبه شد. نتایج این مطالعه نشان داد که تنوع درون جمعیت قابلتوجهی برای تودههای بومی گندم خرمآباد، مراغه و تربتحیدریه از نظر نشانگرهای آیاساسآر وجود داشت در حالیکه برای تودههای خوی، اهواز، اصفهان، مشهد، ارومیه، شیراز و اردبیل تنوع ناچیزی مشاهده شد. نتایج این مطالعه نشان داد که بین و درون تودههای بومی گندم ایرانی تنوع ژنتیکی با درجات متفاوتی وجود دارد و از این تودهها میتوان به عنوان جمعیت پایه برای استخراج لاینهای خالص استفاده نمود.
سامان والی زاده، احمد اسماعیلی، هادی احمدی، امید علی اکبرپور، بیژن باجلان، اشکبوس امینی،
دوره ۶، شماره ۲ - ( ۱۲-۱۳۹۸ )
چکیده
سطح زیر کشت گندم در کشور ایران بیشتر بهصورت دیم میباشد و در این شرایط تنش کمآبی تأثیر زیادی بر عملکرد این گیاه میگذارد. از اینرو لازم است فعالیتهای تحقیقاتی بهنژادی بیشتری در خصوص تولید ژنوتیپهای متحمل به تنش کمآبی صورت گیرد. بهمنظور برآورد وراثتپذیری و همبستگی ژنتیکی صفات، ۳۶ رقم و لاین گندم با استفاده از دو آزمایش مجزا (نرمال و تنش کمبود آب) در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار مورد بررسی قرار گرفتند. صفات مورد بررسی در ژنوتیپهای گندم در شرایط نرمال و تنش تفاوت معنیداری را برای منبع محیط، ژنوتیپ و اثر متقابل ژنوتیپ و محیط حداقل در سطح ۵ درصد نشان دادند. نتایج حاصل از تجزیه به عاملها نشان داد که برای شرایط نرمال ۶ عامل اول در مجموع ۸۱,۱۳ درصد و برای شرایط تنش ۵ عامل اول در مجموع ۷۴,۹۶ درصد از تغییرات را تبیین کردند. نتایج برآورد همبستگی ژنتیکی بر اساس روش حداکثر درستنمایی محدود شده نشان داد که صفات عملکرد بیولوژیک، شاخص برداشت و تعداد دانه در سنبله بیشترین ارتباط را با عملکرد دانه دارا بودند و از اینرو برای انتخاب ارقام با عملکرد بالا تحت شرایط نرمال و تنش کمآبیاری با اهمیت محسوب میشوند. برآورد وراثتپذیری بر اساس روش حداکثر درستنمایی محدود شده نشان داد که صفت تعداد روز تا به سنبله رفتن در هر دو شرایط نرمال و تنش بیشترین مقادیر وراثتپذیری را به خود اختصاص داد.
فاطمه درویش نیا، محمدهادی پهلوانی، خلیل زینلی نژاد، خسرو عزیزی، سعید باقریکیا،
دوره ۷، شماره ۱ - ( ۶-۱۳۹۹ )
چکیده
بهمنظور تعیین مؤثرترین شاخصهای کمیسازی تحمل به تنش کمآبی و شناسایی ژنوتیپهای متحمل به تنش کمآبی در گندم نان، ۵۰ ژنوتیپ گندم نان در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در شرایط تنش (بهصورت دیم) و بدون تنش (دو بار آبیاری در مواقع بروز تنش) در شرایط مزرعهای در شهرستان خرم آباد ارزیابی گردیدند. نتایج تجزیه واریانس دادهها نشان داد که بین ژنوتیپها در هر دو شرایط محیطی از لحاظ کلیه صفات بهجز صفت تعداد سنبله در واحد سطح اختلاف معنیداری وجود داشت. در این بررسی هشت شاخص مقاومت به کمآبی شامل: شاخصهای تحمل به تنش (STI)، میانگین هندسی بهرهوری (GMP)، میانگین حسابی (MP)، عملکرد (YI)، میانگین هارمونیک (HM)، پایداری عملکرد (YSI)، حساسیت به تنش (SSI) و تحمل (TOL) بر اساس عملکرد دانه ژنوتیپها در هر دو محیط تنش و بدون تنش محاسبه شدند. شاخصهایی که بر اساس آنها افزایش عملکرد در هر دو شرایط تنش و بدون تنش صورت گیرد، بهعنوان بهترین شاخصها بودند. با توجه به این نکته شاخصهای STI و GMP، بهعنوان شاخص مناسب معرفی شدند. مناسبترین ژنوتیپها بر اساس نمودار سهبعدی این شاخصها ژنوتیپهای شیرودی و S-۹۰-۵ تعیین گردیدند. بر اساس وجود همبستگی مثبت بین شاخصهای مقاومت به تنش کمآبی و عملکرد در هر دو محیط تنش و بدون تنش، شاخصهای STI و GMP بهعنوان بهترین شاخصها معرفی شدند. با استفاده از روش ترسیمی بایپلات ژنوتیپهای شیرودی، S-۹۰-۵ و اروم، بهعنوان ژنوتیپهای با پتانسیل عملکرد بالا در هر دو محیط تنش و بدون تنش شناسایی گردیدند. بر اساس نتایج حاصل از تجزیه خوشهای ژنوتیپهای مورد بررسی بر اساس شاخصهای مقاومت به کمآبی در سه گروه قرار گرفتند. تجزیه و تحلیل گرافیکی ژنوتیپها نیز نشان داد که ژنوتیپهای شیرودی و S-۹۰-۵ تحت هر دو شرایط محیطی برتر از سایرین بودند و مناسب کشت در شرایط دیم میباشند. این ژنوتیپها همچنین میتوانند بهعنوان والدین حامل ژنهای مطلوب واکنش به تنش، در برنامههای دورگگیری و گزینش ژنوتیپهای متحمل مورد استفاده قرار گیرند.
علی دولتشاه، احمد اسماعیلی، هادی احمدی، کریم خادمی، داریوش گودرزی،
دوره ۷، شماره ۲ - ( ۱۲-۱۳۹۹ )
چکیده
اساس تحقیقات بهنژادی گیاهان بر پایه تنوع ژنتیکی وسیع استوار است و ارزیابی تنوع ژنتیکی یکی از مهمترین گامها در معرفی ارقام جدید است. در این تحقیق تنوع ژنتیکی ۲۵ ژنوتیپ خلر برای صفات مختلف در شهرستان خرم آباد در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار مورد بررسی قرار گرفت. نتایج تجزیه واریانس نشان داد که بین ژنوتیپ ها از لحاظ اغلب صفات مورد مطالعه اختلاف معنیداری وجود دارد. نتایج مقایسه میانگین نشان داد که ژنوتیپ IF۱۳۱۲ با بیشترین عملکرد دانه و ژنوتیپ های IF۱۳۳۲ و IF۴۷۱ با بیشترین عملکرد علوفه خشک و تر، بهترین عملکرد را دارند. نتایج تجزیه به مؤلفه های اصلی نشان داد که سه مؤلفه اول ۶۲,۶۴ درصد از تغییرات کل را توجیه می نمایند. بر اساس نتایج تجزیه خوشه ای، ژنوتیپهای IF۱۳۰۷، IF۱۸۷۲ وIF۴۷۱ که دارای عملکرد دانه و علوفه بیشتری نسبت به سایر ژنوتیپ ها بودند، در یک گروه قرار گرفتند. جهت برآورد همبستگی ژنتیکی و وراثت پذیری صفات مختلف در ژنوتیپ های خلر از روش REML استفاده شد. بیشترین وراثت پذیری (۰,۸۷) برای صفت تعداد دانه نارس و کمترین وراثت پذیری (۰.۱۰) برای صفت وزن خشک کل برآورد گردید. عملکرد دانه با عملکرد علوفه تر همبستگی ژنتیکی مثبت و بالایی داشت و صفات بیوماس، درصد برگ و عملکرد علوفه خشک نیز همبستگی ژنتیکی مثبت و بالایی با عملکرد علوفه تر نشان دادند. در مجموع، ژنوتیپ IF۱۳۰۷ از نظر بیشتر صفات دارای تظاهر بهتری نسبت به سایر ژنوتیپها بود و از نظر عملکرد علوفه تر بین ژنوتیپها عملکرد قابل قبولی داشت.
قاسم اقلیما، عزیزاله خیری، محسن ثانی خانی، جواد هادیان، میترا اعلائی،
دوره ۸، شماره ۱ - ( ۵-۱۴۰۰ )
چکیده
در این بررسی برای مطالعه تنوع ژنتیکی ۲۲ جمعیت شیرینبیان از نشانگر مولکولی ISSR استفاده شد. تعداد ۱۲ آغازگر برای تکثیر قطعات DNA ژنومی جمعیتهای شیرینبیان استفاده شد. تنوع ژنتیکی مطلوبی براساس نشانگر ISSR در بین افراد مشاهده شد. در کل ۱۳۰ باند تشکیل شد و ۱۰۵ باند دارای چندشکلی بودند. میانگین درصد چندشکلی در بین جمعیتهای مطالعه شده برابر ۸۰,۴۷ محاسبه شد. بیشترین درصد چندشکلی به آغازگرهای IS۲۳، IS۲۱، IS۹، IS۱۳ و IS۱۵ اختصاص داشت. میانگین محتوی چندشکلی (PIC) و میانگین شاخص نشانگر (MI) بهترتیب ۰,۳۴۷ و ۲,۴۷ بود. شاخص اطلاعاتی شانون (I) در سطح جمعیتها بین ۰,۲۰۷ تا ۰,۳۹۳ و شاخص تنوع ژنی نی (h) بین ۰,۱۴۰ تا ۰,۲۷۰ متغیر بود. در کل جمعیت داراب کمترین تنوع ژنتیکی و جمعیت سلطانیه بیشترین تنوع ژنتیکی را نشان دادند. درصد مکانهای ژنی پلیمورف بین ۳۵,۲۴ تا ۶۵,۷۱ درصد متغیر بود. میانگین تعداد آللهای مشاهده شده و مؤثر در هر مکانژنی بهترتیب ۱,۴۶ و ۱,۳۴ محاسبه گردید. بر مبنای میزان فاصله ژنتیکی نی، جمعیتهای بردسیر و بافت دارای بیشترین تشابه ژنتیکی (۰,۸۸۸) و جمعیتهای بردسیر و سلطانیه دارای کمترین تشابه ژنتیکی (۰,۱۳۲) بودند. افراد جمعیتهای مختلف مورد مطالعه با استفاده از تجزیه خوشهای به روش UPGAM و ضریب تشابه جاکارد در سه گروه اصلی گروهبندی شدند. نتایج حاصل نشان داد که نشانگر ISSR سیستم نشانگری قابل اطمینان برای آشکاریسازی سطح بالایی از چندشکلی است و میتوان از آن در بررسی تنوع ژنتیکی و انجام برنامههای اصلاحی در شیرینبیان استفاده نمود.
مریم رسول زاده اقدم، رضا درویش زاده، ابراهیم سپهر، هادی علی پور،
دوره ۸، شماره ۱ - ( ۵-۱۴۰۰ )
چکیده
کمبود عناصر غذایی از تنشهای غیرزیستی مهمی است که بر رشد و نمو گیاهان تأثیر میگذارد. در این پژوهش، ۷۶ لاین خالص آفتابگردان روغنی جمعآوری شده از نقاط مختلف جهان در دو شرایط بهینه و کمبود فسفر قابل جذب بهصورت مرکب بر پایه طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار در شرایط گلدانی بهلحاظ برخی صفات فیزیولوژیک مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج نشان داد کمبود فسفر باعث کاهش میانگین تمام صفات مورد مطالعه آفتابگردان بهغیر از صفت دمای کانوپی میشود. لاینهای آفتابگردان روغنی در شرایط بهینه و کمبود فسفر بهترتیب در پنج و چهار خوشه گروهبندی شدند. لاینهای ۱۹، ۲۱، ۲۷، ۴۴ و ۷۱ که در شرایط بهینه فسفر در خوشه مطلوب قرار گرفته بودند، در شرایط کمبود فسفر نیز در خوشه مطلوب با عملکرد و اجزای عملکرد بالا گروهبندی شدند. براساس شاخص تحمل چندمتغیره MFVD برای هر یک از لاینها با استفاده از ماتریسهای نسبت و حاصلضرب میانگین صفات مورد مطالعه در شرایط بهینه و کمبود فسفر و تجزیه به مؤلفههای اصلی روی ماتریسهای حاصل محاسبه شد. براساس نتایج بایپلات حاصل، لاینهای ۷۱، ۷۴، ۶۵، ۲۱، ۳۹، ۷، ۱۸ و ۱۱ بهعنوان لاینهای مطلوب و متحمل به کمبود فسفر شناسایی شدند.
اسماعیل دستورانی، خلیل زینلی نژاد، مسعود سلطانی نجف آبادی، محمدهادی پهلوانی، حسن سلطانلو، سعید باقری کیا،
دوره ۸، شماره ۱ - ( ۵-۱۴۰۰ )
چکیده
این پژوهش با هدف تعیین گروههای هاپلوتایپی و شناسایی آللهای اختصاصی برای صفات مطلوب زراعی گندم نان انجام شد. بههمین منظور ۴۲ ژنوتیپ گندم بومی ایران و ۹ رقم تجاری بههمراه رقم بهاره چینی (ژنوتیپ مرجع) در قالب طرح آگمنت کشت و از نظر ۱۳ صفت فنوتیپی کمی ارزیابی شدند. نتایج آمار توصیفی نشان داد که صفات طول ریشک و روز تا گلدهی بهترتیب بالاترین و پایینترین ضریب تغییرات فنوتیپی را داشتند. بهمنظور بررسی تنوع هاپلوتایپی QTL مرتبط با صفات فنوتیپی واقع بر کروموزومهای ۴B و ۷D گندم نان از هشت نشانگر ریزماهواره استفاده شد. نتایج نشان داد که ژنوتیپهای مورد بررسی با توجه به مطابقت آللی با ژنوتیپ مرجع در کروموزومهای ۴B و ۷D بهترتیب در ۱۳ و شش گروه هاپلوتایپی قرار گرفتند. بهمنظور بررسی وجود ارتباط بین صفات و نشانگرها، تجزیه واریانس در قالب طرح کاملاً تصادفی با تکرار نامساوی برای تکتک نشانگرها انجام شد. در مجموع از ۱۳ صفت مورد بررسی، برای هشت صفت ارتباط معنیدار آماری مشاهده شد و برای سه صفت بهطور همزمان یک آلل اختصاصی معرفی گردید. چنانچه اصلاحگر علاقهمند به گزینش ژنوتیپهایی باشد که بهطور همزمان سه حالت مطلوب یعنی گلدهی زودتر، نیمهپاکوتاهی و تعداد بیشتر دانه در سنبله را داشته باشند، میتواند از آلل اختصاصی شناسایی شده (۱۵۳جفتباز) نشانگر Xgwm۱۴۹-۴B استفاده کند.
سهیلا افکار، فرانک هادی، علی اشرف جعفری،
دوره ۸، شماره ۲ - ( ۱۲-۱۴۰۰ )
چکیده
فستوکا یکی از بزرگترین جنسها از خانواده گراسها است که بیش از ۶۰۰ گونه با سطح پلوئیدی متفاوت دارد. این مطالعه با هدف بررسی تنوع ژنتیکی ۲۲ ژنوتیپ از سه گونه فستوکا (Festuca arundinacea، F.ovina و F.rubra) با استفاده از الگوی الکتروفورز پروتئینهای ذخیرهای بذر انجام شد. این گونهها تنوع قابلتوجهی در تعداد باندهای پروتئینی از ۱۳-۵ نشان دادند. بیشترین تعداد باند در G۱۷ (F.rubra) و کمترین تعداد باند پروتئینی در G۵ (F.ovina) مشخص شد. باند شماره ۱۴ کمیاب بود و فقط در G۳ در گونه F.ovina مشاهده شد که میتواند بهعنوان یک باند اختصاصی برای شناسایی این ژنوتیپ در نظر گرفته شود. با توجه به نتایج تجزیه AMOVA سطح بالایی از تنوع ژنتیکی درونگونهها نسبت به بینگونهها وجود داشت که میتواند ناشی از ماهیت دگرگشنی در این جنس باشد. با توجه به اختلاف مشاهده شده در شاخصهای تنوع بین سه گونه مورد مطالعه، مشخص شد که گونهها دارای ساختار ژنتیکی متفاوتی هستند. نتایج تجزیه خوشهای بر اساس الگوی پروتئین ذخیرهای بذر در ژنوتیپهای ارزیابیشده با استفاده از ماتریس فاصله اقلیدسی و روش UPGMA، ژنوتیپهای مورد مطالعه را در چهار گروه قرار داد. کمترین ضریب تشابه بین G۱۴ و G۱۵ (F.arundinacea) با G۶ (F.ovina) وجود داشت، لذا میتوان نتیجه گرفت گونهها از روند تکاملی متفاوتتری تکامل یافتهاند و بنابراین توصیه میشود بهعنوان والد در تولید ارقام ترکیبی استفاده شوند. تنوع مشاهده شده در الگوی پروتئینی بذر گونههای فستوکا میتواند بهعلت هتروزیگوتی ناشی از دگرگشنی، تفاوت گونهها یا جمعآوری جمعیتها از مناطق متفاوت باشد.
کاوه صادقی، محمدهادی پهلوانی، محسن اسماعیلزاده مقدم، خلیل زینلینژاد،
دوره ۸، شماره ۲ - ( ۱۲-۱۴۰۰ )
چکیده
شناسایی شاخص های انتخاب مهمترین مرحله یک پروژه اصلاحی است که با هدف بهبود عملکرد دانه صورت میگیرد. تعریف شاخص انتخاب معمولاً با ارزشیابی متغیرها در روشهای آماری چندمتغیره انجام می شود. در پژوهش حاضر ارتباط بین عملکرد دانه و اجزای آن در ژنوتیپهای گندم نان با روشهای آماری چندمتغیره صورت گرفت. آزمایش در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در ۳ تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان در سال زراعی ۹۸-۱۳۹۷ اجرا گردید. ده رقم تجاری گندم نان بههمراه نتاج حاصل از تلاقی مستقیم و معکوس آنها در یک آرایش دی آلل از نظر صفات مورفولوژیکی، فنولوژیکی بهویژه عملکرد دانه و اجزای آن مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج ضرایب همبستگی ژنوتیپی و فنوتیپی نشان داد که بین عملکرد دانه و صفات طول سنبله، وزن سنبله، تعداد پنجه بارور، تعداد دانه در سنبله، تعداد سنبلچه در سنبله، وزن هزاردانه، عملکرد بیولوژیک و شاخص برداشت همبستگی مثبت و معنی داری در سطح احتمال ۱ درصد وجود داشت. بر اساس نتایج حاصل از تجزیه رگرسیون گام به گام، صفات عملکرد بیولوژیک، شاخص برداشت، تعداد دانه در سنبله اصلی و وزن سنبله اصلی بهترتیب وارد مدل رگرسیونی شده و در مجموع ۹۸ درصد از تغییرات عملکرد دانه را توجیه کردند. بر اساس نتایج تجزیه علیت، عملکرد بیولوژیک بالاترین اثر مستقیم را بر عملکرد دانه داشت. پس از عملکرد بیولوژیک، بیشترین اثر مستقیم بر عملکرد دانه مربوط به صفت وزن سنبله اصلی بود. همچنین با در نظر گرفتن مقادیر ویژه بزرگتر از یک در تجزیه به عامل ها، ۸ عامل پنهانی شناسایی شد که در مجموع ۷۵,۱۸ درصد از تغییرات داده ها را توجیه نمودند. بهطور کلی میتوان نتیجه گرفت که عملکرد بیولوژیک، شاخص برداشت، تعداد دانه در سنبله و وزن سنبله نسبت به سایر صفات میتوانند بهعنوان شاخصهای مناسب در برنامههای اصلاحی برای انتخاب ژنوتیپهای با عملکرد بالا در شرایط مزرعه مورد استفاده قرار گیرند. همچنین ژنوتیپهای گنبد♀ × احسان♂ و احسان از بیشترین ارزش برای صفات مورد بررسی برخوردار بودند که در تحقیقات به نژادی آینده می توان از آن ها استفاده کرد.
جمشید مرادپور، هادی احمدی، محمود باقری، داریوش گودرزی،
دوره ۹، شماره ۱ - ( ۶-۱۴۰۱ )
چکیده
بادمجان در ایران دارای تنوع ژنتیکی زیادی است و تودههای بومی بسیاری از این گیاه در ایران وجود دارند. جهت انجام آزمایشهای سازگاری و پایداری پنج توده بومی بادمجان میناب از مناطق عمده تولید این محصول جمعآوری و تحت برنامه اصلاحی گزینش لاینهای خالص قرار گرفتند که در نتیجه ۱۵ لاین برتر بادمجان از این تودهها انتخاب شدند. پانزده ژنوتیپ بادمجان بههمراه دو توده مادری برتر (جمعاً ۱۷ ژنوتیپ) بهمدت ۲ سال و در ۳ منطقه کشور شامل میناب، کرج و جیرفت مورد مطالعه قرار گرفتند. آزمایش در قالب طرح آماری بلوکهای کامل تصادفی و در ۳ تکرار انجام شد. در نهایت عملکرد کل در دو سال متوالی اندازهگیری و در پایان تجزیه مرکب دادهها صورت گرفت و با بررسی پایداری ژنوتیپها به روش¬های AMMI و GGE Biplot بهترین لاین(ها) برای اقلیمهای مختلف معرفی شدند. بر اساس نتایج مقایسه میانگین عملکرد ژنوتیپهای مورد بررسی در هر منطقه از میانگین دو سال آزمایش، ژنوتیپ GHE۱۲ در منطقه میناب، ژنوتیپ SA۱۳ در منطقه جیرفت و ژنوتیپهای AM۴، SA۱۵ و SA۵ در منطقه کرج از عملکرد قابل قبولی نسبت به بقیه ژنوتیپها برخوردار بودند. با اینحال بر اساس نتایج تجزیه سازگاری و پایداری عمومی، دو ژنوتیپ Y۷ و SA۲۰ با داشتن کمترین میزان اثر متقابل، پایدارترین ژنوتیپها شناخته شدند. در نهایت بر اساس نتایج سازگاری و پایداری خصوصی، ژنوتیپ Y برای منطقه میناب، ژنوتیپ SA۱۳ برای منطقه جیرفت و ژنوتیپ AM۴ برای منطقه کرج قابل توصیه هستند.
راضیه قربانی، راحله قاسم زاده، هادی علی پور،
دوره ۹، شماره ۱ - ( ۶-۱۴۰۱ )
چکیده
بهمنظور شناسایی مکان های ژنی کنترلکننده صفات مورفو-فیزیولوژیک گیاهچه در ۸۸ رقم گندم نان، آزمایشی در شرایط نرمال و تنش شوری ۱۲۰ میلی مولار (معادل ۱۲ دسی زیمنس بر متر)، در قالب طرح آلفا لاتیس ساده در گلخانه دانشکده کشاورزی دانشگاه ارومیه در سال زراعی ۱۴۰۰-۱۳۹۹ انجام شد. صفات میزان کلروفیل a، b و کل، کا روتنوئید، پرولین، وزن تر و خشک گیاهچه، طول گیاهچه، محتوای نسبی آب برگ (RWC) و غلظت یونها (سدیم، پتاسیم و نسبت پتاسیم به سدیم) اندازهگیری شدند. پس از ژنوتیپسنجی بهوسیله توالییابی با فنّاوری Ion Torrent و حذف SNPهایی با بیش از ۲۰ درصد داده گمشده و فراوانی آلل جزئی کمتر از ۵ درصد، تعداد ۵۸۶۹ SNP شناسایی شد. بر اساس نقشه یابی ارتباطی با روش مدل خطی مخلوط (MLM) برای شرایط نرمال در مجموع ۲۵ ارتباط نشانگر-صفت (MTA) شناسایی شد. ژنوم A بیشترین و ژنوم D کمترین تعداد MTA را به خود اختصاص دادند. در بین صفات مورد بررسی در شرایط نرمال، کلروفیل a بیشترین تعداد MTA را روی کروموزوم های ۱A، ۳B، ۳D، ۵B و ۷A نشان داد و برای شرایط تنش شوری ۲۱ MTA شناسایی شد که ژنوم B بیشترین تعداد MTA و ژنوم D کمترین تعداد MTA را به خود اختصاص دادند. برای وزن تر گیاهچه پنج MTA شناسایی شد که روی کروموزوم های ۴A و ۶B قرار داشتند. نتایج پژوهش حاضر، اطلاعات ارزشمندی در ارتباط با مکان های ژنی مرتبط با صفات مورد مطالعه ارائه میدهد که می توان پس از تأیید در جمعیت های دو والدی و آزمایشهای تکمیلی، در برنامه های بهنژادی گندم در گزینش به کمک نشانگر از این یافتهها استفاده نمود.
حسین عبدی، هادی علی پور، ایرج برنوسی، جعفر جعفرزاده،
دوره ۱۰، شماره ۱ - ( ۶-۱۴۰۲ )
چکیده
ارزیابی ساختار جمعیت، جهت درک الگوهای تنوع، انتخاب والدین مناسب برای تلاقی، شناسایی دقیق مکانهای ژنومی کنترلکننده صفات، مطالعات تکاملی و روابط خویشاوندی ضروری است. در جریان تحقیق حاضر، ساختار ژنتیکی در جمعیتی متشکل از ۳۸۳ ژنوتیپ گندم ایرانی از گونههای هگزاپلوئید (ارقام زراعی و تودههای بومی) و تتراپلوئید بر اساس روشهای مبتنیبر فاصله (تجزیه به مؤلفههای اصلی و تجزیه تابع تشخیص مؤلفههای اصلی) مورد مطالعه قرار گرفت. بدین منظور از ۱۶۲۷۰ نشانگر چندشکلی تک نوکلئوتیدی (SNP) بهدست آمده توسط روش GBS، استفاده شد. بر اساس نتایج، تقریباً یکچهارم از واریانس کل به تنوع بین جمعیتها تعلق داشت و ضریب Fst بین ارقام زراعی و تودههای بومی برابر با ۰,۱۵ بهدست آمد. در حالیکه ضریب فوق بین نمونههای تتراپلوئید و تودههای بومی هگزاپلوئید بالا و برابر با ۰,۴۴ بود. ژنوم D کمترین مقدار شاخص Fst را به خود اختصاص داد و کروموزوم ۴B بیشترین میزان ضریب Fst و سایر شاخص تنوع ژنی را نشان داد. گرچه بایپلات PCA، ارقام زراعی و تودههای بومی گندمهای هگزاپلوئید را بهخوبی از هم تفکیک نمود، اما نتوانست تمایز روشنی بین نمونههای تتراپلوئید با سایر ژنوتیپها ایجاد نماید. ارزیابی دقیق ساختار جمعیت با روش DAPC توانست بهطور موفقیتآمیزی گروههای از پیش تعیین شده را شناسایی و تفکیک کند. این نتیجه بدان دلیل است که رویکرد DAPC تمایز بین گروهها را به حداکثر و تغییرات درون گروه را به حداقل میرساند. اختلاط جزئی بین ارقام زراعی و تودههای بومی هگزاپلوئید را میتوان به تبادل ژنی بین این دو گروه و یا شاید برچسبگذاری اشتباه آنان در زمان جمعآوری ارتباط داد. بهطور کلی، نتایج حاصل از این مطالعه اطلاعات مفیدی درباره تمایز ژنتیکی نمونههای گندم تتراپلوئید و هگزاپلوئید ایرانی ارائه داد که میتواند در برنامهریزیهای آتی بهنژادی گندم مورد استفاده قرار گیرد. همچنین حفاظت از این نمونهها در بانکهای ژن برای استراتژیهای مختلف ضروری میباشد.
رمضانعلی پورعلی، محمدهادی پهلوانی، خلیل زینلی نژاد،
دوره ۱۰، شماره ۲ - ( ۱۲-۱۴۰۲ )
چکیده
افزایش عملکرد دانه در واحد سطح و بهبود کیفیت نان تولیدی از مهمترین اهداف برنامههای بهنژادی گندم در ایران هستند. آگاهی از نحوه کنترل ژنتیکی صفات و دسترسی به نشانگرهای مولکولی یا مورفولوژیکی پیوسته با آنها نیز پیشنیاز هرگونه دستورزیهای ژنتیکی محسوب میگردند. در این مطالعه از تعداد ۱۰۰ نتاج نسل F۱ دایآلل ۱۰ × ۱۰ کامل و دوطرفه استفاده شد تا ژنتیک عملکرد دانه و ارزش نانوایی آنها با استفاده از نشانگرهای STS مرتبط با زیرواحدهای HMWG مورد تحلیل قرار گیرد. این پژوهش در سالهای ۱۳۹۹ و ۱۴۰۰ در دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان انجام شد. در سال اول ۱۰ رقم گندم شامل گنبد، مروارید، کلاته، احسان، سیروان، بهاران، چمران۲، شوش، مهرگان و برات از نواحی جغرافیایی مختلف ایران در مزرعه کشت و با هم تلاقی داده شدند. در سال دوم والدین و تلاقیها در قالب طرح بلوک کامل تصادفی با سه تکرار کشت و مقادیر عملکرد دانه، تعداد سنبله در بوته، تعداد دانه در سنبله، وزن دانه، روز تا سبز شدن و ارتفاع بوته از روی آنها اندازهگیری گردید. نتایج بیانگر وجود تفاوت ژنتیکی معنیدار بین والدین بود. تحلیل وراثتپذیری خصوصی نشان داد که تلاقی ارقام بهترین روش بهنژادی برای بهبود عملکرد دانه، تعداد سنبله در بوته و روز تا سبز شدن است. بر همین مبنا، برای بهبود تعداد دانه در سنبله، وزن دانه و ارتفاع بوته روش انتخاب، بازدهی بالاتری خواهد داشت. ارقام مروارید و گنبد بهترتیب بهترین ترکیبشوندههای عمومی برای عملکرد دانه بودند؛ زیرا اثرات ترکیبپذیری عمومی مثبت و معنیداری داشتند. بالاترین ترکیبپذیری خصوصی در تلاقیهای احسان × گنبد، مروارید × چمران ۲ و شوش × سیروان مشاهده گردید. نتایج این مطالعه نشان داد که نشانگرهای STS در شناسایی تفاوت ارزش نانوایی ارقام توانمند بودند. امتیاز کیفی ارقام بین ۶ تا ۱۰ برآورد شد و کلاته و برات بهعنوان برترین ارقام شناسایی شدند. برتر شدن رقم برات از هر دو جنبه کمیت و کیفیت در عملکرد تأیید مجددی بر کارآمدی بهنژادی این رقم و بیانگر ارزشمند بودن آن بهعنوان والد حاوی ژنهای مطلوب میباشد. در مجموع، نشانگرهای STS بهکار گرفته شده در این مورد مطالعه، ابزار مفیدی برای بهبود زمینه ژنتیکی گندم و با استفاده از آنها در انتخاب به کمک نشانگر برای ارزش نانوایی هستند.
محمد نادر ابراهیمی، هادی احمدی، مصطفی درویش نیا، داریوش گودرزی،
دوره ۱۰، شماره ۲ - ( ۱۲-۱۴۰۲ )
چکیده
گندم (Triticum aestivum L., ۲n= ۶x= ۴۲, AABBDD) مهمترین گیاه استراتژیک درسراسرجهان بهشمار میرود که با تأمین پروتئین، نشاسته، مواد معدنی و ویتامینها، نقش بسیار حیاتی در رژیم غذایی انسانها دارد. بیماری بلایت خوشه گندم (Fusarium head blight: FHB) یکی از مهمترین بیماریهای گندم در مناطق گرم و مرطوب دنیا است که باعث کاهش محصول و کیفیت دانه میشود. عامل بیماری بلایت فوزاریومی سنبله گندم قارچ Fusarium graminearum میباشد. در مطالعه حاضر، بهمنظور تعین ژنوتیپهای مقاوم گندم نان و بررسی برخی صفات مرتبط با عملکرد، ۲۷ رقم و لاین گندم نان در مدت یکسال در مزرعه پژوهشی، دانشکده کشاورزی دانشگاه لرستان کشت و مورد آزمون قرار گرفتند. بهمنظور اعمال تیمار، خوشهها در مرحله آغاز گلدهی بهصورت اسپور پاشی، به عامل بیماری آلوده شدند. نتایج تجزیه واریانس، اختلاف معنیدار آماری بین ۲۷ ژنوتیپ گندم نان مورد بررسی از نظر صفات رشدی، اجزای عملکرد و همچنین عملکرد دانه نشان داد. از نظر عملکرد دانه ارقام ۱ (مهدوی)، ۳ (شیراز) و ۱۴ (دز) برتری معنیداری در مقایسه با سایر ارقام داشتند. نتایج همبستگی ساده بین صفات و همچنین رگرسیون گام به گام نشان داد که صفات وزن هزاردانه، تعداد دانه در سنبله، تعداد سنبلچه، طول ریشک و ارتفاع بوته از صفات بسیار مهم در تعیین عملکرد دانه میباشند. بنابراین انتخاب ارقامی که دارای صفات مورد نظر باشند، میتواند تولید عملکرد دانه بالا را تضمین نماید. از نظر میزان درصد بیماری FHB، ارقام شیراز، پیشتاز، قدس و مروارید۲ بهعنوان مقاومترین ژنوتیپها شناسایی شدند. با توجه به مقادیر وراثتپذیری عمومی و پیشرفت ژنتیکی برای ارتفاع بوته و همچنین ثبت همبستگی بالای این صفت با عملکرد دانه، میتوان از این صفت بهعنوان صفت مطلوب برای بهبود عملکرد دانه از طریق گزینش استفاده نمود. علاوهبر این، نتایج کلی مطالعه حاضر نشان داد که استفاده از ارقام شیراز، پیشتاز، قدس و مروارید۲ در برنامههای بهنژادی برای انتقال ژنهای صفت مقاومت به بیماری بلایت سنبله گندم، مناسب میباشد.
فروغ جودکی، احمد اسماعیلی، سید سجاد سهرابی، سیده زهرا حسینی، هادی احمدی،
دوره ۱۰، شماره ۲ - ( ۱۲-۱۴۰۲ )
چکیده
بلوط گالزا (Quercus infectoria) یکی از گونههای کمیاب با خواص دارویی کاربردی از خانواده بلوط است. مطالعات مختلف وجود متابولیتهای ثانویه متعدد با خواص درمانی را در این درخت تأیید کردهاند. با وجود اهمیت این گیاه، ساختار ژنتیکی آن مبهم باقی مانده است. بنابراین شناخت ساختار ژنتیکی این گیاه میتواند بینش ارزشمندی در مورد کاربردهای بالقوه آن در صنایع مختلف ارائه دهد. ریز RNAها یکی از مهمترین عناصر ژنتیکی هستند که در بیوسنتز متابولیتهای مهم در گونههای مختلف گیاهی نقش مؤثری دارند. علیرغم نقش مهم ریز RNAها در گیاهان، تا به امروز هیچ عضوی از این عناصر تنظیمی کوچک در Q. infectoria گزارش نشده است. بنابراین، در مطالعه حاضر، پس از توالییابی و سرهمبندی نوپدید پروفایل بیانی Q. infectoria، اقدام به شناسایی ریز RNAهای محافظت شده گردید. بدین منظور از برگ و ریشه درختان بلوط گالزا در منطقه شینه قلایی و نهال های دوساله در خرمآباد نمونهبرداری شد. برای استخراج RNA کل از روش Djami-Tchatchou استفاده شد. پس از توالییابی RNA با استفاده از پلتفرم Illumina HiSeq ۲۵۰۰ و کیفیتسنجی خوانشهای ایجاد شده، توالی آداپتورها حذف و خوانشهای با کیفیت بالا با استفاده از بسته نرمافزاری Trinity سرهمبندی شدند. برای شناسایی ریز RNAها و ژنهای هدفشان، تمام توالیهای ریز RNA گیاهی از پایگاه داده miRbase دانلود شدند. الگوریتم BLASTn برای شناسایی بالاترین شباهت بین یونیژنها و ریز RNAهای بالغ گیاهی مورد استفاده قرار گرفت. علاوهبر این، BLASTx برای جستجوی پایگاهداده پروتئینهای غیر تکراری برای حذف یونیژنهای کدکننده پروتئین استفاده شد. بررسی پیشبینی ساختار دوم ریز RNA شامل ارزیابی شباهت بین ژنهای بالقوه و توالیهای ریز RNA بالغ با استفاده از ابزارتحت وب mfold صورت گرفت. شناسایی ژن های هدف ریز RNA و هستیشناسی ژن بهترتیب با استفاده از ابزار تحت وب psRNAtarget و نرمافزار OmicsBox انجام شد. پس از پالایش دقیق و سختگیرانه، چهار ریز RNA متعلق به خانوادههای ریز RNAهای حفاظتشده، از جمله qin-miR۱۵۶، qin-miR۳۹۹، qin-miR۱۶۰ و qin-miR۱۷۲ شناسایی شدند. تجزیه و تحلیل مسیر KEGG نشان داد که ژنهای هدف در مسیر چرخه سیترات نقش دارند. بررسی ژن های هدف ریز RNAها در Q. infectoria و تجزیه و تحلیل شبکه برهمکنشی آنها، در نهایت به شناسایی سه ژن هاب منجر شد. ژنهای هدف ریز RNAهای شناسایی شده با بیوسنتز گروههای آنزیمی مختلف مرتبط بودند، که نشان میدهد اکثر ریز RNAها هیدرولازها، ترانسفرازها و اکسیدوردوکتازها را تنظیم میکنند. با توجه به نقش ریز RNAها در تنظیم بیان عوامل رونویسی و تأثیر آنها بر ژنهای دخیل در بیوسنتز متابولیتهای ثانویه، میتوان از پتانسیل چنین عناصر تنظیمی به عنوان راهنما و کلید در برنامههای بهنژادی بلوط گالزا بهره برد.