|
|
|
|
جستجو در مقالات منتشر شده |
|
|
4 نتیجه برای احمدی
عبدالباسط عرب یوسف آبادی، رقیه محمودی، محسن احمدی، سال 4، شماره 7 - ( 6-1398 )
چکیده
زبانشناسان از اواخر قرن بیستم تاکنون توجه ویژهای به سبکشناسی آماری داشتهاند. در این نوع سبکشناسی، متون بر اساس تحلیلهای آماری بررسی میشود و نتایج حاصل از آن، به عنوان ویژگیها و امتیازات منحصر بهفرد یک متن یا نویسنده یا نوع ادبی به حساب میآید. از جمله نظریهپردازان برجسته این حوزه، جانسون است که با طرح نظریه تنوع واژگان خود، افقی تازه فراروی پژوهشهای سبکی-آماری گشود. در مدل آماری وی، با محاسبه نسبت میان واژگان متنوع موجود در یک متن و مجموع کلی آنها میتوان تنوع واژگان متن را محاسبه نمود و از این رهگذر به سبک خاص آن متن پی برد. از آنجا که سورههای مسبّحات قرآن کریم، از لحاظ مضمونی و غنای واژگانی، بسیار به هم نزدیک میباشند؛ پژوهش حاضر نیز با تکیه بر روش تحلیلی-آماری و با استناد به مدل آماری جانسون در تلاش است تا سبک واژگانی دو سوره حدید و تغابن را مورد تحلیل و سنجش قرار دهد. نتایج تحقیق حاکی از آن است که اختلاف چندانی میان سبک این دو سوره از نظر فراوانی واژگان وجود ندارد، بهجز اختلاف اندکی که میانگین تنوع واژگان سوره تغابن (70%) را از سوره حدید (66%) متمایز میکند. علت اصلی این نزدیکی واژگانی را میتوان در تناسب محتوایی دو سوره دانست. |
زهره ناعمی، الیاس مخمی، زهرا احمدی کیا، سال 4، شماره 8 - ( 6-1398 )
چکیده
در عصر حاضر، بحث تشویش و پراکندگی در معنای ظاهری سوره ها و آیات، به وفور از سوی قرآن ستیزان مطرح می شود. اما بسیاری از دانشمندان اسلامی و پژوهشگران غیر اسلامی در راستای اثبات تناسب و هماهنگیِ معنای ظاهری آیات قرآن تلاش کرده اند و نظریه هایی را ارائه داده اند که از آن جمله می توان به نظریه ی نظم ژاک آگوستین برک(جامعه شناس و اسلام پژوه فرانسوی) و نظریه ی نظم عبدالقاهر جرجانی(زبان شناس و ادیب ایرانی قرن پنجم هجری) اشاره کرد. پژوهش حاضر با بررسی نظریه ی ژاک برک در سوره ی احقاف، به تکمیل آن با نظریه ی جرجانی پرداخته است تا نقش آن دو را در رفع تشویش معنای ظاهری آیه ها با روش توصیفی ـ تحلیلی بررسی کند. از مهم ترین نتایج این پژوهش آن است که اثباتِ نظریه ی نظم ژاک برک در گرو شناخت و آگاهی پیشین از نظریه ی نظم جرجانی است، زیرا نتایجی چون عدم تضاد میان اجزای آیات و تناسبِ ابتدا و انتهای جمله ها در این سوره که از نظریه ی نظم جرجانی به اثبات رسیده، توانسته است به فهمِ ارتباط و پیوندِ معنای آیه ها نسبت به یکدیگر(نظم ژاک برک) کمک کند و هدف مشترک آنها را آشکار سازد؛ و به بیانی دیگر، نظم ژاک برک در دریافت معنای صحیح از این سوره، مکمل نظم جرجانی است.
زهره ناعمی، الیاس مخمی، زهرا احمدی کیا، سال 4، شماره 8 - ( 6-1398 )
چکیده
در عصر حاضر، بحث تشویش و پراکندگی در معنای ظاهری سوره ها و آیات، به وفور از سوی قرآن ستیزان مطرح می شود. اما بسیاری از دانشمندان اسلامی و پژوهشگران غیر اسلامی در راستای اثبات تناسب و هماهنگیِ معنای ظاهری آیات قرآن تلاش کرده اند و نظریه هایی را ارائه داده اند که از آن جمله می توان به نظریه ی نظم ژاک آگوستین برک(جامعه شناس و اسلام پژوه فرانسوی) و نظریه ی نظم عبدالقاهر جرجانی(زبان شناس و ادیب ایرانی قرن پنجم هجری) اشاره کرد. پژوهش حاضر با بررسی نظریه ی ژاک برک در سوره ی احقاف، به تکمیل آن با نظریه ی جرجانی پرداخته است تا نقش آن دو را در رفع تشویش معنای ظاهری آیه ها با روش توصیفی ـ تحلیلی بررسی کند. از مهم ترین نتایج این پژوهش آن است که اثباتِ نظریه ی نظم ژاک برک در گرو شناخت و آگاهی پیشین از نظریه ی نظم جرجانی است، زیرا نتایجی چون عدم تضاد میان اجزای آیات و تناسبِ ابتدا و انتهای جمله ها در این سوره که از نظریه ی نظم جرجانی به اثبات رسیده، توانسته است به فهمِ ارتباط و پیوندِ معنای آیه ها نسبت به یکدیگر(نظم ژاک برک) کمک کند و هدف مشترک آنها را آشکار سازد؛ و به بیانی دیگر، نظم ژاک برک در دریافت معنای صحیح از این سوره، مکمل نظم جرجانی است.
دکتر عبدالله میراحمدی، آقای موسی ابراهیمی، آقای علی اصغر هادی، سال 4، شماره 8 - ( 6-1398 )
چکیده
اوصاف و نحوه سیر و سلوک حضرت ابراهیم (ع) در قرآن جلوهای خاص داشته و از جایگاه ویژهای برخوردار است. تاکنون پژوهشهای زیادی با رویکرد سنتی در مورد بعضی اوصاف شاخص ایشان صورت گرفته است. جستار پیش رو نیز به نوبۀ خود در تلاش است ضمن تبیین اوصاف کلی حضرت ابراهیم (ع)، با بهکارگیری ابزار علم معناشناسی و زبانشناسی و با روش توصیفی ـ تحلیلی به تبیین اوصاف «حنیف، مسلم، أمه، أسوه و أواه» بپردازد. بررسیها نشان می دهد رویکرد ریشه شناسی در مورد حنیف به دلیل تغییر مدلول آن، بدون ثمر بوده است. در مورد مسلم، ریشۀ آن را از أسلم دانسته و در مورد أمه به تلاقی دو واژه «أم و أمه» و اتصال این دو، بر محور معنای انتزاعی «قاصد و مقصود» گردیده است. پیرامون واژه «أسوه» نیز به دو ریشه سریانی متحدالشکل با دو معنای «زخم را درمان کردن» و «پایه و اساس» رسیده و معنای دوم را هم محتمل دانسته اند. در مورد واژه أواه به ریشه عبری أوه به معنای آه کشیدن و نالیدن میرسد. رویکرد ساختاری معناشناسی، واژگان «حنیف و مسلم»، «مسلم و وسط»، «أمه و أسوه» و «أواه و حلیم» را بر محور جانشینی در یک حوزه معنایی دانسته و به تحلیل مؤلفه های معنایی پرداخته و در نهایت، ترسیم انگاره معنایی، نویسنده را در ارائه یک نمونه تحلیل تفسیری از این اوصاف، یاری نموده است.
|
|
|
|
|
|