|
|
|
|
جستجو در مقالات منتشر شده |
|
|
5 نتیجه برای موسوی
الهام قاضی زاده، امیر موسوی، فرانک هادی، دوره 1، شماره 2 - ( 11-1393 )
چکیده
امروزه زیست فناوری گیاهی راهکار مناسبی را در جهت توسعه مواد غذایی مشتق از محصولات تراریخته فراهم نموده است. در ایران نیز با توجه به اینکه عمده سویای مصرفی بهصورت وارداتی بوده، انجام برچسبگذاری این محصولات از لحاظ کیفی و کمی همواره مد نظر بوده است. مطالعات وسیعی بر روی تجزیه و تحلیل کیفی محصولات تراریخته با استفاده از راهکارهای مولکولی انجام گرفته است. در این مطالعه، از روش واکنش زنجیرهای پلیمراز در زمان واقعی (Real-time PCR)، برای شناسایی کیفی و کمی بذور سویای تراریخته مقاوم به رانداپ در سطح توالی پیشبر CaMV 35S سویای مقاوم به رانداپ نسبت به توالی ژن خانهدار لکتین استفاده شد. بررسیها برای تعیین میزان دقیق حضور مواد تراریخته در دو نمونه بذر وارداتی انجام گرفت که سنجش مبتنی بر توالی پیشبر CaMV 35S، میزان حد آستانه تشخیص کمتر از یک درصد را نشان داد. میزان حساسیت و دقت این روش، مطابق استانداردهای تجاری برای برچسبگذاری نمونههای بذری میباشد. لذا، برای اولین بار، از یک روش کمی بهطور موفقیتآمیزی برای تعیین دقیق درصد محتوای تراریخته یک توده بذر تجاری در ایران استفاده بهعمل آمد.
هادی کریم بیگی، فرهاد نظریان فیروزآبادی، میترا خادمی، الهام موسوی، دوره 3، شماره 1 - ( 6-1395 )
چکیده
کلزا ).L napus Brassica ،)گیاهی روغنی و زراعی متعلق به خانوادهی شببو است. این خانواده دارای حدوداً 350 جنس و بیش از 3000 گونه است. به منظور بررسی تنوع ژنتیکی 21 رقم کلزا با استفاده از نشانگرهای مولکولی، از 11جفت آغازگر اختصاصی ریزماهوارهی SSR استفاده شد. آغازگرها در مجموع 76 باند واضح تولید نمودند که 46 باند از آنها چند شکل )5/60 درصد( بودند. میانگین تعداد باندهای تکثیری به ازای هر جفت آغازگر و ژنوتیپ به ترتیب 9/6 و 6/3 بود. هر جفت آغازگر به طور متوسط 2/4 باند چند شکل تولید نمود. در بین آغازگرها، بیشترین تعداد باند تکثیری مربوط به آغازگرهای Na10A09 وCB10036B با 10 باند و کمترین تعداد باند مربوط به آغازگر CB10403 با 4 باند بود. تجزیه خوشهای به روش UPGMA و با استفاده از ماتریس تشابه دایس، ژنوتیپهای کلزا را به 3 گروه اصلی تقسیم نمود. رقم Licord به تنهایی یک گروه را تشکیل داد، درحالی که از لحاظ خصوصیات مرفولوژیکی با بیشتر ژنوتیپها شباهت باالیی داشت. این موضوع احتماالً به دلیل تفاوت در سطح پلوئیدی این ژنوتیپ و یا نامگذاری اشتباه آن میباشد. براساس نتایج حاصل از ماتریس تشابه، بیشترین شباهت )99/0 )مربوط به ژنوتیپهای Zarfam و Gerinimo و کمترین تشابه )72/0 )مربوط به ژنوتیپهای 11-KS و Licord بود. نتایج گروهبندی ژنوتیپها نشان داد که ژنوتیپهای ایرانی و خارجی در یک گروه قرار گرفتند. این موضوع احتماالً قرابت و خویشاوندی نزدیک ژنوتیپهای ایرانی و خارجی را نشان میدهد. نتایج حاصل از تجزیهی مولکولی (AMOVA (دادهها نشان داد که میزان تنوع درون گروهی )پائیزه- بهاره( بیشتر از تنوع بین گروهی است به طوری که 97 درصد تنوع مربوط به تنوع درون گروهها بود.
سید سجاد سهرابی، سید محسن سهرابی، سید کریم موسوی، محسن محمدی، دوره 7، شماره 1 - ( 6-1399 )
چکیده
زعفران (.LCrocus sativus ) ارزشمندترین و گرانترین ادویه در سطح جهان است. کلالههای این گیاه منبع آپوکاروتنوئیدهای با ارزشی مانند کروسین، پیکروکروسین و سافرانال هستند. مطالعات ترنسکریپتومی و بیانی ژنها یکی از مهمترین مراحل در بررسی تولید متابولیتهای ثانویه در گیاهان هستند. یکی از پیشنیازهای مهم در این گونه مطالعات، شناسایی ژنهای مرجع قابلاعتماد و پایدار بهمنظور نرمالسازی بیان سایر ژنها است. در پژوهش حاضر، با استفاده از ترنسکریپتوم گیاه زعفران هشت ژن مرجع شناسایی و تعیین توالی شد، سپس میزان پایداری بیان آنها با استفاده از روشهای غیرپارامتریک مورد بررسی قرار گرفت. نتایج تکثیر و توالییابی، جداسازی صحیح هشت ژن مرجع Actin، EF1، GAPDH، H3، MDH، TBP، UBC و UBQ را از گیاه زعفران نشان داد. بررسی میزان پایداری بیان ژنهای مرجع نشان داد که ژنهای MDH و UBQ بهترتیب بیشترین میزان پایداری را بین بافتهای مختلف گیاه زعفران داشته و کمترین میزان پایداری مربوط به ژن TBP بود. در این پژوهش توالی هشت ژن مرجع در زعفران جداسازی و پایداری بیان آنها برای اولینبار در بافتهای مختلف این گیاه سنجیده شد. ژنهای مرجع شناسایی شده در این پژوهش میتوانند بهعنوان ژنهای پایدار برای نرمالسازی بیان ژنها در مطالعات ترنسکریپتومی گیاه زعفران بهکار برده شوند.
سید محسن سهرابی، سید کریم موسوی، دوره 9، شماره 2 - ( 12-1401 )
چکیده
نخود (Cicer arietinum L.) یکی از مهمترین محصولات زراعی در سطح جهان است. نخود پس از لوبیا و نخود فرنگی مهمترین لگوم دانهای فصل سرد است. علفهای هرز یکی از مهمترین تهدید کنندگان تولید نخود در سرتاسر جهان هستند. بهعلت حساسیت نخود به علفکشها، عمدهی مصرف علفکشها بهصورت پیشرویشی بوده و استفاده از علفکشهای پس رویشی محدود است. بنابراین، ارقام بومی نخود متحمل به علفکش که انعطافپذیری بالاتری برای استفاده علفکشهای پسرویشی دارند، برای بهبود بازده این محصول مورد نیاز هستند. در این پژوهش، با استفاده از روش زیستسنجی بذر و واکنش PCR، مکانیسمهای مقاومت ارقام نخود ایرانی نسبت به علفکش پرسوئیت مورد بررسی قرار گرفت. نتایج این مطالعه تنوع ژنوتیپی و فنوتیپی قابلتوجهی را برای تحمل به علفکش پرسوئیت بین ارقام مختلف نخود ایرانی نشان داد. نتایج بررسی مکانیسم مقاومت ژنتیکی نسبت به علفکش پرسوئیت نشان داد که پروتئینهای هدف این علفکش یعنی ALS1 و ALS2 در تمامی ارقام مورد بررسی با هم و با توالیهای مرجع موجود در بانک ژن تفاوتی نداشته و این اثبات میکند که مقاومت موجود در ارقام مختلف گیاه نخود نسبت به علفکش پرسوئیت در اثر مکانیسم مقاومت محل هدف ایجاد نشده و احتمالاً از مکانیسم مقاومت غیرمحل هدف پیروی میکند. ارقام برتر (Bivanij، Aksou، Mansour، TDS-Maragheh90-400 و TDS-Maragheh90-358) حاصل از این پژوهش میتوانند به کشاورزان توصیه شده و همچنین بهعنوان والد در آزمایشهای بهنژادی برای ایجاد ارقام نخود با مقاومت طبیعی به علفکش پیشنهاد شوند.
سیده سمیه موسوی، امیدعلی اکبرپور، طهماسب حسین پور، دوره 10، شماره 1 - ( 6-1402 )
چکیده
در این پژوهش 15 ژنوتیپ گندم نان بههمراه رقم آفتاب بهعنوان رقم شاهد با 4 تکرار در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی بهمدت 3 سال زراعی (1398-1395) در ایستگاه سراب چنگایی شهرستان خرمآباد با هم مقایسه شدند. آزمون نسبت درستنمایی (LRT) نشان داد که اثر متقابل ژنوتیپ در سال برای عملکرد دانه معنیدار است. بر این اساس تجزیه مقادیر منفرد (SVD) بر روی ماتریس بهترین پیشبینیهای نااُریب خطی (BLUP) اثر متقابل ژنوتیپ × سال، برای ارزیابی پایداری ژنوتیپها انجام شد. اسکریپلات نشان داد که مؤلفه اصلی اول 7/71 درصد و مؤلفه اصلی دوم 3/28 درصد از تغییرات ماتریس حاصل از بهترین پیشبینیهای نااُریب خطی برهمکنش ژنوتیپ در سال را توجیه نمودند. بایپلات اولین مؤلفه اصلی محیط در برابر عملکرد اسمی نیز نشان داد که ژنوتیپهای شماره 9، 12 و 13 سهم ناچیزی در برهمکنش ژنوتیپ × سال داشتند و از پایداری عمومی بالاتری برخوردار بودند. همچنین بایپلات حاصل از عملکرد دانه در برابر میانگین وزنی نمرات مطلق (WAASB)، ژنوتیپها را در چهار ناحیه قرار داد، بهطوری که ژنوتیپهای شماره 15، 16، 12، 11 و 10 در ناحیه چهارم بهدلیل پایداری بالا (مقادیر پایین WAASB) و بزرگی متغیر پاسخ (عملکرد بالا) قرار گرفتند و بهعنوان ژنوتیپهای برتر شناخته شدند. شاخص WAASBY (میانگین وزنی پایداری WAASB و عملکرد) ژنوتیپهای شماره 15، 16، 12،10، 11،14، 9 و 4 را بهعنوان ژنوتیپهای پایدار و پر محصول معرفی نمود. بهطور کلی بر اساس دو شاخص WAASB و WAASBY و مقایسه آنها، ژنوتیپهای 15، 16، 12، 11 و 10 بهعنوان ژنوتیپهای برتر انتخاب شدند که میتوان آنها را بهمنظور کشت در اقلیمهای مشابه توصیه نمود.
|
|
|
|
|
|