|
|
|
|
جستجو در مقالات منتشر شده |
|
|
شهنوش نیری، بهرام باغبان کهنهروز، دوره 8، شماره 2 - ( 12-1400 )
چکیده
صنوبر سیاه هیبرید (Populus × euramericana)، گیاهی با کاربردهای مهم اقتصادی در صنایع خمیرچوب و کاغذ، سوخت زیستی و مواد نانوسلولزی و حذف آلودگیهای خاک است. در این پژوهش، شیوهنامه انتقال ژن بهروش آگروباکتریوم و باززایی مستقیم گیاه با استفاده از بافت میانگره ساقه صنوبر سیاه هیبرید ارائه و تحلیل مولکولی گیاهان تراریخت انجام شد. جهت باززایی گیاه کامل از کشت ریزنمونههای میانگره ساقه در محیطکشت القای ساقهزایی حاوی محیط موراشیگ و اسکوگ (MS) و غلظتهای مختلف ترکیباتBAP × IBA و برای ریشه زایی (RIM) از محیطکشت القای ریشهزایی حاوی غلظت های IBA × NAA استفاده شد. با ارزیابی فاکتورهای فیتوهورمونی در باززایی مستقیم، بالاترین میزان باززایی ساقه (28.57 ساقه در هر ریزنمونه) از ریزنمونههای کشت شده در محیطکشت SIM حاوی 0.5 میلیگرم بر لیتر BAP و 0.05 میلیگرم بر لیتر IBA بهدست آمد. بهترین ریشهزایی ساقههای باززا در محیطکشت RIM حاوی 0.1 میلیگرم بر لیتر IBA و 0.05 میلیگرم بر لیتر NAA تولید شد. 100 درصد گیاهان باززا با محیط سازگار شده و به گلخانه منتقل گردیدند. نتایج مربوط به حساسیت به علفکش نشان داد که 0.5 میکرومولار Basta® سیستم گزینش دقیقی جهت مهار سلولهای غیرتراریخت فراهم میآورد. بالاترین فراوانی انتقال ژن (93.33درصد) از طریق پیشکشت ریزنمونهها بهمدت 6 روز و تلقیح آنها با Agrobacterium tumefaciens سویه LBA4404 ( 0.6=OD600 ) همراه 100 میکرومولار استوسرینگان بهمدت 10 دقیقه بهدست آمد. آنالیزهای لکهگذاری سادرن، RT-PCR و آزمون هیستوشیمیایی GUS بهترتیب درج یک تا دو نسخه ژن gus در DNA ژنومی و بیان پایدار آن را در گیاهان نسل T0 منتخب تأیید کرد. یافتههای این تحقیق میتواند بهعنوان شیوهنامه باززایی و انتقال ژن به گیاه صنوبر سیاه هیبرید مورد بهرهبرداری قرار گیرد.
فاطمه کیخا آخر، عبدالرضا باقری، نسرین مشتاقی، دکتر مسعود فخرفشانی، دوره 9، شماره 1 - ( 6-1401 )
چکیده
رنگ گل یکی از مهمترین اهداف برای بهنژادگران گیاهی از دیدگاه باغبانی است. اخیراً ارقام جدیدی با رنگ گل تغییریافته با استفاده از فناوریهای نوین از قبیل مهندسی ژنتیک حاصل شدهاند که یکی از مؤثرترین روشهای آن، کاهش مقدار رنگدانههای داخلی گل به وسیله ممانعت از فعالیت آنزیمهای ضروری مورد نیاز برای بیوسنتز آنها میباشد. روش RNAi امکان بررسی ژنهای دخیل در تولید رنگ گل را فراهم کرده است. در این پژوهش، نقش ژن چالکون ایزومراز (chi) بهعنوان یکی از ژنهای کلیدی در مسیر بیوسنتزی آنتوسیانینها با استفاده از روش RNAi بررسی شد. در این آزمایش، با طراحی و ساخت سازه RNAi ژن chi، انتقال پایدار سازه خاموشی به گیاه اطلسی مورد بررسی قرار گرفت. محتوای آنتوسیانین هر یک از گیاهان مورد بررسی نیز استخراج و اندازه گیری شد. بیشترین کاهش بیان ژن در فنوتیپ نوع 1 مشاهده شد که 5.6 برابر نسبت به شاهد کاهش نشان داد. مقدار نارنجنین نیز در لاین های تراریخت کاهش 24 درصدی را نسبت به شاهد نشان داد. بهطور کلی، نتایج این پژوهش نشان داد که روش RNAi میتواند بهعنوان یک روش کارآمد در خاموشی ژنهای مرتبط با مسیر تولید رنگدانه گلهای اطلسی عمل کند و از این طریق به نقش آن ژنها در مسیر بیوسنتزی ترکیبات مختلف از جمله آنتوسیانین ها پی برد. علاوهبر این، نقش ژن چالکون ایزومراز بهعنوان یکی از ژنهای مؤثر در مسیر بیوسنتزی آنتوسیانینها در گیاه اطلسی مشخص شد که میتواند در تولید رنگ در این گیاه نقش داشته باشد.
مریم احساساتوطن، بهرام باغبان کهنهروز، دوره 9، شماره 2 - ( 12-1401 )
چکیده
مهندسی پلاستید مزایای بیشماری را برای نسل بعدی فناوری تراریختی گیاهی به ارمغان میآورد که شامل تسهیل انباشت تراژنها و تولید سطوح بیان بالای پروتئینهای نوترکیب میباشد. پروتئینهای تکرار آنکرینی طراحی شده (دارپینها) پروتئینهای داربست غیرایمونوگلوبولینی نسبتاً کوچکی هستند که با تمایل بالا به اهداف اختصاصی خود متصل میشوند. G3 یک نوع دارپین طراحی شده برای اتصال به پروتئین گیرنده تیروزینکیناز HER2 (گیرنده 2 فاکتور رشد اپیدرمی انسان) است. در مطالعه قبلی یک فرآیند زیستی برای تولید دارپین G3 بهعنوان عامل تصویربرداری در سرطانهای با بیان بالای HER2 در سیستم بیان کلروپلاستی توتون تولید شد. در این مطالعه، پایداری هموپلاسمی و بیان ژن دارپین G3 در نسل رویشی و زایشی گیاهان T1 ترانسپلاستوم توتون مطالعه شد. تأیید حضور ژن دارپین G3 در گیاهان ترانسپلاستوم با استفاده از واکنش PCR انجام شد. آنالیز لکهگذاری سادرن وضعیت هموپلاسمی گیاهان ترانسپلاستوم را تأیید کرد. آنالیز لکهگذاری وسترن تجمع دارپین G3 را در کلروپلاست نسل بعدی گیاهان ترانسپلاستوم تأیید کرد. محتوی دارپین G3 تولید شده در کلروپلاست گیاهان ترانسپلاستوم با استفاده از الایزا برای پروتئین محلول کل کلروپلاست حدود 33 درصد برآورد شد. نتایج این مطالعه تأیید کرد که ژن دارپین G3 در گیاهان رویشی و زایشی نسل T1 گیاهان توتون ترانسپلاستوم بهصورت پایدار و در سطوح بالا بیان میشود.
زهرا زرین دست، فرهاد نظریان فیروزآباد، میترا خادمی، دوره 10، شماره 1 - ( 6-1402 )
چکیده
بیان پپتیدهای ضدمیکروبی در گیاهان رویکرد جدیدی برای حفاظت از گیاهان در برابر بیمارگرها و تولید داروهای ضدمیکروبی در صنایع داروسازی است. پپتید کاتیونی alfAFP یک دیفنسین گیاهی با فعالیت ضدمیکروبی است که توسط بذرهای گیاه یونجه تولید میشود. بهمنظور افزایش کارایی و تسهیل دسترسی پپتید alfAFP به دیواره سلولی بیمارگرها، توالی رمزکننده alfAFP به پایانه C دمین متصلشونده به کیتین (CBD) آنزیم کیتیناز برنج متصل شد. ابتدا خواص ضدمیکروبی این پپتید نوترکیب با استفاده از ابزارهای بیوانفورماتیک مورد بررسی قرار گرفت. در نهایت، سامانه ژنی پس از انتقال به پلاسمید بیانی pGSA1285 وارد اگروباکتریوم رایزوژنز (Rhizobium rhizogenes) و از آن برای تولید ریشههای موئین در توتون استفاده گردید. حضور تراژن، رونویسی و بیان آن در کلونهای ریشه موئین گیاه توتون، بهترتیب با استفاده از روشهای PCR و RT-PCR نیمهکمی تأیید شد. نتایج حاصل از پیشبینی ساختار سهبعدی پپتید، یک صفحه β و یک مارپیچ α را نشان داد که با ساختار دیفنسینهای گیاهی مطابقت داشت. همچنین در این مطالعه، دمین عملکردی Knottin در ساختار پپتید نوترکیب شناسایی شد که نشان میدهد پپتید نوترکیب فعالیت ضدمیکروبی خود را حفظ میکند. نتایج خاصیت ضدمیکروبی حاصل از آزمایش CFU نشان داد که پپتید نوترکیب دارای اثرات بازدارندگی معنیداری در جلوگیری از رشد بیمارگر باکتریایی Pseudomonas syringae بود. بنابراین، دمین متصلشونده به کیتین دسترسی پپتید نوترکیب را به دیواره سلولی بیمارگر باکتریایی از طریق اتصال به پپتیدوگلیکان فراهم کرده و احتمالاً پپتید نوترکیب توانسته است غشاء پلاسمایی را با کارایی بهتری هدف قرار دهد. معرفی و بیان پپتید نوترکیب CBD-alfAFP در ریشههای موئین و گیاهان زراعی مهم میتواند ابزاری امیدبخش برای ایجاد گیاهان مقاوم به بیمارگرهای گیاهی و تولید عوامل ضدمیکروبی در صنعت داروسازی باشد.
|
|
|
|
|
|