|
|
|
|
جستجو در مقالات منتشر شده |
|
|
2 نتیجه برای عبدی
عبدالکریم طهماسبی، رضا درویشزاده، امیر فیاض مقدم، اسماعیل قلی نژاد، حسین عبدی، دوره 8، شماره 2 - ( 12-1400 )
چکیده
انتخاب ژنوتیپ ها بر اساس صفات چندگانه، موضوعی اساسی و بخش مهمی از فرآیند به نژادی گیاهی میباشد. در پژوهش حاضر، کارایی شاخص های گزینش بر اساس صفات فنولوژیکی، مورفولوژیکی و فیزیولوژیکی برای بهبود عملکرد دانه در کنجد مورد مطالعه قرار گرفت. ارزیابی فنوتیپی 25 توده بومی کنجد در قالب طرح کاملاً تصادفی با 10 تکرار تحت شرایط ارومیه در سال 1396 انجام شد. نتایج نشان داد که همبستگی های فنوتیپی و ژنوتیپی بین عملکرد دانه و صفات تعداد کپسول در بوته، تعداد دانه در کپسول، تعداد شاخه های جانبی، دمای برگ، شاخص سطح برگ و وزن بیولوژیک، مثبت و معنی دار بود. با تجزیه رگرسیون، صفات تعداد کپسول و تعداد شاخه های جانبی به عنوان متغیرهای علّت ردیف اول و صفات وزن بیولوژیک، شاخص برداشت، شاخص سطح برگ، ارتفاع بوته و کلروفیل به عنوان متغیرهای علّت ردیف دوم شناسایی شدند. جهت بهدست آوردن شاخص های گزینشی از دو روش بهینه و پایه و نیز از ده بردار مختلف از ارزش های اقتصادی صفات استفاده شد. بردارها بر اساس اطلاعات تجزیه همبستگی، رگرسیون، علیت و وراثت پذیری صفات بودند. شاخص های سوم و چهارم که در آن ها متغیرهای علّت ردیف اول وارد مدل شده بودند، سودمندی نسبی بالایی نشان دادند و از نظر این دو شاخص توده های شماره 12، 17، 18 و 19 به عنوان مطلوب ترین توده ها شناسایی شدند. در نهایت پیشنهاد می گردد که کارایی این شاخص ها در شرایط مزرعه نیز مورد ارزیابی قرار گیرد.
حسین عبدی، هادی علی پور، ایرج برنوسی، جعفر جعفرزاده، دوره 10، شماره 1 - ( 6-1402 )
چکیده
ارزیابی ساختار جمعیت، جهت درک الگوهای تنوع، انتخاب والدین مناسب برای تلاقی، شناسایی دقیق مکانهای ژنومی کنترلکننده صفات، مطالعات تکاملی و روابط خویشاوندی ضروری است. در جریان تحقیق حاضر، ساختار ژنتیکی در جمعیتی متشکل از 383 ژنوتیپ گندم ایرانی از گونههای هگزاپلوئید (ارقام زراعی و تودههای بومی) و تتراپلوئید بر اساس روشهای مبتنیبر فاصله (تجزیه به مؤلفههای اصلی و تجزیه تابع تشخیص مؤلفههای اصلی) مورد مطالعه قرار گرفت. بدین منظور از 16270 نشانگر چندشکلی تک نوکلئوتیدی (SNP) بهدست آمده توسط روش GBS، استفاده شد. بر اساس نتایج، تقریباً یکچهارم از واریانس کل به تنوع بین جمعیتها تعلق داشت و ضریب Fst بین ارقام زراعی و تودههای بومی برابر با 0.15 بهدست آمد. در حالیکه ضریب فوق بین نمونههای تتراپلوئید و تودههای بومی هگزاپلوئید بالا و برابر با 0.44 بود. ژنوم D کمترین مقدار شاخص Fst را به خود اختصاص داد و کروموزوم 4B بیشترین میزان ضریب Fst و سایر شاخص تنوع ژنی را نشان داد. گرچه بایپلات PCA، ارقام زراعی و تودههای بومی گندمهای هگزاپلوئید را بهخوبی از هم تفکیک نمود، اما نتوانست تمایز روشنی بین نمونههای تتراپلوئید با سایر ژنوتیپها ایجاد نماید. ارزیابی دقیق ساختار جمعیت با روش DAPC توانست بهطور موفقیتآمیزی گروههای از پیش تعیین شده را شناسایی و تفکیک کند. این نتیجه بدان دلیل است که رویکرد DAPC تمایز بین گروهها را به حداکثر و تغییرات درون گروه را به حداقل میرساند. اختلاط جزئی بین ارقام زراعی و تودههای بومی هگزاپلوئید را میتوان به تبادل ژنی بین این دو گروه و یا شاید برچسبگذاری اشتباه آنان در زمان جمعآوری ارتباط داد. بهطور کلی، نتایج حاصل از این مطالعه اطلاعات مفیدی درباره تمایز ژنتیکی نمونههای گندم تتراپلوئید و هگزاپلوئید ایرانی ارائه داد که میتواند در برنامهریزیهای آتی بهنژادی گندم مورد استفاده قرار گیرد. همچنین حفاظت از این نمونهها در بانکهای ژن برای استراتژیهای مختلف ضروری میباشد.
|
|
|
|
|
|