|
|
 |
جستجو در مقالات منتشر شده |
 |
|
۵ نتیجه برای عزیزی
فاطمه درویش نیا، محمدهادی پهلوانی، خلیل زینلی نژاد، خسرو عزیزی، سعید باقریکیا، دوره ۷، شماره ۱ - ( ۶-۱۳۹۹ )
چکیده
بهمنظور تعیین مؤثرترین شاخصهای کمیسازی تحمل به تنش کمآبی و شناسایی ژنوتیپهای متحمل به تنش کمآبی در گندم نان، ۵۰ ژنوتیپ گندم نان در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در شرایط تنش (بهصورت دیم) و بدون تنش (دو بار آبیاری در مواقع بروز تنش) در شرایط مزرعهای در شهرستان خرم آباد ارزیابی گردیدند. نتایج تجزیه واریانس دادهها نشان داد که بین ژنوتیپها در هر دو شرایط محیطی از لحاظ کلیه صفات بهجز صفت تعداد سنبله در واحد سطح اختلاف معنیداری وجود داشت. در این بررسی هشت شاخص مقاومت به کمآبی شامل: شاخصهای تحمل به تنش (STI)، میانگین هندسی بهرهوری (GMP)، میانگین حسابی (MP)، عملکرد (YI)، میانگین هارمونیک (HM)، پایداری عملکرد (YSI)، حساسیت به تنش (SSI) و تحمل (TOL) بر اساس عملکرد دانه ژنوتیپها در هر دو محیط تنش و بدون تنش محاسبه شدند. شاخصهایی که بر اساس آنها افزایش عملکرد در هر دو شرایط تنش و بدون تنش صورت گیرد، بهعنوان بهترین شاخصها بودند. با توجه به این نکته شاخصهای STI و GMP، بهعنوان شاخص مناسب معرفی شدند. مناسبترین ژنوتیپها بر اساس نمودار سهبعدی این شاخصها ژنوتیپهای شیرودی و S-۹۰-۵ تعیین گردیدند. بر اساس وجود همبستگی مثبت بین شاخصهای مقاومت به تنش کمآبی و عملکرد در هر دو محیط تنش و بدون تنش، شاخصهای STI و GMP بهعنوان بهترین شاخصها معرفی شدند. با استفاده از روش ترسیمی بایپلات ژنوتیپهای شیرودی، S-۹۰-۵ و اروم، بهعنوان ژنوتیپهای با پتانسیل عملکرد بالا در هر دو محیط تنش و بدون تنش شناسایی گردیدند. بر اساس نتایج حاصل از تجزیه خوشهای ژنوتیپهای مورد بررسی بر اساس شاخصهای مقاومت به کمآبی در سه گروه قرار گرفتند. تجزیه و تحلیل گرافیکی ژنوتیپها نیز نشان داد که ژنوتیپهای شیرودی و S-۹۰-۵ تحت هر دو شرایط محیطی برتر از سایرین بودند و مناسب کشت در شرایط دیم میباشند. این ژنوتیپها همچنین میتوانند بهعنوان والدین حامل ژنهای مطلوب واکنش به تنش، در برنامههای دورگگیری و گزینش ژنوتیپهای متحمل مورد استفاده قرار گیرند.
راضیه عزیزیان مصلح، محمدرضا عبداللهی، حسن ساریخانی، اصغر میرزایی اصل، پیام پورمحمدی، دوره ۷، شماره ۲ - ( ۱۲-۱۳۹۹ )
چکیده
بهینهسازی روشهای درون شیشهای برای تولید گیاهان دابلهاپلوئید ذرت نقش مهمی در برنامههای اصلاحی این گیاه دارد. در این مطالعه اثرات ماده ۵-آزاسیتیدین بر روی صفات زراعی، کارایی القای آندروژنز و همچنین بیان ژن DNA متیلترانسفراز (AF۲۲۹۱۸۳,۱) در دو مرحله رشدی ذرت شامل مرحله ۷ تا ۸ برگی و مرحله گلدهی مورد بررسی قرار گرفت. آزمایش بهصورت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار اجرا شد. دو ژنوتیپ ذرت (DH۵ × DH۷ و ETMH-۸۲) بهعنوان عامل اول و تیمار بذور ذرت با ۵-آزاسیتیدین (۰، ۵، ۱۰ و ۱۰۰ میکرومولار) بهعنوان عامل دوم در نظر گرفته شدند. بذور تیمار شده در مزرعه کشت گردیده و در طول مراحل رشد، صفات مختلف مورفولوژیکی و زراعی اندازهگیری شدند. در آزمایش کشت بساک، بساکهای حاوی میکروسپورهایی در مراحل تکهستهای میانی تا تکهستهای انتهایی انتخاب و در محیطکشت پایه YPm حاوی ۱ میلیگرم در لیتر D-۲,۴ و ۲ میلیگرم در لیتر BAP کشت گردیدند. اثرات متقابل ژنوتیپ × سطوح ۵-آزاسیتیدین برای همه صفات مورد مطالعه بهجز تعداد دانه در ردیف بلال، عمق دانه، قطر بوته، تعداد برگ در بوته و تعداد بلال اختلاف معنیداری را نشان دادند. بیشترین میزان وزن هزار دانه در تیمارهای ۱۰ و ۱۰۰ میکرومولار و همچنین بیشترین عملکرد دانه و عملکرد بیولوژیک در تیمار ۱۰۰ میکرومولار ۵-آزاسیتیدین برای هر دو ژنوتیپ مشاهده شد. بذور ژنوتیپ DH۵ × DH۷ تیمار شده با غلظت ۵ میکرومولار ۵-آزاسیتیدین بیشترین میانگین تعداد ساختارهای رویان مانند (۱۸۳۳/۰) و گیاهچه باززایی شده (۰۶۷/۰) بهازای هر بساک را ایجاد کردند. بیان نسبی ژن DNA متیلترانسفراز در گیاهان حاصل از بذور تیمار شده با غلظتهای مختلف ۵-آزاسیتیدین در هر دو ژنوتیپ و هر دو مرحله رشدی مورد مطالعه نسبت به گیاهان شاهد (غلظت صفر میکرومولار ۵-آزاسیتیدین) کاهش معنیداری نشان داد که این کاهش بیان ژن میتواند منجربه بهبود القای آندروژنز در کشت بساک ژنوتیپ DH۵ × DH۷ شده باشد. بههر حال، علیرغم کاهش بیان این ژن در دو مرحله رشدی ژنوتیپ ETMH-۸۲، القای آندروژنز در این ژنوتیپ مشاهده نگردید. نتایج تحقیق حاضر میتواند به تعیین نقش عوامل اپیژنتیکی در القاء آندروژنز و بهبود تولید گیاهان هاپلوئید در ذرت کمک کند.
ریزان الیاسی، محمد مجدی، عبدالباسط عزیزی، دوره ۸، شماره ۲ - ( ۱۲-۱۴۰۰ )
چکیده
سیاهدانه (Nigella sativa) گیاهی دارویی از خانواده Ranunculacea است که بهدلیل خواص دارویی آن مورد توجه بسیاری قرار گرفته است. اهمیت پزشکی سیاهدانه عمدتاً به مونوترپنهای اکسیژندار آن نسبت داده میشود که از طریق مسیر متیلاریتریتولفسفات در پلاستیدها بیوسنتز میشوند. در این تحقیق ترکیبات اسانس برگ، گل و مراحل نموی بذر، شامل بذرهای نیمهسیاه، سیاهنرم و سیاهسخت در گیاه سیاهدانه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. درحالیکه هیچ ترکیب ترپنی در گلها و برگها مشاهده نشد، مشخص شد که دانهها محل اصلی بیوسنتز و تجمع ترپنها هستند و مقدار ترکیبات ترپنی طی بلوغ بذر تغییر میکند. مونوترپنها (بیشتر از ۹۹ درصد) و سزکوییترپنها (کمتر از ۱ درصد) اسانس را تشکیل دادند. بهمنظور بهبود درک ما از متابولیسم مونوترپنها، توالی جزئی یک مونوترپنسنتاز فرضی (NsTPS۲) با استفاده از روش RACE-PCR از گیاه سیاهدانه جدا شد. این مونوترپنسنتاز از دادههای حاصل از توالییابی RNA از بذرهای سیاهنرم سیاهدانه شناسایی شد. بهجز وجود موتیف بسیار حفاظتشده DDXXD در NsTPS۲ که برای تأیید شناسایی مونوترپنها ضروری است، نواحی حفاظتشده دیگری از سایر مونوترپنسنتازهای شناسایی شده از سایر گونههای گیاهی مشاهده نشد. نتایج حاصل از درخت فیلوژنی نشان داد که NsTPS۲ بیشترین شباهت را با یک ترپنسنتاز (۷۲,۸۹ درصد) از گیاه تاجالملوک (Aconitum carmichaelii) دارد و در یک گروه قرار گرفتند. سیاهدانه و تاجالملوک هر دو به خانوادهی آلاله تعلق دارند و این نشان میدهد که میتوان از اطلاعات ژنتیکی گیاهان همخانواده سیاهدانه برای جداسازی مونوترپنسنتازهای مختلف استفاده کرد. اطلاعات حاصل از این تحقیق میتواند در راستای اهداف دستورزی ژنتیکی و مهندسی متابولیک در سیاهدانه بسیار مفید باشد.
مریم قربانی، کیانوش چقامیرزا، سعید عباسی، زهرا عزیزی آرام، دوره ۱۰، شماره ۱ - ( ۶-۱۴۰۲ )
چکیده
تحقیق حاضر بهمنظور ارزیابی تنوع ژنتیکی ۱۸ رقم و لاین امیدبخش لوبیا و شناسایی نشانگرهای آگاهیبخش SSR و SCoT مرتبط با ۱۴ خصوصیت دانه شامل تعداد دانه در غلاف، وزن ۱۰۰ دانه، طول دانه، عرض دانه، پروتئین خام، قند محلول کل، نشاسته، میزان چربی، خاکستر، غلظت آهن، کلسیم، منیزیوم، روی و اسید اورونیک انجام شد. میزان محتوای چندشکلی (PIC) برای نشانگر SSR از ۰,۲ تا ۰,۵ با متوسط ۰,۳۹ و برای نشانگر SCoT بین ۰,۱۹ تا ۰,۴۲ با میانگین ۰,۳۴ متغیر بود. میانگین کل قدرت تفکیک نشانگر SSR و SCoT بهترتیب برابر ۱,۵۴ و ۵,۳۴ بود که میتواند بیانگر مناسبتر بودن نشانگر SCoT نسبت به نشانگر SSR برای بررسی تنوع ژنتیکی در ژنوتیپهای مورد مطالعهی لوبیا باشد. با دندروگرام حاصل از تجزیه خوشهای با استفاده از هر دو نشانگر، ژنوتیپهای لوبیا به سه گروه متفاوت دستهبندی شدند. تجزیه به مختصات اصلی برای نشانگر SSR نشان داد که مجموع تغییرات توجیه شده توسط دو مؤلفه اول برابر با ۵۹,۰۵ درصد و برای نشانگر SCoT تنها ۲۵,۴۳ درصد بود که این موضوع میتواند نشاندهنده پراکنش بهتر نشانگرهای SCoT نسبت به نشانگرهای SSR در سطح ژنوم لوبیا باشد. تجزیه واریانس مولکولی بر اساس گروهبندی حاصل از تجزیه خوشهای نشان داد که تنوع داخل گروه بر اساس نشانگرهای SSR و SCoT بهترتیب برابر با ۸۹ و ۷۸ درصد بود. نتایج تجزیه رگرسیون بین نشانگرهای مورد بررسی و خصوصیات دانه لوبیا نشاندهندهی وجود ارتباط معنیدار هر نشانگر با چندین صفت مورد بررسی بود که این موضوع میتواند بیانگر ارتباط یا پیوستگی مکانهای نشانگری باشد. دوازده صفت از ۱۴ خصوصیت مورد بررسی دانه لوبیا با حداقل یک نشانگر مولکولی ارتباط معنیدار نشان دادند.
الهام عزیزی، نجمه صالحان، راهله رهباریان، علی معصومی، دوره ۱۰، شماره ۲ - ( ۱۲-۱۴۰۲ )
چکیده
خرفه یکی از متداولترین گیاهان دارویی مورد استفاده در جهان، بهویژه در مناطق گرمسیری است. جهت بررسی تنوع سیتوژنتیکی و مطالعات کاریوتیپی در پنج توده بومی خرفه شامل قم، خوی، کلات، یزد و گچساران تحقیقی در آزمایشگاه پیام نور مشهد انجام شد. به این منظور، پس از جوانهزنی بذور تودههای مختلف، برش عرضی از مریستم نوک ریشه نمونهها تهیه و پس از پیشتیمار، تثبیت، هیدرولیز، رنگآمیزی و بررسی میکروسکوپی، تعداد سه تکرار (صفحه متافازی) از هر نمونه انتخاب و شاخصهای کاریوتیپی آنها اندازهگیری شد. نتایج این مطالعه نشان داد که عدد پایه کروموزومی در این پنج توده ۹ =x بود و دو توده یزد و قم بهصورت تتراپلوئید (۳۶=x۴ =n۲) و سه توده (گچساران، خوی و کلات) دیپلوئید (۱۸=۲x =۲n) بودند. تیپ کروموزومها در کلیه تودهها از نوع متاسانتریک و سابمتاسانتریک بود. همچنین اندازه کروموزومها در تودههای مورد بررسی بسیار متنوع بود، بهطوریکه کمترین و بیشترین میانگین طول کل کروموزوم بهترتیب در تودههای یزد و خوی مشاهده شد. در تودههای مورد بررسی، اندازه بازوی کوتاه بین ۵,۹۳ تا ۸,۰۷ و اندازه بازوی بلند ۹,۲۱ تا ۱۰,۰۴ میکرومتر بود. بر اساس جدول دوطرفه استبینز، توده قم در کلاس۱B و تودههای دیگر در کلاس۱A قرار داشتند که این نشاندهنده وضعیت تکاملی تقریباً مشابه و در عینحال ابتدایی در بین تودههاست. در خوشهبندی تودههای مختلف از نظر صفات کاریوتیپی نیز تودههای خوی و کلات در یک خوشه و هر یک از تودههای گچساران، یزد و قم در شاخههای مجزا قرار گرفتند. در تجزیه به مؤلفههای اصلی، سه صفت اول یعنی طول بازوی بلند، طول بازوی کوتاه و طول کل کروموزوم بیش از ۹۷ درصد از کل تنوع بین تودهها را توجیه نمودند. به طور کلی با توجه به خصوصیات دارویی و پراکنش وسیع خرفه، تعیین سطح پلوئیدی و مطالعه کروموزومی تودههای مختلف این گیاه میتواند در بهنژادی و افزایش تولید کمی و کیفی آن موثر باشد.
|
|