[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي :: درباره نشريه :: آخرين شماره :: تمام شماره‌ها :: جستجو :: ثبت نام :: ارسال مقاله :: تماس با ما ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
اطلاعات نشریه::
آرشیو مجله و مقالات::
برای نویسندگان::
برای داوران::
ثبت نام و اشتراک::
تماس با ما::
تسهیلات پایگاه::
بایگانی مقالات زیر چاپ::
فهرست داوران همکار::
::
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
..
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
..
ISSN
شاپای آنلاین: ISSN 2676-7309
شاپای چاپی: ISSN 2383-1367
..




 
..
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
9 نتیجه برای نظریان فیروزآباد

فرهاد نظریان فیروزآبادی،
دوره 1، شماره 2 - ( 11-1393 )
چکیده

نشاسته پلی‌ساکاریدی مرکب از واحدهای گلوکز است که از دو جزء آمیلوز و آمیلوپکتین تشکیل شده است. آمیلوز ترکیبی خطی از واحدهای گلوکز (4-1)α است، اما آمیلوپکتین نسبتاً دارای شاخه‌های (6-1)α فراوانی است. بسته به نوع گونه گیاهی و محل ساخت و ساز نشاسته، نسبت این دو جز متغیر است، اما به‌طور کلی در بیشتر گونه‌ها میزان آمیلوز در حدود 20 درصد است. اگرچه این پلی‌ساکارید مهم به همان شکلی که در گیاه تولید می‌شود دارای کاربردهای متعددی در صنایع غذایی، دارویی و ... است، اما استفاده از آن به همین شکل و بدون اعمال تیمار‌های فیزیکو-شیمیایی با محدودیت‌های فراوانی مواجهه است و لذا چندان مناسب کاربردهای صنعتی نمی‌باشد. درست به همین دلیل و برای تولید نشاسته‌هایی با خصوصیات مطلوبی چون حداقل پس‌رفت (Retrogradation) و پایداری در چرخه‌های متعدد ذوب و انجماد مجدد (Freez-thaw stability)، در نهایت نسبت به تیمار نشاسته با مواد شیمیایی اقدام می‌شود. صرف‌نظر از هزینه‌بر بودن چنین تیمارهایی در صنعت، نگرانی در مورد سلامت بشر و آلودگی محیط‌زیست را می‌توان از مضرات دیگر این روش‌ها برشمرد. دست‌ورزی در سطح آنزیم‌های دخیل در بیوسنتز نشاسته امکان اصلاح کیفیت نشاسته تولیدی در گیاهانی مانند سیب‌زمینی، کاساوا، ذرت، گندم، برنج و ... را فراهم آورده است. به‌منظور تغییر در خصوصیات فیزیکو-شیمیایی نشاسته به کمک راهکارهای مهندسی ژنتیک، از آنزیم‌های جالب‌توجهی از منابع میکروبی متعددی استفاده می‌شود تا در جریان بیوسنتز نشاسته، بتوانند تغییرات مورد نظر را در داخل آمیلوپلاست اعمال کنند. خاموش‌سازی ژن‌های درگیر در بیوسنتز نشاسته و یا افزایش بیان آن‌ها، منجر به تولید نشاسته‌هایی با خصوصیات فیزیکو‌شیمیایی متفاوت شده است. همچنین تولید بیوپلیمرهای که واحدهای سازنده‌ی آن‌ها به‌غیراز (4-1)α و (6-1)α به‌صورت پیوندهای (3،6-1)α و (4،6-1)α و یا ترکیبی از این‌ها به هم متصل شده باشند، به دلیل اهمیت این بیوپلیمرها در صنعت، در حال حاضر از جمله زمینه‌های تحقیقاتی مهم امروزی است.
علی درویشیان، احمد اسماعیلی، فرهاد نظریان فیروزآبادی، رضا دریکوند، طهماسب حسین پور،
دوره 2، شماره 2 - ( 12-1394 )
چکیده

اصلاح‌نباتات انتخاب افراد برتر از درون جوامع متنوع گیاهی است. موفقیت انتخاب بستگی به ارزیابی صحیح تنوع در جمعیت گیاهی دارد و نشانگرهای ملکولی توانمندی مناسبی در این موضوع دارند. در این تحقیق، برای ارزیابی تنوع ژنتیکی 25 رقم و لاین گندم دیم پرکاربرد در مراکز تحقیقاتی غرب کشور (شامل 9 رقم هگزاپلوئید، 2 رقم تتراپلوئید و 14 لاین هگزاپلوئید) از نشانگر RAPD استفاده شد. DNA ژنومی به روش دلاپورتا استخراج و پس از انجام واکنش PCR، الگوی بانددهی آنها با 30 آغازگر مورد مطالعه قرار گرفت. در مجموع، تعداد 200 باند قابل امتیازدهی به دست آمده که از این تعداد، تعداد 130 باند (%65) چندشکل بودند. آغازگر F4 بیشترین تعداد باند و آغازگر A18 کمترین تعداد باند را تولید نمودند. تجزیه خوشه ای براساس حضور (1) و عدم حضور (0) باند با استفاده از ضریب تشابه جاکارد و مبتنی بر روش UPGMA انجام گرفت. دامنه ضرایب تشابه از 22/0 تا 87/0 متغیر بود. میانگین ضرایب تشابه 64/0 بود و میانگین ضرایب تشابه لاین ها (63/0) بیشتر از ارقام (60/0) بود. بیشترین تشابه ژنتیکی (87/0) بین ارقام آذر2 و سرداری که جزء ارقام با تیپ رشد زمستانه هستند و کمترین تشابه ژنتیکی (22/0) بین رقم سیمره با لاین Bavicora مشاهده شد. با برش دندروگرام در نقطه 72/0، 6 گروه اصلی به دست آمده و بقیه ارقام و لاین ها به تنهایی هر یک تشکیل یک گروه جداگانه را دادند. در مجموع نتایج این تحقیق حاکی از تشابه بالای ژنوتیپ ها بود که لازم است نسبت به متنوع کردن ژرم پلاسم این گونه در مراکز تحقیقاتی مربوطه اقدام کرد.


هادی کریم بیگی، فرهاد نظریان فیروزآبادی، میترا خادمی، الهام موسوی،
دوره 3، شماره 1 - ( 6-1395 )
چکیده

کلزا ).L napus Brassica ،)گیاهی روغنی و زراعی متعلق به خانوادهی شببو است. این خانواده دارای حدوداً 350 جنس و بیش از 3000 گونه است. به منظور بررسی تنوع ژنتیکی 21 رقم کلزا با استفاده از نشانگرهای مولکولی، از 11جفت آغازگر اختصاصی ریزماهوارهی SSR استفاده شد. آغازگرها در مجموع 76 باند واضح تولید نمودند که 46 باند از آنها چند شکل )5/60 درصد( بودند. میانگین تعداد باندهای تکثیری به ازای هر جفت آغازگر و ژنوتیپ به ترتیب 9/6 و 6/3 بود. هر جفت آغازگر به طور متوسط 2/4 باند چند شکل تولید نمود. در بین آغازگرها، بیشترین تعداد باند تکثیری مربوط به آغازگرهای Na10A09 وCB10036B با 10 باند و کمترین تعداد باند مربوط به آغازگر CB10403 با 4 باند بود. تجزیه خوشهای به روش UPGMA و با استفاده از ماتریس تشابه دایس، ژنوتیپهای کلزا را به 3 گروه اصلی تقسیم نمود. رقم Licord به تنهایی یک گروه را تشکیل داد، درحالی که از لحاظ خصوصیات مرفولوژیکی با بیشتر ژنوتیپها شباهت باالیی داشت. این موضوع احتماالً به دلیل تفاوت در سطح پلوئیدی این ژنوتیپ و یا نامگذاری اشتباه آن میباشد. براساس نتایج حاصل از ماتریس تشابه، بیشترین شباهت )99/0 )مربوط به ژنوتیپهای Zarfam و Gerinimo و کمترین تشابه )72/0 )مربوط به ژنوتیپهای 11-KS و Licord بود. نتایج گروهبندی ژنوتیپها نشان داد که ژنوتیپهای ایرانی و خارجی در یک گروه قرار گرفتند. این موضوع احتماالً قرابت و خویشاوندی نزدیک ژنوتیپهای ایرانی و خارجی را نشان میدهد. نتایج حاصل از تجزیهی مولکولی (AMOVA (دادهها نشان داد که میزان تنوع درون گروهی )پائیزه- بهاره( بیشتر از تنوع بین گروهی است به طوری که 97 درصد تنوع مربوط به تنوع درون گروهها بود.
سیده مریم صالحان، فرهاد نظریان فیروزآبادی،
دوره 4، شماره 1 - ( 6-1396 )
چکیده

گل داوودی (Chrysanthemum morifolium) یکی از مهمترین گیاهان شاخه بریده دنیاست. بررسی تنوع ژنتیکی ارقام داوودی موجود در ایران برای موفقیت برنامه­های به­نژادی این گیاه ضروری است. از این­رو، به منظور مطالعه تنوع ژنتیکی ارقام گل داوودی موجود در ایران، 30 رقم در قالب یک طرح بلوک کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعه کشت شدند. همزمان یک درخت تبارشناسی بر اساس توالی ژن rpoC برای تعدادی از ارقام داوودی ترسیم شد. نتایج تجزیه واریانس داده­های مورفولوژیکی نشان داد که بین ارقام از نظر تقریباً همه صفات اختلاف معنی­داری وجود داشت. به طور کلی، ضریب تنوع فنوتیپی برای بیشتر صفات از ضریب تنوع ژنوتیپی بیشتر بود که نشان دهنده­ی سهم بیشتر عوامل محیطی نسبت به عوامل ژنتیکی بود. صفات عرض برگ، طول دوره گلدهی، قطر نهنج، وزن خشک و وزن تر گل بیشترین وراثت­پذیری را در بین صفات نشان دادند. بیشترین همبستگی ژنوتیپی مثبت و معنی­داری مربوط به صفت عرض گلچه شعاعی با نسبت سطح برگ به عرض آن بود. بر اساس خوشه­بندی وارد، ارقام داوودی به دو خوشه اصلی تقسیم­بندی شدند که بیشترین تعداد در خوشه اول بودند. درخت تبارشناسی ارقام داوودی با استفاده از توالی ژن کلروپلاستی و با روش حداکثر درست نمایی (ML) نشان داد که ارقام داوودی ایرانی به گونه موریفولیوم تعلق دارند، این موضوع نشان می­دهد که احتمالاً ارقام ایرانی از والدین یکسانی اصلاح شده­اند. به­علاوه، فاصله ژنتیکی بین ارقام داوودی از 4/0 تا 9/2 متغییر بود این موضوع نشان می­دهد که به اندازه کافی تنوع ژنتیکی بین ارقام داوودی برای استفاده از ژرم­پلاسم گل داوودی در برنامه­های به­نژادی این گیاه وجود دارد.
میترا شهبازی، فرهاد نظریان فیروزآبادی، امیدعلی اکبرپور،
دوره 5، شماره 1 - ( 6-1397 )
چکیده

گل ‌داوودی ‌(Chrysanthemum morifolium) ‌یکی ‌از ‌مهمترین ‌گیاهان ‌زینتی ‌دنیاست ‌که ‌نقش ‌مهمی ‌در ‌رونق ‌صنعت ‌گل ‌و ‌گیاهان ‌باغی ‌در ‌دنیا ‌دارد. ‌آگاهی ‌از ‌تنوع ‌ژنتیکی ‌گل ‌داوودی، ‌یکی ‌از ‌پیشنیازهای ‌بهنژادی ‌این ‌گیاه ‌در ‌جهت ‌اهداف ‌مهم ‌اقتصادی ‌است. ‌نشانگرهای ‌مولکولی ‌سهم ‌بهسزایی ‌در ‌تشخیص ‌و ‌معرفی ‌تنوع ‌ژنتیکی ‌بین ‌و ‌درونگونهای ‌دارند. ‌در ‌همین ‌راستا، ‌تنوع ‌ژنتیکی ‌تعدادی ‌از ‌ارقام ‌گلهای ‌داوودی ‌موجود ‌در ‌ایران ‌با ‌استفاده ‌از ‌توالییابی ‌قسمتی ‌از ‌rDNA ‌به ‌کمک ‌آغازگرهای ‌ITS4 ‌و ‌ITS5 ‌بررسی ‌شد. ‌فاصله ‌ژنتیکی ‌ارقام ‌داوودی ‌از 0.05 ‌تا ‌10.15 ‌متغیر ‌بود ‌که ‌نشان ‌دهندهی ‌تنوع ‌ژنتیکی ‌در ‌بین ‌ارقام ‌ایرانی ‌گل ‌داوودی ‌بود. ‌درخت ‌فیلوژنی ‌گونههای ‌گل ‌داوودی ‌به ‌روش ‌پارسیمونی ‌ترسیم ‌شد ‌و ‌ارقام ‌را ‌به ‌دو ‌کلاد ‌اساسی، ‌یکی ‌مربوط ‌به ‌کلاد ‌موریفولیوم ‌و ‌دیگری ‌کلاد ‌مربوط ‌به ‌بقیه ‌گونههای ‌داوودی، ‌تقسیم ‌نمود ‌که ‌نشان ‌دهندهی ‌قدرت ‌نشانگر ‌ITS ‌در ‌نشان ‌دادن ‌تنوع ‌ژنتیکی ‌بین ‌ارقام ‌گل ‌داوودی ‌بود. ‌در ‌درخت ‌تبارشناسی، ‌تمام ‌ارقام ‌ایرانی ‌در ‌کلاد ‌موریفولیوم ‌قرار ‌گرفتند ‌که ‌نشان ‌میدهد ‌احتمالاً ‌تمام ‌ارقام ‌ایرانی ‌از ‌یک ‌ژنوتیپ ‌یا ‌توده ‌منشا ‌گرفتهاند. ‌نتایج ‌تبارشناسی ‌ارقام ‌داوودی ‌نشان ‌داد ‌که ‌تغییرات ‌و ‌تنوع ‌ژنتیکی ‌فراوانی ‌در ‌جنس ‌گل ‌داوودی ‌مشاهده ‌میشود. ‌این ‌موضوع ‌نشان ‌میدهد ‌که ‌در ‌جریان ‌تکامل، ‌دورگگیریهای ‌درونگونهای، ‌بینگونهای ‌و ‌حتی ‌بینجمعیتی ‌در ‌این ‌گیاه ‌سبب ‌ایجاد ‌تنوع ‌فوقالعادهای ‌شده ‌است ‌که ‌در ‌نتیجه ‌میتوان ‌از ‌آنها ‌در ‌کارهای ‌بهنژادی ‌استفاده ‌کرد. 

میترا خادمی، فرهاد نظریان فیروزآبادی،
دوره 6، شماره 1 - ( 6-1398 )
چکیده

اخیراً، روش‏‌های جدید به‌نژادی مولکولی و مهندسی‌ژنتیک برای غلبه بر محدویت‌های به‌نژادی سنتی در ایجاد گیاهان مقاوم به بیماری به‌وجود آمده‌اند. استفاده از پپتید‌های ضد‌میکروبی در تولید گیاهان تراریخت مقاوم به طیف گسترده‌ای از بیمارگر‌های گیاهی با موفقیت‌های فراوانی همراه بوده است. در میان تعداد زیادی از پپتید‌های ضد‌میکروبی، درماسپتین B1 یک پپتید ضد‌‌میکروبی کاتیونی به‌طول 31 اسید آمینه با خاصیت ضد‌میکروبی علیه طیف وسیعی از بیمارگر‌های بیماری‌زا می‌باشد. با هدف افزایش کارایی ضد‌میکروبی این پپتید، توالی کد‌کننده‌ی پپتید ضد‌میکروبی DrsB1 یک بار به انتهای N و بار دیگر به انتهای C توالی کد‌کننده‌ی دمین اتصال به کیتین ژن Avr4 قارچ کلادوسپوریوم فلاوم (Cladosporium fulvum) متصل و سامانه‌های ژنی (CBD-DrsB1 and DrsB1-CBD) به کمک روش اگروباکتری به ریزنمونه‌های برگی گیاه توتون منتقل گردیدند. با استفاده از واکنش‌های PCR، RT-PCR و SDS-PAGE به‌ترتیب حضور ترانسژن‌ها و بیان آن‌ها در گیاهان تراریخت توتون تأیید شد. فعالیت ضد‌میکروبی پپتید‌های نوترکیب استخراج شده علیه تعدادی از بیمارگر‌های گیاهی و انسانی مورد بررسی قرار گرفت. دو پپتید نوترکیب دارای اثرات بازدارندگی معنی‌داری (P ≤ 0.01) روی رشد و نمو قارچ‌های بیماری‌زا بودند. همچنین نتایج حاصل از آزمایش CFU نشان داد که پپتید‌های نوترکیب تولیدی گیاهان تراریخت، اثر ممانعت‌کننده نسبتا بالای روی این بیمارگر‌ها داشتند. پپتید نوترکیب CBD-DrsB1 دارای بیشترین اثر ضد‌باکتریایی، در حالی‌که پروتئین نوترکیب DrsB1-CBD از توانایی ضد‌قارچی بالاتری برخوردار بود. علاوه بر این، بیان پپتید نوترکیب DrsB1-CBD سبب افزایش مقاومت معنی‌داری علیه قارچ R.solani در مقایسه با قارچ .Pythium sp گردید. جالب توجه آن‌که، قارچ‌هایی با مقدار بیشتری از کیتین در دیواره سلولی نسبت به پپتید‌های نوترکیب آسیب‌پذیر‌تر بودند که این مسئله نشان می‌دهد پپتید‌های نوترکیب دارای تمایل بیشتری به کیتین دیواره سلولی هستند. به‌دلیل فعالیت ضد‌میکروبی بالا و جدید بودن پپتید‌های نوترکیب، می‌توان از این راهکار برای اولین بار، برای تولید ارقام مقاوم تراریخت محصولات زراعی علیه بیمارگر‌ها استفاده نمود. 


میترا خادمی، مرضیه وارسته شمس، فرهاد نظریان فیروزآبادی،
دوره 9، شماره 1 - ( 6-1401 )
چکیده

ریشه ­های مویین و نا‌به‌جا برای بیان پروتئین­ های نوترکیب کارآمد هستند. در مطالعه حاضر به بررسی مقایسه میزان پروتئین نوترکیب DrsB1-CBDAvr4 در ریشه­ های مویین و نا‌به‌جا پرداخته شد. برای این منظور ابتدا، تأثیر عوامل مختلف بر بهینه­ سازی شرایط کشت برای تولید ریشه­ هایی نا‌به‌جا و مویین در سه آزمایش جداگانه با ارزیابی تولید زیست ­توده در گیاه تراریخت DrsB1-CBDAvr4 مورد بررسی قرار گرفت. صحت تولید ریشه­ های القاء شده توسط اگروباکتریوم رایزوژنز و با آغازگر­های اختصاصی ژن rolC تأیید شد. همچنین با استفاده از PCR، ورود ژن­های پپتید نوترکیب درماسپتین B1 در ژنوم کلون­ های ریشه ­های مویین و نا‌به‌جا اثبات شد. سطح پروتئین نوترکیب با استفاده از آنالیز ELISA عصاره­ های کلون ریشه‌های موئین و نا‌به‌جا اندازه­ گیری شد. تجزیه واریانس داده­ های حاصل از تولید و القا ریشه نا‌به‌جا نشان داد که بیشترین تعداد و بلندترین طول ریشه در محیط­ های MS حاوی 1 میلی‌گرم بر لیتر NAA و 0.5 میلی­گرم بر لیتر IBA به­دست آمد. نتایج حاصل از زیست­ توده ریشه نا‌به‌جا نشان داد که محیط MS مایع حاوی 1 میلی­گرم بر لیتر از هورمون NAA روی میزان تولید زیست­ توده اثرات معنی­ داری (P ≤ 0.01) دارند. بیشترین زیست­ توده در محیط کشت MS حاوی میزان 1 میلی‌گرم بر لیتر هورمون NAA به‌دست آمد و کمترین وزن­ تر و خشک در محیط MS 1/4بدون هورمون NAA به­دست آمد. همچنین نتایج این مطالعه نشان داد که سویه ATCC15834، در محیط MS همراه با ساکارز 3 درصد با مدت‌زمان تلقیح 10 دقیقه بهترین ترکیب تیماری جهت تحریک ریشه مویین در گیاه تراریخت بود. نتایج ELISA نشان داد که کلون­ های به ­دست آمده از هر دو ریشه تفاوت معنی ­داری از نظر میزان غلظت پروتئین کل نشان دادند. میزان پروتئین نوترکیب حاصل از کلون­ های ریشه مویین به‌مراتب بیشتر از پروتئین ریشه نابه‌جا بود.

زهرا زرین دست، فرهاد نظریان فیروزآباد، میترا خادمی،
دوره 10، شماره 1 - ( 6-1402 )
چکیده

بیان پپتید­‌های ضدمیکروبی در گیاهان رویکرد جدیدی برای حفاظت از گیاهان در برابر بیمارگر­ها و تولید دارو­‌های ضد­میکروبی در صنایع داروسازی است. پپتید کاتیونی alfAFP یک دیفنسین گیاهی با فعالیت ضد‌میکروبی است که توسط بذر­های گیاه یونجه تولید می‌­شود. به‌منظور افزایش کارایی و تسهیل دسترسی پپتید alfAFP به دیواره سلولی بیمارگر­ها، توالی رمز­کننده alfAFP به پایانه C دمین متصل‌شونده به کیتین (CBD) آنزیم کیتیناز برنج متصل شد. ابتدا خواص ضد­میکروبی این پپتید نوترکیب با استفاده از ابزار‌­های بیوانفورماتیک مورد بررسی قرار گرفت. در نهایت، سامانه ژنی پس از انتقال به پلاسمید بیانی pGSA1285 وارد اگروباکتریوم رایزوژنز (Rhizobium rhizogenes) و از آن برای تولید ریشه­‌های موئین در توتون استفاده گردید. حضور تراژن، رونویسی و بیان آن در کلون­‌های ریشه‌ موئین گیاه توتون، به‌ترتیب با استفاده از روش­‌های PCR و RT-PCR نیمه‌کمی تأیید شد. نتایج حاصل از پیش‌بینی ساختار سه‌بعدی پپتید، یک صفحه β و یک مارپیچ α را نشان داد که با ساختار دیفنسینهای گیاهی مطابقت داشت. همچنین در این مطالعه، دمین عملکردی Knottin در ساختار پپتید نوترکیب شناسایی شد که نشان می­‌دهد پپتید نوترکیب فعالیت ضدمیکروبی خود را حفظ می­کند. نتایج خاصیت ضد­میکروبی حاصل از آزمایش CFU نشان داد که پپتید نوترکیب دارای اثرات بازدارندگی معنی‌­داری در جلوگیری از رشد بیمارگر باکتریایی Pseudomonas syringae بود. بنابراین، دمین متصل‌شونده به کیتین دسترسی پپتید نوترکیب را به دیواره سلولی بیمارگر باکتریایی از طریق اتصال به پپتیدوگلیکان فراهم کرده و احتمالاً پپتید نوترکیب توانسته است غشاء پلاسمایی را با کارایی بهتری هدف قرار دهد. معرفی و بیان پپتید نوترکیب CBD-alfAFP در ریشه­‌های موئین و گیاهان زراعی مهم می‌تواند ابزاری امیدبخش برای ایجاد گیاهان مقاوم به بیمار‌گر­های گیاهی و تولید عوامل ضدمیکروبی در صنعت داروسازی باشد.

فاطمه حاتمی، فرهاد نظریان فیروزآبادی، سید سجاد سهرابی، میترا خادمی،
دوره 11، شماره 1 - ( 6-1403 )
چکیده

زعفران (.L Crocus sativus) نه‌تنها یکی از ارزشمندترین محصولات کشاورزی ایران و جهان به‌‌شمار می‌آید، بلکه جایگاه ویژه‌ای در بین محصولات صادراتی و صنعتی ایران دارد. تکثیر این گیاه از طریق بنه صورت می‌گیرد از این‌رو، جلوگیری از آلودگی بنههای زعفران با بیمارگرها، چالشی مهم برای حفظ کیفیت و عملکرد محصول زعفران است. بنابراین، بررسی سازوکارهای ژنتیکی مربوط به واکنش گیاه زعفران به بیمارگر‌های قارچی از جمله عامل پوسیدگی فوزاریومی بنه زعفران (Fusarium oxysporum)، بسیار حائز اهمیت است. با توجه به اینکه گیاهان برای دفاع از خود طیف وسیعی از ژنهای مقاومت را بیان میکنند و در این بین، نقش ژنهای مربوط به مسیر PTI (Pattern Recognition Receptors: PTI) همانند ژنهای خانواده LysM-RLK در مقاومت به بیمارگرها بسیار مهم است؛ از این‌رو در این مطالعه ترنسکریپتوم بنههای زعفران آلوده به بیمارگر Fusarium oxysporum به منظور شناسایی و بررسی ژن‌های متعلق به خانوادههای ژنی RLP و RLK، مورد مطالعه قرار گرفت. در مجموع، 45 ژن کدکننده گیرنده‌های (Receptors) مسیر PTI در ترنسکریپتوم زعفران شناسایی شدند که از این تعداد 40 توالی متعلق به خانواده RLP (Receptor-like proteins) و 5 توالی متعلق به خانواده RLK (Receptor-like kinases) بودند. بررسی بیان اعضای این خانوادههای ژنی نشان داد که بیشترین بیان به‌ترتیب مربوط به توالی‌های Contig-41583 (RLP) و Contig-61879 (RLK) در بافتهای کلاله و پیاز زعفران بود. همچنین افزایش بیان معنی‌داری این ژن‌ها در نمونه‌های آلوده نسبت به نمونه شاهد مشخص شد. علاوه بر این، نتایج سنجش بیان ژن‌های انتخاب شده (Contig-41583 و Contig-61879) با استفاده از روش qRT-PCR نشان داد که ژن‌های مورد بررسی در تیمار 72 ساعت پس از آلودگی نسبت به تیمار 48 ساعت بیان بالاتری داشته‌اند. یافته‌های این مطالعه نشان میدهد که پروتئینهای RLK به دلیل وجود موتیف LysM عملکردی حیاتی در تعامل بین زعفران و بیمارگر دارد. اتصال موتیف LysM به پپتیدوگلیکانهای باکتریایی یا کیتینهای دیواره برخی قارچها و اوومیستها سبب تحریک پاسخهای ایمنی گیاه میشود. بهطور کلی، یافتههای این مطالعه در درک ماهیت اختصاصی روابط بین بیمارگر و گیاه حائز اهمیت بوده و میتواند در شناخت مسیر ایمنی PTI مفید باشد.


صفحه 1 از 1     

پژوهش های ژنتیک گیاهی Plant Genetic Researches
Persian site map - English site map - Created in 0.08 seconds with 37 queries by YEKTAWEB 4657